با برگشتن شهریار به تهران و عیادت های متعدد پری از او در بیمارستان
شور و شوق جوانی و عاشقی در سروده های شهریار دوباره خودنمایی می کنند
و چنان می نماید که دوستی این دو یار قدیمی از سر گرفته شده است
مشخص نیست که این دوران خوشی چقدر طول کشیده است
ولی شاعر جوان تدریجا متوجه تغییراتی در رفتار پری می شود
و نهایتا در می یابد که از پری خواستگاری شده است
و این حریف پُر زور
سرتیپ چراغعلی خان معروف به امیر اکرم
یکی از پسرعمو های رضاشاه می باشد
اهالی تهران می دانند که
چهار راه امیر اکرم
به نام این حریف تازه نفس نامگذاری شده است
پری تمایل مثبت به این ازدواج از خود نشان می دهد
و مجددا باعث بروز احساسات آتش افروزی
در شاعر جوان و عاشق پیشه می شود
در این دوران شهریار غزلهای فراوانی سروده است
که دیوان او را پُر بارتر و مزیّن تر کرده اند..
و قطعه ی
« ناله ی ناکامی» از آن جمله می باشد...
بُرو ، ای تُرک که تَرک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دیگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سَر و همسر کردم
زیر سر بالش دیباست تو را، کی دانی؟
که من از خار و خس بادیه، بستر کردم
در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود سر کردم
پس از این، گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش، ز فریاد و فغان کر کردم
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت، دوخته بر در کردم
شهریارا» به جفا کرد چو خاکم پامال»
آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم
...