|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#4641
02-10-2010
|
||||
|
||||
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#4642
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#4643
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
هر آن کسی که در ای نحلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#4644
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#4645
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی من از هیچ آگاه نی ام هر چه می خواهد دل تنگت بگو 
__________________
 همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#4646
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو که این سخن
در حضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#4648
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
يا مولا دلوم تنگ اومده
شيشه دلوم يا مولا ...(يه تيكشو يادم رفته ) زير سنگ اومده
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#4649
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله ی قربان ها
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#4650
02-10-2010
|
||||
|
||||
|
آدمک آخر دنیاســـــــت بخنــــد / آدمـــک عشق همینجاست بخند
دسـتخطی که تو را عاشق کرد / شـــوخی کاغذی ماســــــت بخند آدمک مست نشوی گریه کنی / کـــــل دنیــا ســراب اســـت بخـــند آن خدایی که بزرگش خوانـدی / به خــدا مثل تو تـنهاســـــت بخــند ویرایش توسط Zagros.p : 02-10-2010 در ساعت 02:22 PM
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.