بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای ایران > اخبار سینمای ایران

اخبار سینمای ایران اخبار فیلم و سینمای ایران در این تالار قرار خواهد گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-22-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید درباره «سلام بر عشق»

درباره «سلام بر عشق»
سلام بر ايده‌هاي دم‌دستي!



در اين سال‌ها عادت كرده‌ايم كه هر زمان صحبت از فيلم‌هاي محصول «پويافيلم» به ميان مي‌آيد، ناخواسته ياد كمدي‌هايي بيفتيم كه با سطحي‌ترين موقعيت‌ها هدف‌شان فقط خنداندن تماشاگر است. از «كما» به اين طرف، اغلب توليدات اين شركت كمدي‌هايي بوده‌اند كه هم به فروش خوبي دست يافته‌اند و هم نظر منتقدان درباره‌شان يكسان بوده است. حسين فرح‌بخش مدتي قبل در برنامه «دو قدم مانده به صبح» درباره نظر منتقدان و بازتاب‌هاي فيلم‌هايش گفت كه «روزي كه منتقدان از فيلم من تعريف كنند، روز نابودي من است.»
به اين ترتيب مشخص مي‌شود كه فرح‌بخش و عبدالله عليخاني كه نام‌شان به عنوان تهيه‌كننده درشت‌تر از نام كارگردان (اصغر نعيمي)‌ در پوسترها و سردرهاي فيلم «سلام بر عشق» آمده است، هيچ اهميتي به نظر و ديدگاه منتقدان نمي‌دهند. اين به خودي خود اشكال ندارد اگر آدمي از فرجام كاري كه مي‌كند اطمينان داشته باشد و اين اعتماد به نفس، دليل و منطقي هم داشته باشد. مثلا داريوش مهرجويي هم بارها گفته كه چندان به نقدهايي كه روي فيلم‌هايش مي‌نويسند توجهي ندارد. بنابراين اين يك ويژگي اخلاقي و حرفه‌اي يكسان و مشابه ميان فرح‌بخش و مهرجويي است. اما درباره نتيجه محصولات‌شان خودتان مي‌توانيد قضاوت كنيد.

بنابراين طبيعي است كه نوشته‌هاي پيرامون «سلام بر عشق» هم تماشاگران فيلم را مخاطب قرار مي‌دهند و هم كارگردان جوانش را كه در ابتداي راه فيلمسازي قرار دارد و پس از كمدي «بي‌وفا» اين بار قصه‌اي شبه‌نوآر را دستمايه كارش كرده است. بديهي است كه هر كارگردان يا تهيه‌كننده‌اي با مطالعه نقدهاي گوناگون، مي‌تواند تشخيص دهد كه كدام‌ها بي‌واسطه به خود فيلم پرداخته‌اند و كدام‌ها حاصل اغراض شخصي است. پس اگر منتقدي از فيلمي تعريف مي‌كند، مخاطبش ابتدا تماشاگراني است كه فيلم را ديده‌اند و سپس فيلمسازي كه تصور مي‌شود تصاوير و ماجراهاي فيلم حاصل ذوق و تلاش او هستند، نه فرد ديگر. پس اگر تهيه‌كننده همان وظيفه مشخص و تعريف‌شده خود را داشته باشد، آنگاه نمي‌تواند از اين نقطه‌نظر مدعي باشد.


بحث درباره‌ سينماي تجاري و اهميت گيشه، مي‌تواند دروازه‌ خوبي براي ورود به بحث اين فيلم باشد. يكي از اشكال‌هاي اين فيلم و اساساً محصولات «پويافيلم» در اين است كه سازندگان تصور مي‌كنند دعوت از بازيگران سرشناس مي‌تواند ضمانت فروش فيلم‌هايشان باشد. بنابراين حضور امين حيايي، الناز شاكردوست، نيكي كريمي و آتيلا پسياني مي‌تواند برگ برنده‌ «سلام بر عشق» باشد. اما آيا واقعا اين طور است؟ ممكن است در مواردي، حتي با داشتن يك قصه‌ خوب نياز به بازيگري سرشناس باشد اما تراكم اين چهره‌ها در يك فيلم نمي‌تواند خلاء يك قصه‌ خوب را جبران كند. قصه‌ «سلام بر عشق» خوب نيست. البته طرح كلي‌اش درست است؛ مردي كه سعي در پاك ماندن دارد، در اثر فشارهاي ناخواسته مجبور مي‌شود بار ديگر به گذشته‌ ننگينش بازگردد. اما زماني كه صحبت از قصه مي‌كنيم، منظورمان اين است كه پاك بودن در چه موقعيت‌هايي نمود دارد، وسوسه‌ بازگشت به گذشته از چه نيروهايي سرچشمه مي‌گيرد و در اين راه چه مسيرهايي را بايد پيمود.

قهرمان قصه‌ ما آوازه‌خوان يك رستوران است و دنبال نان حلال مي‌گردد و مي‌كوشد ماجراي زندان رفتن و سابقه‌اش تأثيري در روابط كاري‌اش نداشته باشد. اما سوال: كسي كه با آوازخواني روزگار مي‌گذراند چگونه مي‌تواند در چنان خانه‌ مجللي زندگي كند و اتومبيلي به آن گرانقيمتي زير پايش باشد (ممكن است بپرسيد اتومبيل مال خودش نيست. خب، دست او چه مي‌كند؟) سوال دوم: چنين فردي پس از بيكاري، چگونه همه چيزش را از دست رفته مي‌بيند؟ آيا هيچ شغل ديگري براي او نيست و تنها راه ادامه‌ زندگي، تن دادن به نقشه‌ برادرش براي دزدي است؟ اما اين هم پايان كار نيست. قصه‌نويس و فيلمساز براي اين كه انگيزه‌هاي مرد را براي دزدي قوي‌تر كنند، همسرش را جوري وارد ماجرا مي‌كنند كه حس غيرت شوهرش تحريك شود. ماجرا از اين قرار است كه همسر جوان و زيبا به شوهرش وانمود مي‌كند كه خصوصي درس مي‌دهد، اما در واقع به كلفتي مي‌پردازد. در حين كلفتي متوجه مزاحمت‌هاي پسر جوان صاحب‌خانه مي‌شود اما وقعي نمي‌نهد و كار به جايي مي‌رسد كه پسر جوان بي‌پروا مي‌شود و براي تصاحب زن به دم در خانه‌ او هم مي‌آيد. آيا اين پسر جوان فكر نمي‌كند كه همسر اين خانم ممكن است او را ديده و دمار از روزگارش درآورد؟ پاسخ اين است كه مي‌دانسته، اما اين كار را كرده تا ترديدهاي مرد را براي سرقت برطرف كند. كاري به اين نداريم كه همسر اين آقا چگونه حاضر مي‌شود به كلفتي، آن هم در شرايطي كه به نظر مي‌رسد دختر تحصيلكرده‌اي است و چنين كارهايي در شأن او نيست.

اين قصه شما را به ياد فيلم‌هاي پليسي و جنايي فرانسوي مي‌اندازد چون مانند آثار درخشان ژان‌پير ملويل يا هانري ورنوي، ابتدا شرايطي ترسيم مي‌شود كه ظاهري عادي دارد. سپس قهرمانان در چالش با زندگي روزمره، به سمت جرم و جنايت پيش مي‌رود و در پايان هم سرنوشتي تلخ پيدا مي‌كنند. با وجودي كه گفتيم در نوع قصه‌گويي و شخصيت‌پردازي اشتباهات فراواني صورت گرفته، اما گناه نابخشودني از جايي رقم مي‌خورد كه سازندگان فيلم، به رسم عادت، فيل‌شان ياد هندوستان كرده و خواسته‌اند «سلام بر عشق‌»شان را بي‌خنده و شادي نگذارند. به همين دليل در ميانه‌ فيلم كه تماشاگر نگران سرنوشت شخصيت‌هاست و دارد درامي پرتعليق (طبق خواست و اراده‌ فيلمساز) را نگاه مي‌كند، ناگهان سر و كله‌ احمد پورمخبر پيدا مي‌شود كه با شيرين‌كاري‌هايش تماشاگر را به خنده بيندازد. آيا واقعا لازم است كه بگوييم اين شخصيت و قصه‌ مربوط به او هيچ ربطي به فيلم ندارد و از اساس بي‌معني است؟

پس تهيه‌كننده فيلم حق دارد از منظر داناي كل درباره فيلمش صحبت كند چون انگار حضور احمد پورمخبر و صحنه‌هاي آواز خواندنش به اراده تهيه‌كننده بوده تا در ميانه يك ماجراي پرتعليق، آنتراكت و فرصتي براي تنفس ايجاد كرده باشد. خب باز هم قضاوت را به تماشاگران مي‌سپاريم تا مبادا چنين تصور شود كه منتقد جماعت با شادي و خوشي مخالف است و چشم ديدن پيرمردهاي بامزه را ندارد. اما اگر الگوي كارگردان، فيلم‌هاي پليسي و جنايي فرانسوي بوده، الگوي تهيه‌كننده تعدادي فيلم ايراني مربوط به دهه‌ها پيش است كه ناگهان در آن پيرمردهاي بامزه‌اي سبز مي‌شوند و شوخي‌هايي مشابه نمايش‌هاي تخت‌حوضي مي‌كنند. اين دو الگو در «سلام بر عشق» با هم گاهي قاطي مي‌شوند و خودتان پيش‌بيني كنيد كه چه فاجعه‌اي به بار مي‌آيد.

نحوه هدايت بازيگران تفاوت زيادي با ديگر فيلم‌هاي تجاري ايران ندارد. مثلا نيكي كريمي اين فيلم هيچ فرقي با «دو خواهر» يا «آقاي هفت‌رنگ» ندارد، همچنان كه الناز شاكردوست همان ويژگي‌هايي را دارد كه در فيلم‌هاي ديگرش تاكنون داشته و البته امين حيايي كه سال‌هاست بازيگر ثابت فيلم‌هاي اينچنيني است. اينجا بايد از بازيگري صحبت كرد؟ اين كه بازيگر مي‌تواند با يك درخشش تا سال‌ها در ذهن مخاطبان بماند؟ اين كه ممكن است بازيگر با هنرش بتواند فيلمي را به نام خودش رقم بزند؟ اين سوال‌ها درباره‌ «سلام بر عشق» جواب مي‌دهد؟ اين طور فكر مي‌كنيد؟ بهتر است به آتيلا پسياني اشاره كنيم كه حضور موفقش در سريال سيروس مقدم را اخيرا ديديم، همچنين به‌زودي نمايشي به كارگرداني او با بازي رضا كيانيان و هانيه توسلي به روي صحنه مي‌رود. زماني كه چنين بازيگر سرشناس و معتبري در فيلم «سلام بر عشق» آنقدر ضعيف بازي مي‌كند، ديگر چه انتظاري از ديگران است و چه جاي بحث درباره‌ بازيگري...
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:56 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها