بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[shokofe]

در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

[مهدی]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رويی

[shokofe]

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است

[مهدی]

تيغی که آسمانش از فيض خود دهد آب
تنها جهان بگيرد بی منت سپاهی

[shokofe]

یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

[مهدی]

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

[shokofe]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

[مهدی]

تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما

[مجتب]

احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست

در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت

[مهدی]

تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت