نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 12-03-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سير شكل‌گيري مهندسي صنايع تا جنگ جهاني دوم

اولين فعاليت‌هاي مهندسي صنايع مربوط به اقتصاددانهاي كاربردي و صنعتگرها است كه در حدود سالهاي 1800 در انگلستان شكل گرفت. آدام اسميت1 ، اقتصاددان معرف اسكاتلندي، در سال 1776 در كتاب ثروت ملل ايده تقسيم كار را براي بهبود بهره‌وري مطرح كرد. پياده‌سازي اين ايده روي فعاليت سوزن سازي در يك كارگاه نشان داد كه با تقسيم فعاليت به چهار عمليات جداگانه، خروجي 5 برابر افزايش يافت. وقتي كه يك كارگر تمام فعاليت را انجام مي‌داد در هر روز 1000 سوزن توليد مي‌كرد ولي وقتي 10 كارگر به چهار فعاليت تخصصي و جداگانه گمارده شدند مي‌توانستند 48000 سوزن توليد كنند. علاوه بر اينكه ظرفيت توليد افزايش يافت، اسميت نشان داد كه با اين ايده هزينه ساخت نيز كاهش مي‌يابد. اسميت علت كاهش هزينه ساخت را چنين بيان كرد:
  • انجام يك كار توسط يك نفر به صورت مكرر باعث به وجود آمدن مهارت خاص در آن فرد براي انجام آن كار مي‌گردد بنابراين مي‌تواند در زمان كمتري آن را به پايان رساند.
  • صرفه‌جويي در زمان از دست رفته كارگر براي تغيير از يك كار به كار بعدي
  • اختراع ابزار جديد و مخصوص براي انجام هر يك از كارها
چارلز ببج2 در تكميل ايده اسميت بيان كرد كه با گماردن هر كارگر به يك كار خاص، ديگر به مهارت و تجربه زياد در كار ساخت و توليد نياز نبوده و نرخ پرداخت به كارگران نيز مي‌تواند كمتر باشد و بدين شكل هزينه توليد كاهش مي‌يابد. وي نتيجه يافته‌هاي خود را در سال 1835 با عنوان «اقتصاد ماشين‌آلات و سازندگان3 » ارائه نمود.
در توليد ماشين بخار توسط ماتئو بولتون4 و جيمز وات5 ، استفاده از سيستم‌هاي مديريت شامل استانداردها، روش‌هاي پيش‌بيني، استقرار كارخانه، طراحي كارخانه و سياست‌هاي حقوق و پاداش در شكل ابتدايي خود براي كمك در هدايت، مديريت و كنترل كارخانه آغاز شد.
توسعه مهندسي صنايع در آمريكا در سالهاي اول 1900 توسط فردريك تيلور6 ، پدر مهندسي صنايع، آغاز شد. بر خلاف آدام اسميت و چارلز ببج كه نظريه‌پرداز و نويسنده بودند، تيلور كسي بود كه از طريق انجام فعاليت‌هاي صنعتي و بر اساس آزمايش به توسعه اصول و مفاهيم پرداخت و توجه خود را روي روش‌هاي علمي انجام كار و مديريت يك واحد توليدي متمركز ساخت. تا قبل از تيلور كارها بر اساس حسابهاي سرانگشتي انجام مي‌شد و از استانداردهاي علمي، برنامه‌ريزي مديريتي و رويه‌هاي تحليل خبري نبود. هدف تيلور تغيير اين وضعيت به شرايطي بود كه نشان دهد مديريت يك فعاليت علمي است و نه يك فعاليت اتفاقي و باري به هر جهت. وي چهار خط‌مشي زير را مورد توجه قرار داد:
  • براي هر عنصر كاري يك پايه علمي توسعه دهيد و آن را جايگزين روش‌هاي سر‌انگشتي كنيد.
  • براي هر كار، بهترين كارگر را انتخاب كنيد به جاي اينكه كارگر خود، كار خود را انتخاب كند.
  • كار را به طور مساوي بين مديريت و نيروي كار تقسيم كنيد به طوري كه هر يك وظايف و مسئوليت متناسب با خود را دارا باشد.
  • روح همكاري بين مديريت و نيروي كار را توسعه دهيد به طوري كه كار بر اساس خط‌مشي اول و دوم انجام پذيرد.
در راستاي هدف تيلور (يعني مديريت علمي) افراد ديگري از جمله گيلبرت7 و گانت8 به توسعه روش‌هاي علمي و سيستماتيك براي مطالعه و اندازه‌گيري كار، برنامه ريزي و زمانبندي توليد پرداختند. تا پيش از سال 1930 رشد چشمگيري در توسعه مهندسي صنايع ايجاد شد و حوزه‌هايي تحت عناوين زير شكل گرفت:
  • روش‌هاي كار
  • اندازه‌گيري كار
  • طراحي كارخانه
  • سيستم‌هاي پاداش و حقوق
  • ارزيابي كار
  • تئوري سازمان
  • فاكتورهاي انساني
  • برنامه‌ريزي و كنترل توليد
تا اواخر سالهاي 1940، توسعه مهندسي صنايع بر اساس روش‌هاي سنتي كه توسط تيلور، گانت و گيلبرت پايه‌گذاري شده بود ادامه يافت. فلسفه وجودي مهندسي صنايع با توجه به نگرش و هدف به وجود‌آورندگان آن، ارائه راه‌حل‌هاي مؤثر و كارا براي مسائل مربوط
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید