|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#1411
02-04-2010
|
||||
|
||||
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1412
02-04-2010
|
||||
|
||||
|
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1413
02-04-2010
|
|||
|
|||
|
مي‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
رونق عهد شباب است دگر بستان را خدمت ما برسان سرو و گل و ريحان را اي صبا گر به جوانان چمن بازرسي خاکروب در ميخانه کنم مژگان را گر چنين جلوه کند مغبچه باده فروش مضطرب حال مگردان من سرگردان را اي که بر مه کشي از عنبر سارا چوگان در سر کار خرابات کنند ايمان را ترسم اين قوم که بر دردکشان مي‌خندند هست خاکي که به آبي نخرد طوفان را يار مردان خدا باش که در کشتي نوح کان سيه کاسه در آخر بکشد مهمان را برو از خانه گردون به در و نان مطلب گو چه حاجت که به افلاک کشي ايوان را هر که را خوابگه آخر مشتي خاک است وقت آن است که بدرود کني زندان را ماه کنعاني من مسند مصر آن تو شد دام تزوير مکن چون دگران قرآن را
|
|
#1414
02-04-2010
|
||||
|
||||
|
قرار نشد یه شعر کامل بنویسیاف مگه مشاعره بلد نیستی
 امروز که بازارت پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1416
02-04-2010
|
||||
|
||||
|
دلتنگ جان جای مصرعهای اول و دومو جابجا نوشتی بیت آخرم تک مصرعی نوشتی
دوش دیدم به خواب که ماهی برآمدی کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
__________________
از جور قد بلند و موی پستت از سرکشی نرگس بی می مستت ترسم به کلیسای رومم بینی ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|
|
#1417
02-04-2010
|
||||
|
||||
|
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1418
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1420
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
اگرچه خرمن عمرم غم تو داد به باد
به خاکپای عزیزت که عهد نشکستم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.