پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد |
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه نام " ساشا " :
ریشه نام ساشا یونانی است.در زبان های روسی ، فرانسه و انگلیسی به کار می رود و به معنای مدافع و نگاهبان مردان است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه واژه " غُـنچـه " :
غنچه =قونچا یا قونجا :
شکوفه نشکفته،
در ترکی کهن به معنی عروس
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ناخدا همان ناوخدا به معنی صاحب کشتی است .
ناخدا در اصل ناوخدا یعنی خدای ناو ، صاحب کشتی است که حرف واو از آن حذف شده است .
معنی ناخدا در فرهنگهای لغت فارسی :ناخدا. [ خ ُ ] (اِ مرکب )صاحب و خداوند ناو که کنایه از کشتی و جهاز است . (برهان قاطع). خداوند کشتی و جهاز. (ناظم الاطباء). خداوند کشتی را گویند و آن در اصل ناو خدای است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خداوند و مالک کشتی . (از فرهنگ نظام ). || مجازاً راننده ٔ کشتی . (فرهنگ نظام ). و ملاح و فرمانده ٔ کشتی . کشتیبان . ناخفراه . (ناظم الاطباء). رئیس ملاحان در یک کشتی . ملاح . کشتیبان . کشتی کش . بزرگ کشتی . ربان . مهتر ملاحان .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ماه های سال در میان مردمان گوناگون
سال خورشیدی ایرانی : فروردین • اردیبهشت • خرداد • تیر • مرداد • شهریور • مهر • آبان • آذر • دی • بهمن • اسفند
سال عِبری :
تیشری · حشوان · كیسلو · طوت · شواط · آذار · نیسان · ایار · سیوان · تموز · آو · ایلول
سال میلادی مسیحی :
ژانویه • فوریه • مارس • آوریل • مه • ژوئن • ژوئیه • اوت • سپتامبر • اکتبر • نوامبر • دسامبر
ماههای اسلامی یا عربی :
محرم، صفر، ربیعالاول، ربیعالثانی، جمادیالاول، جمادیالثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده، و ذیحجه.
شعری از ابونصر فراهی از کتاب نصاب الصبیان برای حفظ نام ماههای قمری وجود دارد:
ز محرم چو گذشتی برسد ماه صفر
دو ربیع و دو جمادی ز پی یکدیگر رجب است از پی شعبان، رمضان و شوال
پس به ذیقعده و ذیالحجه بکن نیک نظر
ماه های رومی ( سریانی ) :
که در برخی کشورهای عربی مانند عراق به کار می رود.
تشرین الأوّل ،تشرین الثانی ، کانون الأول ، کانون الثانی ، شُباط، آذار ،نیسان، اَیار، حُزَیران، تَمّوز، آب و اَیلول.
ماه های جلالی :
حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، حوت،
ترجمه ماهها:
حمل(بره), ثو ر( گا و), جوزا(دوقلو), سرطان(خرچنگ), اسد(شیر), سنبله(خوشه گندم), عقرب, میزان(ترازو), قوس(كمان), جوی(بزغاله), دلو(ظرف آب), حوت(ماهی).
هخامنشی:
چمن آرا, گل آور ,جان پرور, گرما خیز, آتش بیشه, جهان بخش, دژخوی, باران خیز, اندوه خیز, سرماده, برف آزر, مشکین فام.
ماههای بهایی:
- شهرالبهاء
- شهرالجلال
- شهرالجمال
- شهرالعظمة
- شهرالنور
- شهرالرحمة
- شهرالكلمات
- شهرالكمال
- شهرالاسماء
- شهرالعزة
- شهرالمشیة
- شهرالعلم
- شهرالقدرة
- شهرالقول
- شهرالمسائل
- شهرالشرف
- شهرالسلطان
- شهرالملك
- شهرالعلاء
ماههای کردی به گویش کرمانجی
- ریبهندان (rêbendan)
- رهشهمی (reşemî)
- ئادار (adar)
- ئاوریل (avrêl)
- گولان (gulan) (ماه شکفتن گلها)
- پوشپهر (pûşper)
- تیرمه (tîrmeh)
- گهلاویژ (gelawêj)
- رهزبهر (rezber) یا گهلارێزان (gelarêzan) (برگریزان)
- ماههای خورشیدی در سورانی:
- خاکهلێوه Xakelêwe
- گوڵان Gulan
- جۆزهردان Cozerdan
- پوشپهر Pûşper
- گهلاوێژ Gelawêj
- خهرمانان Xermanan
- رهزبهر Rezber
- گهڵارێزان Gellarêzan
- سهرماوهز Sermawez
- بهفرانبار Befranbar
- رێبهندان Rêbendan
- رهشهمێ
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی نام " پرتقال ":
برگرفته از نام کشور پرتغال است . نخستین بار پرتغالیها نهال درخت پرتقال را از چین به اروپا بردند. و به کمک آنان این میوه در اروپا، امریکا و ایران پخش شد . پرتقال به زبان آلمانی Apfel-sine به معنی سیب چین می شود .املای کشور پرتغال با میوه پرتقال را باهم درنیامیزیم.
در عربی فصیح نیز به پرتقال ، برتقال می گویند اما در گویش سوریه بُردئان گفته می شود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-13-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دکترdoctor یک واژه ی دارای ریشه ی فارسی است.
مرحوم دهخدا طی چند یادداشت چنین آورده اند:
این کلمه از «دستور» ایرانی به معنی رئیس و پیشوا در دین زردشتی آمده است . و کلمه ٔ دستور تا امروز به معنی رئیس دینی زرتشتی باشد و نیز دانشمندان بزرگ را، حتی در دوره ٔ اسلام ، دستور می نامیدند و این کلمه به معنی دکتر اروپایی معمول بوده است ، چنانکه حکیم عمربن ابراهیم نیشابوری را به همان گونه که حجةالحق می گفتند «دستور» نیز می خواندند. ابوالحسن بیهقی (متوفی در حدود 565 هَ . ق .) در کتاب خود موسوم به حکماء الاسلام (تتمه ٔ صوان الحکمة) در ترجمه ٔ حکیم خیام نیشابوری گوید الدستور الفیلسوف حجةالحق عمربن ابراهیم الخیام . و این کلمه بتوسط مسیحیان ایرانی در اول داخل کلیسا شده و سپس از آنجا تعمیم یافته و به دیگرتشکیلات علمی و ادبی راه یافته است . و از جمله دستورهای مسیحی یکی یوحنا الدمشقی است که در قرن هشتم میلادی زندگی می کرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-14-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پنجم اسفند جشن سِپَندارمَذ برابر وَلِنتاین در غرب
در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، افزون بر این که هر ماه یک نام جدا داشت هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه ، « روز بهمن» (سلامت اندیشه یا انسان خوب ) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، «اردیبهشت «یعنی «بهترین راستی » که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که ویژه خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. روز پنجم از هر ماه خورشیدی به نام "سِپَنته آرمی تی" است که چهارمین امشاسپند در دین زرتشتی است . این واژه آمیزه ای است از " سپنته" به معنی مقدس و " آرمی تی" به معنی فروتنی و بردباری٬ سپندارمذ به معنی فروتنی و بردباری مقدس است. سپندارمذ روز پنجم از هر ماه و ماه دوازدهم سال است این امشاسپند در چهره ی مینوی نماد بردباری و سازگاری اهورامزدا است و در جهان خاکی نگاهبانی زمین به وی سپرده شده است همچون دیگر جشن ها ی دوازده گانه ی سال چون روز و ماه سپندار مذ (اسفند) روی هم قرار می گیرند جشن سپندار مذ (اسفندگان ) برگزار می شود به گفته ی ابوریحان بیرونی اسفندار مذ ایزد موکّل بر زمین و نگاهبان زنان پارسا و درستکار بوده پس این روز عید بانوان بوده و مردان برای گرامیداشت به آنان هدیه می دادند و کار های روزانه ی زنان را در این روز انجام می دادند که این کار نشان دهنده احترام مرد به زن و باور داشتن برابری جایگاه زن و مرد بود.بنا به گفته ی دیگر چون در این روز بانوان و دوشیزگان شوهر خود را بر می گزیدند آن را جشن مرد گیران نیز می گفتند. این روز برای زنان ایرانی بسیار ارزشمند بود و مردان ایرانی به مادران و خواهران و همسر و بانوان خود احترام ویژه ای می نهادند.
«میستاییم این زمین را، میستاییم آن آسمان را، میستاییم روانهای جانوران سودمند را، میستاییم روانهای مردان پیرو راستی را، میستاییم روانهای زنان پیرو راستی را، در هر سرزمینی كه زاده شده باشند، مردان و زنانی كه برای پیروزی آیین راستی، كوشیدهاند، میكوشند و خواهند كوشید»
(اوستا، فروردینیشت، بند 153 و 154)
در ایران باستان جشن های بسیاری وجود داشته که یکی از آن ها سپندارمذ بود. جالب است بدانید استاد دکتر میر جلال الدین کزازی جشن کریسمس و سال نو میلادی را بر گرفته از مراسم شب یلدای ایرانیان می داند و بر این باور است که آنها این جشن کریسمس خود را از شب یلدای ایرانیان الهام گرفته اند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-14-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه بازی پاسور ( گنجفه )
گنج + فهم = گنج فهم ==» گنجفه همان پاسور
ببینید در لغتنامه دهخدا چه آمده است .
گنجفه . [ َگ ج َ ف َ / ف ِ ] (اِ) نام بازیی است معروف .... (آنندراج ذیل گنجیفه ). در مجله ٔ یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصه ٔ آن نقل می شود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: «گنجیفه بالفتح ف ، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گنجفه نیز خوانند». در فرهنگ نفیسی آمده است : «گنجفه ، ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی ». ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است . مؤلف شاهد صادق که فصل شصت وچهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده نویسد: «از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفه ٔ فرنگیان استخراج کرده و نام آن گنج فهم است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده . و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده ۞ » با توجه به اینکه میر غیاث الدین منصور شیرازی در سال 940یا 948 یا 949 هَ . ق . وفات یافته است ۞ . معلوم می شود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمی رسد. اهلی شیرازی که بگفته ٔ مؤلف تحفه ٔ سامی «در کبر سن در سنه ٔ اثنین و اربعین وتسعمائة در شیراز فوت شد» ۞ کتابچه ای به نام گنجفه دارد که شامل نودوشش دوبیتی است .
وی در دیباچه می گوید: «این دوبیتی ها را آنگونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه ٔ آنها بجای یکدستگاه گنجفه به کار رود ۞ که البته با گفته ٔ مؤلف شاهد صادق مغایرتی ندارد.
و اگر هم اهلی سی سال قبل از مرگش دوبیتی ها را سروده باشد باز به قبل از دوره ٔ صفویه نمی رسد. (با توجه به اینکه این بازی ، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا می توانسته اند راجع به آن شعر بسرایند).
بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دوره ٔ صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است ، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمی رسد.
سیدمحمد علی داعی مؤلف فرهنگ نظام از کتاب جواهرنامه اثر محمدبن منصور از تألیفات قرن نهم هجری چنین نقل کند:
«در نواحی نیشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج می کنند و این قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و گنجفه و امثال اینها می تراشند» که بنابر عبارت «نرد شطرنج گنجفه » می توان گفت گنجفه قبل از صفویه ، بازیی متداول بوده که آنرا از فیروزه ساخته و به کار برده اند، و البته این مطلب با آنچه که مؤلف شاهد صادق ذکر کرده و آن را از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی دانسته است منافات دارد. نگارنده چون در صحت مندرجات فرهنگ نظام شک داشت به «جواهرنامه » یا «گوهرنامه » تألیف محمدبن منصور مراجعه کرد ۞ و جمله را چنین یافت «و در نواحی نشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج میکنند و این جوهر را قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و کفچه و امثال اینها می تراشند» ۞ ، و صحیح هم همین است . چون نظیر این جمله در جای دیگر همین کتاب به کار رفته : «حجری رخو المحک است که ازآن نرد و شطرنج و دسته ٔ کارد و غیر اینها می تراشند». به هر حال بازی گنجفه در اوایل عهد صفویه رونق یافت .
از میان پادشاهان صفویه ، شاه عباس اول به گنجفه علاقه زیادی داشت ، همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه می باختند. ولی در زمان شاه عباس دوم اوضاع دیگرگون شد، بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمدو ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره ، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی خلیفه سلطان بوده است .
تاورنیه می نویسد: در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه می نامند، ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است ». ۞ در فهرست کتابخانه ٔ اهدایی مشکاة به دانشگاه چنین آمده است :
«گنجفه یا گنجیفه ، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است . در این بازی هشت دسته ٔ دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار می رفت . هر یک از این دسته های هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت :
غلام ، تاج ، شمشیر، اشرفی ، چنگ ، برات ، سکه و قماش . و هر یک از این دسته ها 12 برگ داشت ، دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شماره ٔ یک تا ده شناخته می گردد» ۞ . نویسنده در این جا «اشرفی » و «سکه » رابجای دو اصطلاح «زر سرخ » و «زر سفید» به کار برده است ، و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین «زر سرخ » و «زر سفید» است ، چنانکه در شاهد صادق هم آمده : «نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است ، لیکن باید که آفتاب ورق «سرخ » برآید» ۞ و نیز از عبارت طغرای مشهدی که در فهرست منزوی نام آن ذکر شده اصطلاح «زر سرخ » و همچنین اصطلاح «زر سفید» بخوبی پیداست : «گنجیفه را دل از تیغ مهاجرت پاره پاره گردیده ، و از دفتر وجودش دو فرد را هیچکس یکجا ندیده . اصنافش از کساد بازاری دکانها برچیده اند، و دست امید ازدامن خریدار کشیده . «شمشیر» منتظر که آب رفته به جوی بازآید و «چنگ » گوش بر صدا که تار امید به آواز آید. از بی رونقی «قماش » پنبه را به جان افتاد و «تاج » را در کلاه اعتبار پشمی نماند. «زر سرخ » به رنگ زرد عهد بسته و «زر سفید» بر دریل سیاه نشسته ، ده «غلام » را به یک پشیز نمی خرند و دسته ٔ «برات » را به کاغذ حلوایی نمی شمرند» ۞ بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای : زر سرخ ، زر سفید، برات ، قماش ، چنگ ، شمشیر، تاج ، غلام و هر ی» از این اصناف دارای ی» شاه و یک وزیر بوده اند. اوراق گنجفه را از چوب می ساخته اند و گاهی استادان زبردست وماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده . مؤلف آئین اکبری نویسد: «پادشاه زر سرخ را چنان برکشندکه زر می بخشیده باشد و وزیر بر صندلی بیننده ٔ خزانه ، در ده صفحه از ی» تا ده صورت انواع عمله ٔ زر نویسد» و نیز نویسد: «پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته ، دفتر در پیش و در صفحات ، کارگزاران ، کاغذگر، مهره کش ، سطرکش نویسند».و پادشاه قماش را می نویسد که «به شکوه بزرگی برکشندچنانچه قماش می دیده باشد و در صفحات جانداران بارکش » «پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه می شنوده باشد،و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر، پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات بسان زر سرخ کارگزاران نگارند. پادشاه شمشیر چنان نگارند که پلارک ۞ می آزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاح خانه می دیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند. پادشاه تاج را بخشنده ٔ آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد ودر صفحات دیگر عمله ٔ آن چون درزی و اتوکش .
و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته ، برخی افتاده ، طایفه ای مست ، گروهی هشیار و جز آن » ۞ اکبرشاه هندی از این گنجفه ٔ ایرانی تقلید کرد و گنجفه ای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای :
اشوپت (به فتح همزه و سکون شین منقوط و فتح واو و بای فارسی و کسر تای فوقانی ). گچ پت (به فتح گاف فارسی و سکون جیم ). نرپت (به فتح نون و سکون را)، گده پت (به فتح گاف فارسی و دال هندی و های خفی )، دهنی پت (به فتح دال و های خفی و سکون نون )، دل پت .
(به فتح دال و سکون لام )، نواپت (به فتح نون و واو و الف )، تی پت (به کسر تای فوقانی و فتح یای تحتانی )، سرپت (به ضم سین و فتح را)، اسرپت (به فتح همزه و سکون سین و را)، بن پت (به فتح به او سکون نون )، آه پت (به فتح همزه و کسر هاء). هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت ۞ و گویا نحوه ٔ بازی آن مثل گنجفه بازی ایرانی بوده است .
بازی گنجفه ، از چگونگی بازی گنجفه اطلاع صحیحی در دست نیست ، و در کتابهایی که مورد استفاده ٔ نگارنده [ تقی خان ] قرار گرفته از نحوه ٔ این بازی شرحی نیامده است . ولی مؤلف شاهد صادق تفصیل چگونگی بازی گنجفه را به رساله ای به نام «علم ملاعب » حوالت داده ، متأسفانه نگارنده هرچه بیشتر برای به دست آوردن این رساله کوشش کرد کمتر یافت ، جز اینکه بخشی از نفایس الفنون به علم ملاعب اختصاص داده شده و در آن بحث از نرد و شطرنج گفتگو به میان آمده و از گنجفه نامی نیست .
به غیر از این ، میرزا صادق صادقی در چگونگی بازی گنجفه شمه ای ذکر میکند که البته درست مفهوم نیست مگر اینکه به حدس و گمان متوسل شد و چگونگی بازی را دریافت . ۞ ظاهراً بازی گنجفه مانند بازیی که امروزه با ورق می کنند و به نام «حکم » معروف است ، بوده .
زیرا اولاً، به گمان مؤلف شاهد صادق گنجفه بازی ایرانی ازگنجفه ٔ فرنگیان استخراج شده ، بنابراین بعید نیست که گنجفه تقلیدی از حکم باشد. ثانیاً در حکم ، بازی کنان همیشه سعی میکنند اوراقی که دارای خالهای ریز است از دست خود خارج کنند و درشت خالها را نگهدارند (البته وقتی که حریف خال برنده ای پائین می آید). در گنجفه هم همین طور است . ملا واهب قندهاری گوید :
مانند آن ورق که ز سر وا کند کسی
حسنت به چرخ گنجفه داد آفتاب را.
ثالثاً، میرزا صادق صادقی می نویسد: «هر حکمی که گیرند حریفان همرنگ آن خرج دهند واگر نداشته باشند حکم به خرج اندازند» که عیناً روشی است که در بازی «حکم » معمول است .
و چون بازی حکم از بازیهای روزمره ٔ جوانان امروز است و اغلب آن را می دانند و کمتر کسی است که این بازی را نکرده باشد و نداند، به شرحش نمی پردازیم . (نقل به اختصار از مجله ٔ یغما سال سیزدهم شماره ٔ 6 ص 296 به بعد مقاله ٔ گنجفه به قلم بهروز تقی خانی ).
|| صفحه ای مانند نرد و شطرنج که برآن گنجفه بازی میکردند. || ورقهایی که باآن گنجفه بازی میکردند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-14-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی واژه " تازیانه ":
تازیانه از پیوند تاز + ی + ــانه ساخته شده است . بن مضارع تاختن می شود ( تاز ) و چون تازیانه در آغاز برای راندن چارپایان به کار می رفت آن را چنین نامیدند . یعنی ابزار تاختن .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-14-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 10:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|