بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-12-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow غرور - نظرتون در موردش چيه؟

تا حالا فکر کردید چقدر مغرورید؟به نظر دیگران احترام میزارید؟(خداییش
)

ایا فکر می کنید همیشه حق با شماست؟ ایا فکر می کنید روزی به خاطر غرورتون فریب بخورید؟ ایا تا حالا غرورتون رو شکستید؟
اول متن زیر رو بخونید بعد نظر و جواب سوال های بالا رو بدهید


ديروز شيطان را ديدم. در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود؛
فريب مي‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هياهو مي‌كردند و هول مي‌زدند و بيشتر مي‌خواستند.
توي بساطش همه چيز بود:
غرور، حرص،‌دروغ و خيانت،‌ جاه‌طلبي و ... هر كس چيزي مي‌خريد.
و در ازايش چيزي مي‌داد.
بعضي‌ها تكه‌اي از قلبشان را مي‌دادند .
و بعضي‌ پاره‌اي از روحشان را.
بعضي‌ها ايمانشان را مي‌دادند .
و بعضي آزادگيشان را.
شيطان مي‌خنديد.
و دهانش بوي گند جهنم مي‌داد.
حالم را به هم مي‌زد. دلم مي‌خواست همه نفرتم را توي صورتش تف كنم.
انگار ذهنم را خواند. موذيانه خنديد و گفت:
من كاري با كسي ندارم،‌فقط گوشه‌اي بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا مي‌كنم.
نه قيل و قال مي‌كنم و نه كسي را مجبور مي‌كنم چيزي از من بخرد. مي‌بيني! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند.
جوابش را ندادم.
آن وقت سرش را نزديك‌تر آورد و گفت‌:
البته تو با اينها فرق مي‌كني.تو زيركي و مومن. زيركي و ايمان، آدم را نجات مي‌دهد. اينها ساده‌اند و گرسنه. به جاي هر چيزي فريب مي‌خورند.
از شيطان بدم مي‌آمد. حرف‌هايش اما شيرين بود. گذاشتم كه حرف بزند و او هي گفت و گفت و گفت.
ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا اين كه چشمم به جعبه‌اي عبادت افتاد كه لا به لاي چيز‌هاي ديگر بود. دور از چشم شيطان آن را برداشتم و توي جيبم گذاشتم.
با خودم گفتم: بگذار يك بار هم شده كسي، چيزي از شيطان بدزدد. بگذار يك بار هم او فريب بخورد.
به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم. توي آن اما جز غرور چيزي نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت. فريب خورده بودم، فريب. دستم را روي قلبم گذاشتم،‌نبود! فهميدم كه آن را كنار بساط شيطان جا گذاشته‌ام.
تمام راه را دويدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم. مي‌خواستم يقه نامردش را بگيرم. عبادت دروغي‌اش را توي سرش بكوبم و قلبم را پس بگيرم. به ميدان رسيدم، شيطان اما نبود.
آن وقت نشستم و هاي هاي گريه كردم.
اشك‌هايم كه تمام شد،‌بلند شدم. بلند شدم تا بي‌دلي‌ام را با خود ببرم كه صدايي شنيدم، صداي قلبم را.
و همان‌جا بي‌اختيار به سجده افتادم و زمين را بوسيدم. به شكرانه قلبي كه پيدا شده بود
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 12-12-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

غرور و غرّه شدن به معناي فريفتن و فريفته شدن، عموماً با معناي نخوت و خود بزرگ‌بيني و تكبر و به عنوان صفتي منفي به كار مي‌رود، اما در اين يادداشت مي‌كوشم كه ابتدا وجه مثبت غرور را بيان كنم و سپس به وجه منفي و روان‌شناسانه آن بپردازم و در نهايت وجه ديگر غرور كه متوهمانه است بيان شود.
به نظر بنده در جامعه‌اي چون ايران، نوع خاصي از غرور، ويژگي مثبتي است. شايد در جامعه‌اي عادي كه شخصيت انسان‌ها پايمال نمي‌شود، يا پايمالي آنها استثنا است، زمينه‌اي براي بروز غروري كه در برابر اين پايمالي شخصيت بايستد، وجود ندارد، اما اگر در جامعه‌اي زندگي كنيم كه براي گذران يك زندگي عادي بايد غرور انسان‌ها يا همان شخصيت آنان را شكست، در اين صورت غروري كه انسان نسبت به حفظ اين شخصيت انساني خود دارد، بالاترين سرمايه‌اي است كه مي‌تواند از آن دفاع كند. البته حفظ چنين خصلتي سخت است،اما نشدني نيست. وقتي كه براي انجام كوچكترين كارها در نظام اداري بايد دست به سينه افراد دون‌پايه يا بلندپايه (فرقي نمي‌كند) ايستاد تا كاري كه حق ارباب‌رجوع است انجام شود، جز پايمان شدن غرور انساني چيز ديگري نام ندارد.
انساني كه شخصيت خود را در برابر قدرتمند‌تر از خودش پايمال شده مي‌بيند و به آن تمكين مي‌كند و غرور انساني خود را ناديده مي‌گيرد، براي جبران اين حقارت، همين رفتار را در برابر زيردست و افراد ضعيف‌تر از خود انجام مي‌دهد، تا از اين طريق تا حدي آن پايمال‌شدگي غرور واقعي‌اش را جبران كند.
به همين دليل است كه انسان‌هاي فاقد این غرور مثبت را در حالي مي‌بيند كه دست به سينه و چاكرصفتانه در برابر قدرتمندتر از خويش مي‌ايستند و در مقابل، ارباب‌گونه و تحقيرآميزانه با افراد ضعيف‌تر از خود برخورد مي‌كنند. و اتفاقاً هر كس را كه چنين هنجاري را رعايت نكند، انساني مغرور مي‌نامند و این غرور چه ويژگي مثبتي است. زندگي با اين غرور معناي ديگري از زندگي در غياب آن دارد.
اما نوع ديگري از غرور منفي هم وجود دارد كه ناشي از يك خصلت فردي است و ضرر زيادي ندارد. اگر كسي در ورزش قهرمان شود و شايسته آن هم باشد، طبعاً مي‌تواند به موقعيت خود مغرور باشد، همچنان كه مخترعين و عالمان مي‌توانند چنين باشند و مثلاً ديگران را در دايره اهميت خود قرار ندهند. اين غرور خلاف تواضع و فروتني است، گرچه غرور چنین فردی بر واقعيتي عيني و مسلم استوار است، اما در هر حال ديگران اين خصلت را نمي‌پذيرند و خواهان تواضع و فروتني وي هستند.
چرا اين غرور بر واقعيت استوار است؟ زيرا دستيابي فرد به جايگاه برجسته از خلال ملاك‌هاي عيني، قابل سنجش و عالمانه و در رقابتي عادلانه صورت گرفته است. كسي كه بدون دوپينگ در وزن خود بيشترين وزنه را طبق اصول معيني بر مي‌دارد، و قهرمان مي‌شود، قهرماني او مورد پذيرش همه آحاد مردم است، اگر او مغرور شود، فقط خصلت ناپسندي از خود بروز داده ولي خلاف واقع ادعايي نكرده است.
اما غرور متوهمانه چيز ديگري است و خطرات آن بسيار است. غروري كه در فرد به واسطه خيال و توهم و "خودمعياري" ايجاد مي‌شود. جايگاه انتسابي وی نه بر اثر رقابت بوده و نه بر معيارهاي علمي و واقعي و یا داوري بيطرفانه متكي بوده است. ضمن اينكه آزمايش ضد دوپينگ هم نشده و يا در مصرف مواد نيروزا و توهم‌زا پنهان‌كاري هم صورت نمي‌دهد.
هر عرصه‌اي به ميزاني كه با رقابت آزاد و عادلانه و داراي داوري بيطرفانه و ضوابط مدون و شناخته شده، بيگانه باشد، به همان نسبت مستعد بروز افراد مغروري است كه غرور آنان صرفاً بر پايه توهم و نه واقعيت استوار است. چنين خصلتي نه تنها ناپسند است بلكه به واسطه تبعاتش خطرناك نيز هست.
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-12-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مى‏گذشت. در راه به عبادت‏گاهى رسید كه عابدى در آن‏جا زندگى مى‏كرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى كه به كارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آن‏جا گذشت.
وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏جا ایستاد و گفت: خدایا من از كردار زشت خویش شرمنده‏ام. اكنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش كند، چه كنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند كرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‏كار محشور مكن.
در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود كه به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب كردیم و تو را با این جوان محشور نمى‏كنیم، چرا كه او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.
منبع:
غزالى، محمد، كیمیاى سعادت، ج 1، ص 105
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 12-13-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خيلي ممنون كه نظر داديد منو حسابي شرمنده كرديد
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-13-2009
سادات آواتار ها
سادات سادات آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: وتمدن ازاین شهربه پاخواسته...
نوشته ها: 329
سپاسها: : 16

37 سپاس در 25 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرسی تاری جون تاپیک قشنگیه .
من به خاطر غرورم زندگیم عوض شد -ولی الان تو بساطم فقط سادگی دارم که اون هم بازیچه یه عده مغروره .
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 12-14-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خوب سادات جان متاسفانه اين يه واقعيته كه ما بين جمعيتي از مزدم زندگي ميكنيم كه بدون اين غرور مسخره نميتونند زندگي كنند .
به قول دكتر قمشه اي ما بايد جاي غرور را با جلال و بزرگواري عوض كنيم و اين غرور خود مانع رسيدن به درجات عالي تري ميشه
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 01-18-2010
FereShteH آواتار ها
FereShteH FereShteH آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,317
سپاسها: : 1,663

2,620 سپاس در 1,701 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مطالبت خیلی جالب بود

ممنون
__________________


پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 02-02-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خواهش ميكنم عزيزم اميدوارم باز هم مفيد تر بشه بيان و با هم بحث و تبادل نظر كنيد اين يعني عاملي براي ترقي
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 02-02-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

البته به شرطي كه دوباره نري غيبت كبري تاري . البته ناگفته نمونه كه خودت سلطان غروري .
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 02-02-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خواهش ميكنم قابلي نداره
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها