بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-12-2009
Afshin_m05 آواتار ها
Afshin_m05 Afshin_m05 آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: سنندج
نوشته ها: 774
سپاسها: : 0

27 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Afshin_m05 به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به Afshin_m05
پیش فرض تاریخچه کرد

21 آذر 1388 ساعت 09:19

این که ریشه‌ی واژه‌ی«کرد» چیست و از کجا سرچشمه گرفته است و متعلق به چه حوزه‌ی زبانی است محل بحث و ابهام است؛ عده‌ای این واژه را تحول یافته‌ی«قردو Kardu» آشوری و بابلی دانسته‌اند و نتیجه‌ گرفته‌اند که کردها از نسل کلدانیان هستند؛ این نظر از دیدگاه زبانشناسی و ریشه شناسی واژگان مردود دانسته شده است زیرا « کردو » و «قردو» از دو ریشه‌ی متباین شناخته شده‌اند.
پاره‌ای دیگر « کرد» را تحریف « خالْدی»دانسته‌اند و گفته‌اند:«خالدی و کردی و کورتی و گردیای همه یکی است». خالدی یا هالدیا نام حکومتی بوده که در قرن نهم قبل از میلاد در ناحیه وان تشکیل شد ؛ همان که آشوریان آن را «اورارتو » ، یونانیان «الارودی و خالدوی و خالدایوی » ذکر کرده‌اند و در عبرت « آرارات» است. این نظر نیز از حیث ریشه‌شناسی کلمات قابل دفاع نیست.و همان ایراد نخستین متوجه آن است.
اما هر به حال وجود این اسامی از دیربار گوشزد شده است که از همه مهم‌تر اشاره‌ای است که گزنفون مورخ و سردار یونانی (430 و 352ق.م) دارد. او زمانی که به سال 401-400 در جنگ با اردشیر دوم هخامنشی می‌خواست سپاه یونانی را به سلامت به یونان بازگرداند، در کوهستانهای کردستان به قومی موسوم به «کردوک (کردها)» دچار شد که در مسیر عقب نشینی یونانیان به ایذاء آنان پرداختند.
رشید یاسمی شق ثالثی را پیشنهاد کرده است؛ بدین گونه که «کرد» قومی مهاجر و غیر سامی بوده است که به سبب اسکان در منطقه‌ای به نام « کرد» یا «قرد» و نظایر آن به «کرد» شناخته شده است.
در باب ملیت آنها آراء متفاوتی است . اگر از پاره ای خرافات و افسانه ها بگذریم ، عده‌ای آنها را کلدانی سامی نژاد ، عده ای بازمانده اقوام بومی نظیر خالد ها ،گرجیها ، ارمنیها ، لولویی ها و ...، و عده ای آنها را آریایی و از اعقاب مادها دانسته اند. پیشتر به رد نظر نخست پرداختیم ؛اما نظر دوم که کردها را بازمانده اقوام بومی می داند ، طرفدارانی دارد.
رشید یاسمی در مقابله با این نظریه آورده است : «بعضی نویسندگان با تکلف بسیار کردها را منسوب به اقوامی می کنند که قبل از مادها در سرزمینی کردستان مسکن داشته اند ، مثل گوتی و کاسی و لولویی و مانایی و غیره. به زعم آنان پس از اثبات این قدمت فوق العاده برای اکراد دو چیز خود به خود به ثبوت می رسد : یکی این که کرد بسیار قدیم است ، دیگر آن که از نژاد ایرانی نیست زیرا که آن طوایف مذکور از نژاد آریایی نبوده اند در جواب آنها اجمالا گوییم : اولا چنین نیست که هر وقت طوایف متوالی در قطعه خاکی زیسته باشند همه آنها از یک ریشه آمده باشند بالعکس تاریخ نشان می دهد که قطعات کره زمین مکرر از قومی به قومی انتقال یافته است. هرگز هیچ مورخی نمی تواند ثابت کند ساکنان جدید ، اولاد آن اقوام هستند ؛ بنابراین از وجود اقوامی در سلسله زاگرس نمی توان نتیجه گرفت که این طایفه ایرانی نژاد که آن را کرد می خوانند و در آن کوهستان مسکن گزیده اند از نسل آن طوایف بائده هستند.ثانیاٌدر باب خود آن طوایف قدیم هم مثل لولویی و کاسی و گوتی و امثال آنها هیچ دلیل تاریخی در دست نیست که سلب ایرانیت از آنها بکند، بلکه مطابق آخرین تحقیقات علمای باستان شناسی اکثر انتسابشان به این نژاد قدیم و مسلم است.»
نظر سوم که قطعی به نظر میرسد آن است که کردها آریایی و از اعقاب ماد ها هستند . مینورسکی
Minorskyزبان کردی را متعلق به گروه زبانهای ایرانی شمال غربی دانسته است و معتقد است که این زبان در اصل و مبدأ ، زبان گروه عظیمی مجتمع در یک محل بوده و ویژگیهای کلی ، پیش از این که کردها بسط و توسعه پیدا کنند، پیش از پراکنده شدنشان در کوهها شکل گرفته است .او تصور این نکته را که پیدایش لهجه‌های شمال غربی رایج در قلمرو ایران ،بدون دخالت و شرکت عامل «مادی»صورت گرفته باشد،محال می داند و نتیجه گیری می‌کند که با توجه به ملاحظات تاریخی و جغرافیایی باید پذیرفت که بسط و توسعه کردها فقط از سرزمین ماده کوچک که همان آتروپاتکان یا آذربایجان امروزی است ،صورت گرفته است.
مادها که اوایل قرن هفتم قبل ازمیلاد حکومت ماد را بنا نهادند و با اشغال صفحات غربی ایران،اقوام بومی را در خود حل نمودند ، اجداد کردها محسوب می شوند .آنها نخستین حکومت ایرانی را بنا نهادند و پس از این که هخامنیشان به حکومت آنان پایان دادند ، سرزمین مادها همچنان به عنوان دومین ایالت ایران از اهمیت زیادی بر خوردار بود . مادها از حیث تباری و زبانی پیوستگی نزدیکی با دیگر تیره های ایرانی نظیر هخامنشیان داشتند.
مادها پس از تسلط بر زاگرس و آسیای صغیر زبان و فرهنگ خود را بر اقوام بومی تحمیل کردند و هویت آنها را در خود حل نمودند . این که استحاله آن اقوام به آسانی صورت گرفته ،چنان که نشانه ای از آنان باقی نمانده است ،ظاهراً به دلایل هم‌تباری آنان با ماد های آریایی بوده است زیرا پاره‌ای از باورها و اسامی شناخته شده آن اقوام بر آریایی بودن آنان دلالت دارد. اگر این اقوام اختلاف و تباین آشکاری با آریاییان داشتند ، طبیعتاً بایستی نشانه‌هایی از زبان و فرهنگ آنان لااقل در دره های دور افتاده زاگرس حفظ می شد ؛ خاصه آن که می‌بینیم بسیاری از قومهای باستانی دیگر ، ویژگیهای فرهنگی خود را در دل اجتماعات بزرگ همچنان حفظ کرده اند .
این که مادها از حیث تباری و زبانی پیوستگی بسیار نزدیکی با دیگر تیره‌های آریایی نظیر پارس‌ها و پارت ها داشته‌اند ، مسلم است. مع الوصف جهت تحکیم این باور، یک اشاره تاریخی را گوشزد می کنیم . استرابون ( که حدود سالهای65 ق.م تا 21 بعد از میلاد می‌زیسته) گواهی یک مؤلف دیگر یونانی به نام اراتوسفن(قریب 194-276 ق.م) را بدین شرح نقل می‌کند که ساکنان پارس و ماد و باختر و سغد « با جزیی تفاوتی همزبان هستند»یعنی «در واقع یک زبان دارند».
علاوه بر این ، مقایسه زبانهای باستانی ایرانی در تأیید قرابت آنها کافی است. دامنه این همبستگی بدانجا می‌رسد که عده‌ای برآنند گاثه زردشت به زبان مادی است. بعدها که دامنه اختلاف زبان کردی مادی با دیگرزبانهای ایرانی بیشتر ، زبان از دل آن سر برآورد.
پیوستگی کردها با سرزمین مادری، علاوه بر زبان کردی در دیگر مشخصه‌های فرهنگی چون دین نیز روی نمود. کردها همزمان با دیگر اقوام ایرانی آئین زرتشت را برگزیدند. این نکته در پوست نوشته معروفی که به خط پهلوی نوشته شده و در شهر سلیمانیه عراق یافته شده به شکلی شاعرانه منعکس شده است. در این پوست نوشته ابیاتی به شرح ذیل آمده است.
«هورمزگان رمان آتران کژان ویشان شارده‌وه گوره گوره‌کان
زورکار آرب (عرب) کردنه خاپور گنای پاله هتا شاروه زور
شنوکنیکان و دیل بشینا میرد آزاتلی و روی هوینا
روشت زردشتره مانوه بیکس بزیکا نیکا هورمز و هیوچ کس »
ترجمه: معبدها ویران و آتشها خاموش شد . بزرگ بزرگان خود را نهان کرد . عرب ستمگر دهات را تا «شهر زور» خراب کرد. زنان و دختران به اسیری رفتند. دلیران در خون غلطیدند . کیش زردتشتی بی کس ماند . اهورا مزدا بر کس رحم نخواهد کرد.


کردها در نشیب و فراز زمانه سرگذشت‌های تلخ و شیرینی را از سر راه گذرانده‌اند که علاقه‌مندان جهت اطلاع از آن ، می‌توانند به کتابهای مربوط مراجعه نمایند. در این جا به اجمال اشاره‌ای به جغرافیا و پراکندگی کردها داریم.
امیر شرف خان بدلیسی در شرفنامه ، ولایات کردنشین را چنین برشمرده است: « ابتدای ولایت کردستان از کنار دریای هرمز است که در سواحل دریای هند واقع شده و از‌آن جا به خط مستقیم کشیده می‌آید تا به ولایت ملاطیه و مرعش منتهی می‌گردد ودر جانب شمالی این خط ولایت فارس و عراق عجم و آذربایجان و ارمن صغری و ارمن کبری است و طرف جنوبی او عراق عرب و موصل و دیار بکر افتاده.»
با این وصف باید دانست گستره زندگی کردها فراتر از مرزهایی است که امروزه به نام«کردستان» در کشورهای مختلف شناخته می‌شوند. نام کردستان برای نخستین بار در زمان حکومت سلجوقیان به چشم می‌آید. حمدالله مستوفی در نزهه‌القلوب – می‌نویسد: « کردستان ، و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایت عراق عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیار بکر پیوسته است: آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند تاج خاتون، در بند زنگی ، دزبیل، دینور، سلطان‌آباد ، چمچمال، شهرزور، کرمانشاه(قرمیسین) ،کرندو خوشان، کنگور،(قصرالصوص) ، ماهیدشت(مایدشت)، هرسین، وستام».
مطابق مرزبندی مستوفی ، ایلام فعلی به علاوه بخشهای عمده‌ای از لرستان و نیز شمال خوزستان نیز در محدوده جغرافیای کردستان بوده است.
محققان جدید در مرزبندی‌کردها گاهی با هم اختلاف رأی دارند چنانکه گاه این مرز را تا مناطق بختیاری‌نشین می‌کشانند و گاه تا کرمانشاه واپس می‌نشینند. از این طیف به آنچه واسیلی نیکیتین در کتاب کرد و کردستان آورده، اشاره می‌شود. او منطقه محل سکونت کنونی کردها را چنین ترسیم کرده‌است: « در زمان فعلی کردها از جنوب به شمال به صورت نواری پهن که مرز ایران و عراق را هم در بر می‌گیرد، از قصبه مندلی (در مشرق بغداد) و سپس با در نظر گرفتن خطی که ایران و ترکیه را از هم جدا می کند تا کوه آرارات و از شمال تا حاشیه‌های ماورای قفقاز (ارمنستان و آذربایجان شوروی )، گسترش یافته‌اند. آنان تا آغاز جنگ بزرگ جهانی(جنگ اول جهانی) در فلات ارمنستان می‌زیستند و با ارمنی ها کاملاً مخلوط بودند، لیکن خط موازی ارضروم حدود شمالی ایشان در ترکیه محسوب می‌شود . در جنوب کردها تا حاشیه‌های دشت بین‌النهرین فرود می‌آیند. در مغرب، مرز مسکونی ایشان به طور کلی با شط فرات مشخص می‌شود( وبه عبارت صحیحتر با رود قره‌سو) لیکن کردها رسوخ عمیقی در سرزمین آسیای صغیر نموده و منطقه واقع در جنوب شرقی سیواس را اشغال کرده‌اند و به علاوه با تشکیل جزیره‌های کوچک مسکونی و منفرد در نزدیکیهای قونیه و سلوکیه(سیلیسی) تقریباً تا دریای مدیترانه نفوذ کرده‌اند. در مشرق ، عناصر پراکنده کرد مخصوصاً در خراسان (که شاه‌عباس کبیر ایشان را به آنجا کوچ داده است و همچنین در حوالی قزوین و در ایالات فارس که نادرشاه به آنجا منتقلشان کرده است (1747-1736) و همچنین در منطقه مازندران وجود دارند.» علاوه بر آنچه نیکیتین ذکر کرده، می‌توان به محدوده‌های پراکنده متعدد دیگری اشاره کرد.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها