بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای ایران

سینمای ایران در این بخش به سینما تلویزیون و تئاتر ایران و اخبار مربوط به آن میپردازیم

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-24-2009
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
Exclamation حضور زن در سینما و عرصه ی بازیگری



"ای کاش من یک بازیگر بودم." این آرزوی تمام کسانی است که روزی هوس بازیگری به سرشان زده و هنوز هم که هنوز است نتوانسته‏اند به آن دست پیدا کنند. در واقع عشق و علاقه مفرط جوانان و خصوصا دختران به بازیگری و تب هنرپیشه شدن ما را بر آن داشت که دست به تهیه گزارشی تفصیلی بزنیم. هدف ما گشودن دریچه واقعیت و روشن نمودن وضعیت زنان بازیگر است؛ باشد که پاسخ مناسبی برای این میل و گرایش افراطی یافته باشیم.

:: تولد سینما

جادوی سینما و به بیانی هنر هفتم، جادویی است که به همین آسانی باطل نمی‏شود؛ طوری که اخیرا جهان، صدمین سالگرد تولد سینما را گرامی داشت.

سینمایی که ره‏آورد برادران لومیر بود. گرچه فکر اولیه ضبط همزمان تصویر و صدا متعلق به "ادیسون" بود و او با ساختن دستگاه "کینه‏توسکوپ" موفق به این امر شده بود، ولی نخستین دستگاه "سینماتوگراف" توسط "برادران لومیر" ساخته شد و جهانیان را به حیرت واداشت. با پیدایش تصویر متحرک و سینما، آرزوی بشر به واقعیت پیوست و او توانست از حرکت موجودات، تصویر بگیرد. اولین فیلمهایی که در آن زمان ساخته شدند، همه کوتاه و مستند بودند و به نوعی برگرفته از وقایع روز.



با پیشرفت سینما، کم کم نمایش فیلم از دستگاههای سیّار به سالنهای سینما کشیده شد و صنعت پرسود سینما در دنیا حاکم گشت. این امر باعث شد تا فیلمهای داستانی عرض اندامی نموده و تماشاگران را به سوی خود جلب کنند. هر چه فیلمها، داستانی‏تر می‏شدند، ضرورت وجود هنرپیشه بیشتر معلوم می‏شد و همین ضرورت بود که موجب ظهور بازیگری به عنوان یکی از حرفه‏های سینمایی شد و بعد از آن درخشش بازیگران و ستارگان سینما اندک اندک فزونی گرفت.

:: ایران، سینما، سلطنت

آوازه سینما خیلی زود به ایران رسید؛ یعنی هنوز چند سالی از پیدایش این صنعت نگذشته بود که مظفرالدین‏شاه قاجار در سفرش به اروپا (1279هجری.ش)، با پدیده سینما آشنا شد. وی که تحت تأثیر این جعبه جادویی قرار گرفته بود، به میرزا ابراهیم‏خان عکاس‏باشی دستور داد که یک دوربین "سینموفتوگراف" خریداری کند. ابراهیم‏خان در ابتدا فقط از افراد درباری فیلمبرداری می‏کرد و در واقع سینمای آن دوران مختص درباریان و حرمسرای شاه بود، تا اینکه کم کم سینما مردمی شد و فیلمهای خارجی به ایران راه پیدا کردند. سپس سینماهای جدیدی افتتاح شدند و مردم با پدیده‏ای به نام "سینما" آشنا گشتند.



گرچه در آن زمان از فیلمهای ایرانی استقبالی نمی‏شد و بیشتر فیلمهای خارجی روی پرده اکران بودند، ولی "آوانس اوگانیاس" اولین فیلمساز در ایران، طی مقاله‏ای اظهار کرد: فیلمهای خارجی موضوعی جز دزدی، آدم‏کشی و فساد اخلاقی ندارند، پس ما می‏توانیم با تربیت آرتیست در ایران، خودمان فیلم بسازیم.

در سال (1309هجری.ش) بود که اولین مدرسه 7 هنرپیشگی توسط "اوگانیاس" در تهران دایر شد. گرچه در ابتدا، هیچ زنی برای ثبت نام مراجعه نکرد اما بالاخره با چاپ چند اعلان، پای زنان علاقه‏مند به این مدرسه باز شد. در این کلاسها بازیگری، عکاسی، فیلمبرداری، ورزش، رقص و موسیقی تدریس می‏شد، آن هم زمانی که هیچ زنی به خاطر حفظ ارزشهای دینی و سنتی خویش حاضر نبود از خانه خارج شود، تا چه رسد به اینکه به جای ستاره‏های فیلمهای خارجی نقش بازی کند و سخن بگوید.

:: نخستین بازیگر زن ایرانی

اولین فیلم ناطق ایرانی، در سال (1312هجری.ش) در هند فیلمبرداری شد و با همین فیلم بود که تصویر اولین زن بازیگر، روی پرده رفت. وی که "روح‏انگیز سامی‏نژاد" نام داشت، در نقش گلنار در فیلم "دختر لر" بازی کرد. به گفته "سامی‏نژاد" او با تحمل سختیهای زیادی به کار بازیگری‏اش ادامه داد. حتی افراد خانواده و فامیل وی هم به خاطر حرفه او مورد آزار و شماتت مردم قرار گرفتند، چون که در آن زمان بازیگر مطرود جامعه بود. توده مردم و اقشار مذهبی نیز کاملاً حق داشتند که در آن فضا چنین تلقی منفی را نسبت به بازیگری زن داشته باشند.



بالاخره پس از اوج و فرودهای بسیار، ساخت فیلم در ایران رواج پیدا کرد و با گذشت زمان، زنان بیشتری به عرصه بازیگری روی آوردند. این طور استنباط می‏شود که این زنان با مشکلات بی‏شماری روبه‏رو بودند، ولی با این همه چون می‏خواستند واقعا بازی کنند، به کارشان ادامه دادند تا اینکه فیلمفارسی روی کار آمد.

رفتارهای جلف و زننده زنهای این‏گونه فیلمها، ارزش واقعی یک زن بازیگر را پایین آورد، زیرا که زنان این فیلمها، همیشه در نقش زنهای فریب‏خورده، خواننده، رقاص، روسپی، معشوقه، دزد و آدمکش و ... ظاهر می‏شدند. در واقع اصل این فیلمها بر اساس انحراف یک زن پایه‏ریزی شده بود؛ زنی که به فحشا کشیده می‏شود، درددلش را با آواز می‏خواند و رقاصگی می‏کند، دست آخر هم یا آدم می‏کشد و یا کشته می‏شود!! شخصیت زن در این‏گونه فیلمها ملعبه دست تهیه‏کننده و کارگردان شده بود تا آنها، بهتر ابتذال و برهنگی را تبلیغ کنند و زن را موجودی معرفی نمایند که کاری جز معشوقه بودن نمی‏داند.

:: زنان سیاهی لشکر در فیلم و در اجتماع

با فزونی گرفتن آوازه سینما در ایران، جوانان دسته دسته به امید بازیگر شدن به سوی استودیوهای فیلمسازی روانه شدند. دخترانی که با رؤیاهای رنگینی، ترک دیار کرده و به عشق بازیگری سر از تهران در آورده بودند تا شاید بتوانند فقط برای لحظه‏ای کوتاه در فیلمی ظاهر شوند؛ خبر نداشتند که روزی توسط همین دست‏اندرکاران فیلمفارسی به انحراف و ابتذال کشیده شده و فقط به عنوان یک شی‏ء برای پر کردن صحنه‏های ضد اخلاقی فیلم به کار گرفته می‏شوند.



در این سینمای کاذب، کار باندهای سوءاستفاده‏گر، به اوج خود می‏رسد. شیادان بر سر راه استودیوهای فیلمبرداری کمین می‏کنند و با دیدن جوانان ساده‏لوح به سراغشان رفته و به اسم نقش اول فلان فیلم و اینکه قیافه و اندامشان قابل تحسین است! آنها را فریب داده و به کارهای خلاف می‏کشاندند. اکثر این داوطلبان چون در زندگی گذشته خود گرفتار کمبودهای عاطفی و روحی بودند و همچنین تحصیلاتشان ناتمام مانده بود و یا اینکه با مشکلات خانوادگی و طلاق و ازدواجهای نامناسب درگیر بودند، بازیگری را راهی می‏دانستند که می‏توانند به وسیله آن جبران کمبودهای گذشته‏شان را بکنند و به زندگی‏اشان زرق و برقی بدهند.

البته در این میان کسانی بودند که با توجه به جوّ موجود، می‏دانستند که چیزی پشت سر این تبلیغات کذایی نیست، ولی با این همه آگاهانه به سراغ بازیگری می‏رفتند و این‏طور عنوان می‏کردند که: "عشق سینما درمان ندارد!"

:: نقش زن در سینمای بعد از انقلاب

با وقوع انقلاب اسلامی، وضعیت زنان فیلمها تغییر پیدا کرد. در ابتدا یک عقب‏نشینی کامل مشاهده شد و کمتر فیلمی یافت می‏شد که زنی در آن نقشی داشته باشد؛ تا اینکه با وضع‏شدن قوانینی برای ساخت فیلم، بار دیگر زنان بر پرده‏های سینما ظاهر شدند.

از آنجا که زنان بازیگر قدیمی، اکثرا هنوز در همان تفکرات گذشته غرق بودند و سینما را از آن دید، مشاهده می‏کردند؛ پای تازه واردان به سینما باز شد، تا دخترانی که مستعد هستند، بتوانند در این عرصه فعالیت کنند. البته زنان قدیمی سینما هم در کنار نسل بعد از انقلاب ماندند و به کار خود ادامه دادند.



با رشد فرهنگ و ذهنیت اسلامی در میان مردم، زنان بیشتری روی کار آمدند و "زن" موضوع اصلی بسیاری فیلمها شد. زنانی که به سوی محوری‏شدن می‏رفتند. البته هنوز بودند نقشهایی که زنان در آنها رفتارهای سبکی داشتند و فقط به فکر پول و لباس بودند. این زنان مسؤولیتی در قبال خانه و خانواده احساس نمی‏کردند. با مشکل فرزندانشان کنار نمی‏آمدند و با آنها به مشاجره می‏پرداختند و باعث نابودی روحی و جسمی شوهرانشان می‏شدند.

در بعضی از فیلمها "زن" به عنوان شخصیتی حاشیه‏ای نمود پیدا می‏کرد. او حتی اگر نقش اول هم بود، ولی کار اول را انجام نمی‏داد و این مردها بودند که عقل‏کل محسوب می‏شدند و همیشه از پس مشکلات برمی‏آمدند. زنها فقط غذا می‏پختند، لباس می‏شستند و خوب گریه می‏کردند. یا اینکه دختر دم بخت بودند و منتظر جهاز! این فیلمها فقط به مسایل عاطفی جوانان و موضوعات روز می‏پرداختند و بدون اینکه الگوی مناسبی به بیننده ارائه دهند، هر طور شده سر و ته قضیه را می‏بستند و فیلم را می‏ساختند.

البته بودند فیلمهایی که، زن در نقش مادری دلسوز، دکتر، پرستار، ... ظاهر می‏شد، ولی در عوض زنانی که جیغ و داد بکنند و به دروغ متوسل شوند، بیشتر بودند؛ مخصوصا که اگر گرفتار رقیبی به نام "هوو" می‏شدند و آن وقت تنها کاری که می‏کردند، قهر و مراجعه به خانه پدری بود؛ و معلوم نبود که آیا این راه‏حل بهترین و مناسب‏ترین راه بود یا نه! به جرأت می‏توان گفت این نقشهای منفی، زنان جامعه را افرادی احساساتی و ضعیف‏النفس بار آورد و آنها را خواسته و ناخواسته درگیر فرهنگ فیلمهای جدید نمود و به آنها یاد داد که اگر روزی دچار مشکل شدید، به سرتان بزنید، گریه کنید و کودکتان را کتک بزنید، یا اینکه همه چیز را رها کنید و بروید.

:: زنان گیشه ‏ای و کلیشه ‏ای

مسأله حائز اهمیتی که هنوز در سینمای بعد از انقلاب به چشم می‏خورد. استفاده از جذابیت ذاتی زن است.

هنوز هم برخی از تهیه‏کنندگان از شهرت، فیزیک و زیبایی زن سوءاستفاده می‏کنند تا بتوانند به گیشه فروش فیلم امیدوار باشند. در این فیلمها به جای اینکه زن موجب گسترش فرهنگ اسلامی باشد، خود تبدیل به یک مهره ضد اخلاقی می‏شود و این تفکر غلط را در ذهن بیننده می‏پروراند که زیبایی حرف اول را می‏زند، پس بلوند باشید تا موفق شوید.

این زنان ناخواسته ابزاری هستند که فیلمسازان با آنها برای فیلمهای خود تبلیغ می‏کنند و چهره‏شان بهترین عامل فروش فیلم است. حال اگر باورمان این باشد که سینما و بازیگری در حال حاضر یک رسالت خطیر است و کسی که مجری این امر است باید با شناخت کامل دست به این کار بزند و با هدف و قدرت فوق‏العاده‏ای حرفش را در فیلم بگنجاند، می‏بینیم که سینما عرصه‏ای نیست که هر کسی جرأت ورود به آن را پیدا کند و بخواهد یکروزه فیلمساز و بازیگر شود.



اگر یک زن بازیگر ایمان داشته باشد که برای مردم و برای زنان دردکشیده و محروم کشورش نقش بازی می‏کند، نه برای خودش و یا کارگردان، آن وقت است که متوجه وظیفه مهم خود می‏شود و بازیگریش را کاری بس بزرگ تلقی می‏کند، زیرا او با فرهنگهای مختلف و با تعدد اندیشه‏ها روبه‏رو است و باید بتواند تا با اخلاق و رفتارش مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، نه با حربه چشم و ابروی جذابش!

در سیر صعودی فیلمسازی کشور، گاه به فیلمهایی برمی‏خوریم که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند، بلکه فقط کپی فیلمهای بی‏ارزش خارجی هستند. طبیعتا زنان این گونه فیلمها، عروسک می‏شوند و یا اینکه دچار جاسوسی و باند بازی می‏گردند و به دزدی و قاچاقچی‏گری روی می‏آورند. زنان این فیلمها، افرادی بی‏حوصله و بی‏عاطفه هستند. یا علیه مردانشان شورش می‏کنند و یا بر عکس، در مقابل مرد جرأت ابراز نظر ندارند و معلوم نیست که ساخت این فیلمها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و ذهنیت بیننده چه وقت نسبت به کلیشه‏های موجود، حساسیت نشان خواهد داد؟ و وای به حال کسانی که این زنان الگودهنده و ناجی آنها هستند.

:: تب بازیگری، بیماری مدرن

تب کاذب سینما واقعیت تلخی است که امروزه گریبانگیر جوانان شده است. سینما جذابیتهای خاص خودش را دارد و تماشاگر با دیدن فیلم، همذات‏پنداری می‏کند و قوه تخیلش برانگیخته می‏شود و در دل آرزو می‏کند کاش به جای بازیگر بود تا می‏توانست هنر و زیبایی خود را به رخ دیگران بکشد. اما این تازه اول ماجراست و از خیال تا واقعیت راه بسیاری در پیش است.



اگر یک علاقه‏مند می‏دانست که بازیگر و گروه ساخت فیلم برای هر ثانیه فیلمبرداری چقدر زحمت می‏کشند و خون دل می‏خورند، این طور قضاوت نمی‏کرد، حال از برخوردهای نامناسب اعضای گروه و نور کلافه‏کننده پرژکتور هم که بگذریم، می‏بینیم پشت صحنه حلوا خیرات نمی‏کنند، که کسی سرش بدون کلاه بماند.

آدمهای بی‏نام و نشانی که ناگهان و بدون تجربه عاشق بازیگری می‏شوند، در واقع عاشق خودشان هستند نه سینما. این افراد حاضرند همه چیز را رها کنند، حتی به خانواده و ایمان خود، پشت پا بزنند تا اینکه بتوانند خودی نشان دهند و به عشق واقعیشان! برسند. ا این جوانان ناآگاهانه عشق موهومی را در دل می‏پرورانند و تمام آرزوها و آرمانهای خودشان را در بازیگری جستجو می‏کنند و بهترین ساعات زندگی خود را وقف رسیدن به این عشق می‏کنند.



از طرفی چون که بدون درک درست و تجربه کافی وارد این کار شده‏اند، خیلی زود دلسرد شده و از دور خارج می‏شوند. دختری که فقط با تکیه بر عشق و علاقه‏اش به بازیگری، وارد سینما شده است و فکر می‏کند سینما فقط "شهرت"، "عشق" و "اکشن" است، کم کم در میان چرخ‏دنده‏های صنعت سینما تحلیل می‏رود و برای همیشه از آن منزجر می‏شود.

در وهله اول سینما از دور جذاب و دیدنی است و همین مهمترین عامل برای گرایش جوانان است، ولی عرصه سینما و بازیگری، گسترده‏تر از این مسایل است. همان طور که می‏بینیم در این وادی افراد زیادی ظهور پیدا می‏کنند ولی چون انگیزه آموختن و رشد و تحمل مصائب و مشکلات بی‏شمار را ندارند، سریع عقب می‏کشند و با این کار فقط خود را دلسرد و منزوی می‏کنند و بهای سنگینی برای این عشق خام و نسنجیده خود پرداخت می‏نمایند.





به امید سینمایی غنی و مطابق با آیین و فرهنگ ما آریایی ها
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها