بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 07-16-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض درسي از اديسون

درسي از اديسون


اديسون " در سنين پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار مي رفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال، در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود، هزينه مي كرد.اين آزمايشگاه، بزرگ ترين عشق «اديسون» بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده ي بهينه سازي و ورود به بازار شود. همين روزها بود كه نيمه هاي شب، از اداره ي آتش نشاني به پسر «اديسون» اطلاع دادند که آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و كاري از دست كسي برنمي آيد و تمام تلاش مأموران، فقط براي جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمان هاست!

آنان تقاضا داشتند كه موضوع، به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود. پسر با خود انديشيد كه به احتمال زياد، پيرمرد با شنيدن اين خبر، سكته مي کند بنابراين از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه، روي يك صندلي نشسته و سوختن حاصل تمام عمرش را تماشا مي كند!

پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش به سر مي برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سرشار از شادي گفت: «پسر تو اين جايي؟ مي بيني چه قدر زيباست؟ رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش، به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اين جا بود و اين منظره ي زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره ي زيبايي را خواهد داشت! نظر تو چيست پسرم؟»

پسر حيران و گيج جواب داد: « پدر، تمام زندگي ات در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟ چه طور مي تواني؟ من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟!»پدر گفت: « پسرم از دست من و تو كه كاري برنمي آيد. مأموران هم كه تمام تلاش شان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار، لذت بردن از منظره اي ست كه ديگر تكرار نخواهد شد. در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن، فردا فكر مي كنيم! الآن موقع اين كار نيست! به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!»
«توماس آلوا اديسون» سال بعد، دوباره در آزمايشگاه جديدش، مشغول به كار بود و همان سال، يكي از بزرگ ترين اختراع هاي بشريت يعني « ضبط صدا» را تقديم جهانيان نمود. او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها