04-19-2013
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سیاه قلم های نیکی فیروزکوهی
به گمانِ من شازده کوچولو یک جمعه به زمین آمده بود
شازده کوچولو : دنبال آدمها کجا بگردم ؟؟
روباه : تو تخت خوابشون ، کنج غم هاشون
شازده کوچولو : هنوز سرگردون ریشههاشون هستند
روباه : هستند ... جمعهها بیشتر
شازده کوچولو : آدمها همدیگر را دارند
روباه : در حقیقت آدمها هیچ کس را ندارند ، این را آدم روزهای جمعه از جاهای خالی آنهایی که باید باشند و نیستند ، میفهمد
شازده کوچولو : دلم غروب آفتاب میخواهد
روباه : کاش روز دیگری آمده بودی ، غروبهای جمعه آدمها را می کشد
، چه رسد به تو که از یک سیاره ی دیگری آمده ای
شازده کوچولو : ا و و و و و ه پس برای تو هر روز جمعه است . تو چرا تنهایی روباه
روباه : من زیرکم ، تنها که باشی ، ترک هم نمیشوی
حالا هم تا دلت نگرفته فرار کن به شنبه , یا برگرد به پنج شنبه
به گمانم به خاطر جمعهها است که ما هیچ شازده کوچولو یی در بین خودمان نداریم...
نیکی فیروزکوهی
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|