بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 06-02-2009
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض سرچشمه ضرب المثل ها(از این ستون به آن ستون...)

:: از آن ستون به این ستون فرج است در زمان قدیم شخصی به دست ناشناسی کشته شده بود و شبگردان شخص بیگناهی را که در آن نزدیکیها بود به جای قاتل گرفتند و پیش حاکم بردند. چون نمی توانست دلیلی بر بی گناهی خود بیاورد محکومش کردند و هر چه التماس کرد که من بی گناهم فایده نبخشید و حکم اعدامش صادر شد د

آن زمان کسی نمی توانست روی حرف حاکم حرفی بزند، حاکم آن شخص را به دست جلاد سپرد و گفت: فردا صبح او را به میدان اعدام ببرند و بر ستون اعدام ببندند و در حضور مردم تماشگر حکم اعدامش را بخوانند و او را اعدام کنند. مرد محکوم را به زندان بردند و فردا او را به میدان اعدام آوردند و بر ستون طناب پیچ کردند و حکم اعدامش را خواندند. در آخرین لحظه محکوم اشاره ای کرد که تقاضایی دارد. گفت: یک خواهش دارم، این خواهشم را بر آورده کنید و بعد دستور حاکم را اجرا کنید. پرسیدند: خواهش ات چیست؟ گفت: مرا از این ستون که بسته اید باز کنید و به آن ستون مقابل ببندید و همان جا اعدام کنید. گفتند: در این دم آخر فایده این کار چیست؟ مگر این ستون با آن ستون چه فرقی دارد؟ محکوم گفت: رسم دنیا این است که آخرین خواهش محکوم به اعدام را اگر ممکن باشد و ضرری برای کسی نداشته باشد می پذیرند واین هم آخرین آرزوی من است. حرف او را پذیرفتند و محکوم را به ستون مقابل بستند د

هنگامی که بستن او به ستون مقابل تمام شد و جلاد آماده اجرای حکم بود، از گوشه میدان چند نفر اسب سوار وارد شدند و دستور دادند مردم راه بدهند تا حاکم شهر از میدان عبور کند. حاکم پرسید: چه خبر است؟ جلاد به عرض رسانید محکومی را اعدام می کنیم. حاکم پرسید: کدام محکوم را؟ گفتند: این حکمش است. حاکم حکم را نگاه کرد و گفت: خیلی عجیب است مگر دستور من امروز صبح نرسید؟ گفتند: این حکم دیروز صادر شده است. حاکم گفت: ظاهرا" این مرد بی گناه است او را باز کنید و به زندان ببرید تا بیشتر تحقیق شود زیرا شخصی که مرتکب قتل شده دیروز از حکم اعدام این فرد مطلع گشته و دچار عذاب وجدان شده و دیشب به ما پناه آورده و گفته كه مقتول به دست من کشته شده و با اینکه از اعدام می ترسم حاضر نیستم شخص بی گناهی به جای من اعدام شود و گناه خون دو نفر به گردنم بیفتد. ما او را فورا پیش قاضی فرستادیم و سفارش کردیم تخفیفی در مجازات او بدهد. مرد محکوم گفت: نگفتم؟ اگر مرا از آن ستون به این ستون نیاورده بودید تا حالا اعدامم کرده بودید ولی می دانستم اگر خدا بخواهد از آن ستون به این ستون فرج است.


اگه بتونم هر روز یه حکایت براتون می گم(ببخشید کپی می کنم)
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها