مشاعره سنتی

[FereShteH]

نان تو گه سنگ بود گاه خاک

تا به تنور تو هوی نانواست

[مهبا]

تعریف کردم از تو ،تو را چشم می زنند

هان ای غزل بسوز که چشم حسود کور

[yad]

روزاول رفت دینم درسرزلفین تو
تاچه خواهدشددراین سودا سرانجامم هنوز

[فرانک]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد

[shokofe]

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

[MAHDI]

در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا
ابروی او گره نشد گر چه که دید صد خطا
چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر
خوی چو آب جو نگر جمله طراوت و صفا

[فرانک]

اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من ساقی بهم سازیم و بنیادش بر اندازیم

[روناک]

میرمن خوش می روی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا می رمت

[yad]

تورا کهحسن خداداده است حجله ی بخت
چه حاجت است که مشاطه ات بیاراید

[فرانک]

در این در گه که گه گه که که و که که شود نا گه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه