اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
من نگفتم جناب حافظ گفته بدل نگیر امیدخان
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|