نمایش پست تنها
  #523  
قدیمی 03-17-2014
شابادی آواتار ها
شابادی شابادی آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2012
محل سکونت: خرمشهر
نوشته ها: 612
سپاسها: : 240

1,540 سپاس در 646 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه داستان جالب و واقعی که از پدرم شنیدم وخودش دیده

پدرم گفت یه پیره مرد بود که زندگی فقیرانه ای داشت یه الاغ و یه گاو و یه خونه زپرتی داشت
یه روز دو تا پسر این پیره مرد سر ارث دعوا میکنن که پیرمرد میاد تو روستا فل بداهه داد میزنه

اااااااااااااااااااااااااای مردم
بیاید بش کنید ملک پدر را
گلیم کهنه پالان خر را
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از شابادی به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید