12-16-2009
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ملاقات چهارم
چهار شب بعد وقتی مشغول نماز شب و تهجد بودم ناگهان او را در بیداری با لباس بسیار تمییز و بسیار زیبا و وجیه در مقابل خود دیدم اول مقداری ترسیدم ولی او با صدای بسیار لطیفش به من گفت :نترس تا بقیه قضایایم را برای تو نقل کنم بعد ادامه دادو گفت:من در این چند روز علاوه بر انکه مشغول یادگرفتن معارف و تزکیه نفس بودم با دوستان و اشناتان هم ملاقات می کردم .همه انجا هستند همه دوستان سابقی که مرده اند و شیعه علی ع بوده اند.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|