بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-26-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق ......

عشق





یکی از مفاهیم بلند هستی که از ابتدای خلقت تا کنون فکر بشر را در چگونگی فهم آن مشغول داشته، بدون شک عشق است که اکثر اندیشمندان در گذشته و حال در باب آن قلم فرسایی نموده اند.


عشقو جنون آنگاه که بر دل آدمی می افتد؛ دل به واسطه کشش جمال راه وصال را به سرعت طی می نماید و از مقابل دیدگانش پرده ها فرو می افتند و چشم دلش به جمال زیبایی روشن میگردد و آتش عشق لحظه به لحظه فروزانتر می شود.


عشق قابل فهم نیست و به قول حکیمی ،״ کسی که عشق را وصف نماید هرگز آنرا نشناخته است.״ در باب عشق سخن بسیار گفته شده و بسیار قلمفرسایی گشته است. اما بواقع عشق چیست؟


افلاطون عشق را نیرویی می داند غریزی که از وسوسه های خواستن و سایه های خیال عاید صورتی طبیعی گردد و دلیران را بزدلی آرد و بزدلان را دلیر کند و هر انسانی را خویی بخشد که عکس خوی او بود.


گویند ؛ مامون از یحیی بن اکثم پرسید؛ عشق چیست؟ وی پاسخ داد که؛ رویدادهایی خوش یمن است که بر آدمی پیش آید و دل وی را مجذوب خویش سازد و روح وی را متاثر کند.


حلاج گوید: مرا نوشاندند و گفتند؛ سیراب شدنی نیستی هر چند اگر کوههای سراه( سلسله کوههایی در شبه جزیره عربستان که از شمال جزیره تا یمن ادامه دارد) را بنوشانن سیراب شود.








مجنون را به سر منزل لیلی در نجد گذر بود. سنگها را بوسیدن آغاز کرد و پیشانی بر خرابه ها نهاد. ملامتش کردند که چرا چنین کنی؟ سوگند خورد که جز روی لیلی را نبوسیده و جز بر جمالش ننگریسته است. پس از آن به جای دیگرش دیدند که خرابه ها را می بوسد و سنگها را لمس می نماید. ملامتش کردند که اینجا که سر منزل لیلی نیست. در پاسخ گفت:



مگویید سر منزل وی در خاور نجد است. چرا که هر دشتی سر منزل اوست. او را به هر سرزمینی جایی است و بر هر اثری رد پایی.



من ندیدم در میان کوی او

در در و دیوار الا روی او

بوسه گر بر در دهم لیلی بود

خاک بر سر گر نهم لیلی بود

چون همه لیلی بود در کوی او

کوی لیلی نبودم جز روی او

هر زمانی صد بصر می بایدت

هر بصر را صد نظر میبایدت

تا بدان هریک نگاهی می کنی

صد تماشای الهی می کنی




مولانا





__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 08-30-2009 در ساعت 08:06 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 08-26-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق....

به مجنون گفت روزی ساربانی
چرا بیهوده در صحرا روانی
اگر داری تو با لیلی سر و کار
بود آن بی وفا با دیگران یار
سر و زلفش به دست دیگران است
تو را بیهوده در صحرا روان است
ز حرف ساربان مجنون فغان کرد
برایش این رباعی را بیان کرد
درخت بی ثمر هر کس نشاند
علاج درد مجنون را نداند
میان عاشق و معشوق رمزیست
چه داند آن که اشتر می چراند
به مجنون گفت كاخر اي بد اختر
گناهي از محبت نيست بد تر
تو را ايزد به توبه امر فرمود
برو از عشق ليلي توبه كن زود
چو بشنيد اين سخن مجنون فغان كرد
به زاري سر به سوي آسمان كرد
بگفتا توبه كردم توبه اولي
ز هر چيزي به غير از عشق ليلي!




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 08-26-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گرچه در چشم تو حوری است
به هر جزیی ز حسن او قصوری است
ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر بر دیده ی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب بینی و دندان که چون است
کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلی است کز بر من برده آرام
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 01-08-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق ز اوصاف خدای بی نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز
(مولانا)
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-09-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه بسيار شب ها در خيال خويش گفتم ز موي او بر موي خويش وصلتي سازم ....ديري است از اين آرزويم با خود افسانه ها سازم....
هر نفسي كه فرو مي برم عشق نعره اي ميزند در درون آشفته ام و ميگويد بخوان و بخوان ..چه بخوانم؟؟؟ ميگويد بيا و بيا ..به كجا آيم؟؟؟
گفتي با توام در هر كجا....اين روا نيست مستي بخشي و بعد از آن ناز كني ....ناز كني , مستي كني و از ياد بري مارا !!!

خدا را گو لطفي بكند تا كه شايد تاري ز مويش به موي خويش وصلتي سازم.................



به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه

من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش

نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه


مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه

حضرت حافظ
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 01-09-2010 در ساعت 03:48 AM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-21-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟
به جان می‌جویمت جانا، کجایی؟

همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟

چو تو از حسن در عالم نگنجی
ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟

چو آنجا که تویی کس را گذر نیست
ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟

تو پیدایی ولیکن جمله پنهان
وگر پنهان نه‌ای، پیدا کجایی؟

ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
چه دانم تا درین غوغا کجایی؟

فتاد اندر سرم سودای عشقت
شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟

درین وادی خون‌خوار غم تو
بماندم بی کس و تنها، کجایی؟

دل سرگشتهٔ حیران ما را
نشانی در رهی بنما، کجایی؟

چو شیدای تو شد مسکین عراقی
نگویی: کاخر، ای شیدا، کجایی؟

عراقي
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها