نمایش پست تنها
  #26  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

The heavenly breeze comes to this estate,
I sit with the wine and a lovely mate.
Why can’t the beggar play the king’s role?
The sky is the dome, the earth is my state.
The green grass feels like Paradise;
Why would I trade this for the garden gate?
With bricks of wine build towers of love,
Being bricks of clay is our final fate.
Seek no kindness of those full of hate,
People of the mosque with the church debate.
Don’t badmouth me, don’t blacken my name;
Only God can, my story narrate.
Neither Hafiz’s corpse, nor his life negate,
With all his misdeeds, heavens for him wait.








کـنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت
مـن و شراب فرح بخش و یار حورسرشت
گدا چرا نزند لاف سـلـطـنـت امروز
که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
چمـن حـکایت اردیبهـشـت می‌گوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت
بـه می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
وفا مـجوی ز دشمـن کـه پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشـت
مکـن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
قدم دریغ مدار از جـنازه حافـظ
که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشت
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید