04-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تو در اشعار پارسی
كس ندانم كه در اين شهر گرفتار تو نيست
هيچ بازار چنين گرم چو بازار تو نيست
سعدي
سر و زيبا و به زيبايي بالاي تو نيست
شهدشيرين وبه شيريني گفتارتونيست
سعدي
خود كه باشد كه ترا بيند و عاشق نشود
مگرش هيچ نباشدكه خريدار تونيست
سعدي
بخت باز آيد از آن در كه يكي چون تو در آيد
روي زيباي تو ديدن در دولت بگشايد
سعدي
زدستم برنميخيزد كه يكدم بيتو بنشينم
به جزرويت نميخواهم كه روي هيچكس بينم
سعدي
در ماندهام كه از تو شكايت كجا برم؟
هم با تو، گر ز دست تو دارم شكايتي
سعدي
هرچه در روي تو گوينده به زيبايي هست
وآنچه درچشم تو ازشوخي ورعنايي هست
سعدي
در درازي به سر زلف تو ميماند شب
درسياهي سرزلف تو به شب ميماند
رشيد و طواط
اي گل شكفته شو كه به ياد تو كردهايم
آن گريهها كه ابربهاري نكرده است
مقيم شيرازي
با اينهمه بيداد كه ديدم ز تو هرگز
دادي نزدم ناله ز بيداد نكردم
وحشي بافقي
با تو شرح ستمت گر نكنم پس چه كنم؟
شكوه ازدست غمت گرنكنم پس چه كنم؟
مشهور اصفهاني
رفتم و زحمت بيگانگي از كوي تو بردم
آشناي تو دلم بود و به دست تو سپردم
هوشنگ ابتهاج
برآنم گر تو بازآيي كه در پايت كنم جاني
از اين كمتر نشايد كرد در پاي تو قرباني
سعدي
در دام غم تو بستهاي نيست چو من
وز جود تو دل شكستهاي نيست چو من
بر خاستگان عشق تو بسيارند
ليكن به وفا نشستهاي نيست چو من
انوري
تو ز اشتباه روزي قدمي به خانهام نه
كه رسددلي به كامي چوكني تواشتباهي
كاظم پزشكي
امروز امير در ميخانه تويي تو
فرياد رس نالة مستانه تويي تو
حبيب خراساني
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام توئي دام توئي دانه توئي تو
حبيب خراساني
آن غل كه ز زنجير سر زلف نهادند
بر پاي دل عاقل و ديوانه توئي تو
حبيب خراساني
آن راز نهاني كه به صد دفتر دانش
بسيارازاوگفته شدافسانه توئي تو
حبيب خراساني
در كعبه و ميخانه بگشتيم بسي ما
ديديم كه دركعبه وبتخانه توئي تو
حبيب خراساني
ز گرميهاي دوشين تو امشب ياد ميكردم
سپندآسازجا ميجستم وفرياد ميكردم
رضائي كاشي
هرگز از ياد نبردم من مدهوش ترا
تو نه آني كه توان كرد فراموش ترا
مسيح كاشي
هيچ سنگين دل بيرحم به غير از تو نبود
كه سرود غم من در دل او كار نكرد
وحشي بافقي
دو شينه كجا رفتي و مهمان كه بودي؟
دل بيتو به جان بود تو جانان كه بودي؟
هلالي جغتايي
گر مهر تو بيرون رود از سينه مردم
در شهر كسي را به كسي كينه نماند
شاپور تهراني
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|