#1  
قدیمی 02-10-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض به سازی تمدن

مقدمه:
مشکلات اساسی موجود در جوامع بشری پدیده ی تازه ای نیست و سابقه ای دیرینه به قدمت تاریخ تشکیل اجتماع دارد. اما با گسترش جوامع و پیشرفت فنآوری این مشکلات نیز بیشتر و پیچیده تر شد. نکته ی مهمی که در اینجا باید متذکر شد این است که کلمه ی مشکلات برای آنچه که امروزه بشریت از آن رنج می برد، کلمه ی مناسبی نیست، بلکه اصطلاح بیماری های اجتماعی برای آن مناسب تر است. این بیماری ها را می توان در سه گروه تبهکاری های سازمان یافته، تروریزم و جنگ، دسته بندی کرد که دارای ریشه ی مشترکی هستند و در عین حال موجب رشد یکدیگر می شوند. اگر این پدیده ها را به عنوان آثار اجتناب ناپذیر پیشرفت تمدن و رشد جمعیت شهر نشینی به حساب آوریم، دیگر نمی توانیم با آنها مبارزه کنیم یا مانع رشد آنها شویم، زیرا نگاه ما به آنها از نخست نادرست بوده و در نتیجه، به راه حل های نادرست و بی نتیجه ای نیز خواهیم رسید.
به عنوان مثال دو رویداد زیر را در نظر بگیرید، شهرک کوچکی را مجسم کنید که در حاشیه جنگلی قرار دارد. در یک شب تاریک و سرد زمستانی تعدادی گرگ به شهرک حمله می کنند و اهالی را به وحشت می اندازند و حتی ممکن است صدمات جانی نیز به آنها وارد کنند. در رویداد دوم یک گروه مسلح تبهکار به این شهرک حمله می کنند و علاوه بر سرقت اموال اهالی شهرک، عده ای را می کشند یا مجروح می کنند.
اگر این دو رویداد را یکسان بدانیم و هر دو را با اصطلاح مشکل مورد بررسی قرار دهیم، باید به برخی از انسان ها نیز مانند حیوانات وحشی و درنده نگاه کنیم که ذاتاً جانی بوده و تحت هیچ شرایطی نمی توانستیم مانع از رویکرد آنها به سرقت و جنایت شویم. اشکال مهم این نگرش در این است که نمی توانیم چنین انسان هایی را از بقیه جدا کنیم و علاوه بر آن نمی دانیم کدام کودکان را به خاطر آینده نگری و پیشگیری از سقوط در دام گروه های تبهکاری شناسایی کرده و با آنها رفتار متمایزی داشته باشیم. اما هر کودکی ممکن است آینده ی روشنی داشته باشد و از خدمگذاران بزرگ جامعه آتی شود و یا ممکن است جنایت کار یا تروریست گردد.
واقعیت انکار ناپذیری که تاریخ تمدن نشان داده، این است که اصولاً نمی توان انسان ها را از نظر فطری یا پایگاه اجتماعی و اقتصادی به گروه های مختلف ذاتی تقسیم بندی کرد. تجارب تاریخی نشان داده که در بین طبقات پائین اجتماعی دانشمندان بزرگی ظاهر شدند که بشریت را مرهون خود کردند و در عین حال در بین به اصطلاح اشراف زادگان نیز کم نیستند کسانی که از ابتدایی ترین خصلت های انسانی و اجتماعی بی بهره بوده و با قتل و جنایت و تبهکاری زندگانی را سپری کردند.
اگر به این پدیده نیز با انگ سرنوشت محتوم افراد برخورد کنیم، در تار و پود جهالت گرفتار خواهیم شد و باید از تلاش برای بهروزی زندگانی اجتماعی خود دست برداریم و هرچه را که پیش آید بپذیریم که در این صورت نیز تمام ارزش ها و اهمیت تلاش و اندیشه ورزی انسان را بی اعتبار خواهیم کرد.
هجوم گرگ به شهرک به دلیل گرسنگی و یک واکنش طبیعی و قانونمند است. گرگ گوشت خوار آفریده شده و در تنازع بقا، هنگام گرسنگی به هر جانداری که بتواند از گوشت آن تغذیه کند، حمله می کند. در حالیکه اعضای باند تبهکاری، انسان هایی هستند که در فرایند رشد خود و شرایط نامطلوب اجتماعی آلوده به انواع تبعیضات اقتصادی، حقوقی و فرهنگی، با معیارهایی به سنجش حق می پردازند که با منافع عمومی و اصول بقای جامعه در تعارض قرار دارد.
ما نمی توانیم و نباید اعضای این باند تبهکاری را بیگناه قلمداد کنیم، زیرا هر کس در مقابل قانون مسئول و پاسحگوی اعمال خود است. اما نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که شرایط نامساعد گوناگون اجتماعی عامل اصلی پیدایش و رشد تبهکاری و تروریزم است.
از دید کلی نظم حاکم بر جهان، نظام مطلوبی نیست و این نظام با سه بیماری مهلک تبهکاری های سازمان یافته، تروریزم و جنگ دست و پنجه نرم می کند که نه تنها آسایش و آرامش بشریت را مختل کرده، بلکه موجودیت انسان را به خطر انداخته است. این بیماری ها خود نیز معلول دو عامل مهم زیر هستند:
1 – نگرش تبعض آلود به انسان از آغاز تشکیل اجتماع
2 – پایمال شدن ابتدایی ترین حقوق فطری و طبیعی انسان از آغاز پیدایش تمدن
بررسی و تجزیه و تحلیل دو مورد بالا می تواند ما را به ارائه ی راهکارهای نظری روشن برای مداوای این بیماری های مهلک رهنمون گردد.

5 – 1 نگرش تبعیض آلود به انسان
برای شناخت بهتر انسان و بیان دلایلی که نگرش به انسان نادرست و تبعیض آلود است، مرور کوتاهی به فصول گذشته می اندازیم.
محیط زیست: در فصل یک با بررسی محیط زیست نشان داده شد که اجزای تشکیل دهنده ی زمین با یکدیگر کنش دارند و موجب تغییر یکدیگر می شوند. بنابراین هریک از اجزای زمین موجودیتی مستقل و منزوی از دیگر اجزا ندارد.
آب دارای جریانی دائمی است که با تمام اجزای زمین در تماس است و آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. علاوه بر آن مولکول های آب در محیط های مختلف شکل های متفاوتی دارند. حتی شکل مولکول های آب در مقابل اصوات مختلف نیز تغییر می کند. همچنین بخش بزرگی از بدنه ی جانداران از جمله انسان را آب تشکیل می دهد. هوا نیز جریانی دائمی از درون انسان تا اعماق وجود سایر جانداران دارد. همچنین هوا شامل مقداری مولکول های آب است که این این مولکول های آب با شکل های متفاوتی که در محیط های مختلف می گیرند، حامل اطلاعاتی هستند که از محیطی به محیط دیگر منتقل می کنند. هنگامی که طبیعت بیجان تحت تأثیر افکار ما قرار دارد، چگونه می توان تآثیر افکار و تمایلات خود را ولو آنکه به عمل در نیاید، بر روند حرکت جامعه باور نداشت؟
از آنجایی که انسان نیز جزئی از طبیعت است، از طریق جریان آب و هوا تحت تأثیر سایر جانداران از جمله انسان های دیگر و حتی افکار آنها قرار می گیرد. سیمای انسان تحت تأثیر افکار وی شکل های مختلفی می گیرد و با تابش امواج الکترومغناطیسی منعکس کننده ی افکار او به محیط است. بنابراین نحوه ی اندیشیدن و افکار ما(چه بخواهیم و چه نخواهیم) به بیرون درز می کند و محیط، از جمله مغز سایر انسان ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
بنابراین هر رویدادی در جهان، سایر پدیده ها را متأثر می سازد. افزون بر آن، اندیشیدن و انچه را که به آن می اندیشیم، یک رویداد است که بر سایر پدیده اثر می گذارد. اندیشه ی انسان، زیربنای گفتار و کردار او است که ساختار جامعه ی فردا را شکل می دهد و سرنوشت انسان ها را رقم می زند.
دفاع، قدرت و توسعه انسانی: در فصل دو با ذکر موارد مندرج در قوانین مدنی و حقوق جزا نشان داده شد که دفاع مشروع یکی از حقوق طبیعی انسان است. مستقل از دیدگاه انسان و قوانین جاری، هر جانداری در مقابل عاملی که موجودیت وی را به خطر اندازد، در مقام دفاع بر می آید. گیاهی که برگ هایش از دندان های تیز گیاه خواران صدمه دیده، با تولید سم و ارسال پیام، گیاهان اطراف خود را مطلع می کند و حتی اگر سایر گیاهان مورد هجوم گیاه خوار قرار نگیرند، محیط زندگی آنان حاکی از حالت دفاعی است. وقتی که جانداران فاقد مغز و یا جاندارانی که دارای مغزی ساده تر از انسان هستند، به طرق مختلف از موجودیت خود دفاع می کنند، طبعاً انسان با شیوه های پیچیده تری حالت دفاعی می گیرد یا در مقابل عامل تهدید کننده، حالت تهاجمی اتخاذ می کرد. توجه به این نکته ضروری است که اصولاً انسان موجودی فرهنگی است و در بسیاری از مواقع، بنیان های فرهنگی نهادینه شده در ذهنیت وی چنان عمیق و مؤثر است که دفاع از گرایش های فرهنگی و اعتقادی وی بالاتر و مهمتر از تداوم حیاتش می باشد. ویژگی های فرهنگی و اعتقادی انسان چنان مهم و بنیادی است که هر انسانی تحت تأثیر مختصات فرهنگی جامعه ی خود، دارای ویژگی خاصی است که آن را شرافت انسانی می نامند. در مناسبات اجتماعی و بین المللی، شرف انسانی بیش از حب نفس تأثیر گذار و هرگونه تجاوز به حیثیت فرهنگی و اعتقادی افراد، آنان را وادار به دفاع می کند.
در فصل دو، تعاریف مختلفی از قدرت بیان شد. فارغ از این تعاریف مختلف و بعضآ متضاد، قدرت موجودیتی اجتماعی است که تا به حال به شکل های مختلفی جلوه گر شده و در دست افراد یا گروه های خاصی متمرکز بوده و همواره چه در سطح خرد و چه در سطح کلان از آن سوء استفاده شده است. منظور از سوء استفاده در اینجا اصطلاحی عام است که هرگونه کاربرد قدرت که با فلسفه ی تشکیل جامعه در تناقض قرار گیرد، سوء استفاده از قدرت است. انسان ها با توانایی های مختلف تشکیل جامعه می دهند تا با قدرت جمعی مشترک ضمن مقابله با خطرات، با آسایش و آرامش به رفع نیازهای خود بپردازند. اما با تمرکز قدرت در دست افراد یا گروهی خاص، ترس از قدرت، آرامش همه را برهم زد. سوء استفاده از قدرت چنان دهشناک شد که هیچ کلمه و اصطلاحی نمی تواند گویای عمق جنایاتی شود که با سوء استفاده از قدرت انجام شد. هیچ حیوان درنده ای یا بلای طبیعی به اندازه ی تمرکز قدرت در دست عده ای خاص و سوء استفاده از آن موجب آزار و وحشت انسان نشده است. گذشته از کشتارهای فراوان، به سیاه چاله انداختن انسان ها، کور کردن، اخته کردن و ده ها جنایت دیگر که هیج کسی از آن در امان نبود. اینکه پسر پادشاه به فرمان پدر کور یا کشته شد و یا پدر به دست فرزند خلع موقعیت و محبوس شد، از مصادیق بارز عمق و همه گیر بودن وحشت ناشی از تمرکز قدرت در دست افراد یا گروه ها است.
این رویدادهای وحشتناک ناشی از نگرش جاهلانه به انسان بود. کسی که وحشت می آفرید و پخش می کرد، تصور می کرد خود در امان است، در حالی که امنیت یک پدیده ی عمومی و فراگیر است و هرجا امنیت انسانی به خطر افتد، کل امنیت حاکم بر جامعه ی بشری مختل خواهد شد.
ادامه د ارد ....
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 02-14-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نگرش های سیاسی، برنامه ریزی های اقتصادی و تمایلات توسعه طلبانه اربابان قدرت در طول تاریخ همواره به گونه ای بوده که اکثریت از حقوق خود محروم باشند تا این محرومیت بستر مناسبی را برای مطامع آنها فراهم کند. امروزه نیز که در قرن بیست و یکم با این همه امکانات ناشی از رشد فنآوری رو به رو هستیم، هنوز این شیوه ی نادرست برخورد با حقوق انسان وجود دارد و جامعه ی بشریت را رنج می دهد. غافل از آنکه هیج کس در هر موقعیت اجتماعی و سیاسی که باشد از مواد مخدر و ترورزیزم و صدمات ناشی از جنگ در امان نیست.
امروزه تساوی حقوق و تفکیک قوا در سطح قانون به رسمیت شناخته شده و دولتمردان مدعی رعایت آن هستند. اما تساوی حقوق شهروندان، آنچنانکه در قانون پیش بینی شده، به هیچوجه به معنی آن نیست که شهروندان از حقوق مساوی برخوردارند و حداقل، حقوق ابتدایی و طبیعی آنان ایفاد می گردد. در جوامع امروزی، حکومت و صاحبان قدرت نمی توانند به طور مستقیم به حقوق افراد تجاوز کنند، اما شرایطی وجود دارد که حقوق قشر عظیمی از شهروندان پایمال می شود یا خود افراد از روی اجبار حقوق خود را نادیده گرفته و یا به دیگران واگذار می کنند.
در بهترین حالت فرض کنیم همه ی شهروندان در مقابل قانون یکسان هستند و قاضی با دانش کافی از استقلال رأی برخوردار است. وقتی که زنی برای رفع ابتدایی ترین نیازهایش به تن فروشی راضی می شود، یا جوانی برومند کلیه اش، یکی از اعضای پیکرش را می فروشد یا جوانی بر اثر بیکاری و فقر حاضر به سرقت و پخش مواد مخدر می شود و به هر کاری تن می دهد تا ابتدایی ترین حوائجش بر طرف شود، وجدان فروشی و شهادت دروغ برای کسب مقدار کمی پول، دور از انتظار نیست تا مجرمی آزاد و بی گناهی مجازات شود.
زمانی می توان از تساوی حقوق در مقابل قانون سخن گفت و تحقق آن را امکان پذیر دانست که یک مرز اقتصادی تعیین و برای همه ی شهروندان تأمین گردد. این حقوق جزئی از حقوق پایمال شده ی انسان به خاطر تشکیل اجتماع و پیشرفت تمدن است.

5 – 3 باز پرداخت حقوق اولیه بشر
انسان موجودی هوشمند، تلاش گر و مبتکر است و همواره در صدد بالا بردن سطوح کیفی و کمی زندگانی خود می باشد که موجب ایجاد تمدن و فرهنگ وی شده است. انسان آرمان گرا است و همیشه با توجه به آرمان های خود با آرزوهای خود زندگی می کند و به سادگی می تواند تبعیض را تشخیص دهد و همواره برای رفع تبعیضی که بر وی تحمیل می شود، در پی چاره اندیشی و مبارزه است. انسان روانی لطیف و زیبا دارد، گرایش انسان به شعر، ادبیات، موسیقی و هنر نشانگر روان لطیف وی است.
موجودی با چنین ویژگی ها، ستم و تبعیض را بر نمی تابد و برای استیفای حقوق پایمال شده ی خود از هرگونه تلاشی دریغ نخواهد کرد. اگر با ایجاد موانع، مانع از تحقق حقوق وی شوند، آرامش جامعه ی بشریت را برهم خواهد زد، همچنان که تا به حال این گونه بوده است. در سه مورد ابتدایی ترین حقوق انسان پایمال شده که شعور جمعی به آن واقف است. این سه عبارتند از:
1- زمین مورد نیاز برای تهیه مسکن: مسکن یک نیاز عمومی انسان و حق طبیعی همه ی افراد جامعه است. هیچ انسانی را تحت هیچ شرایطی و به هیچ دلیل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی نمی توان از حق داشتن زمین مسکونی محروم کرد. مالکیت بر زمین تنها بر مازاد زمین مسکونی مورد نیاز دیگران قابل اعمال است. بنابراین از وظایف همه ی دولت ها است که با برنامه ریزی های مناسب، زمین مورد نیاز برای تهیه سرپناه همه ی افراد جامعه را به طور رایگان تهیه کرده و در اختیار آنان قرار دهند.
2- هزینه ی ساخت مسکن: منابع طبیعی و معادن متعلق به عموم مردم است. سود حاصل از بهره برداری از منابع طبیعی و معادن تنها نصیب قشر خاصی از جامعه می گردد. بنابراین وظیفه ی جامعه است که از محل درآمد منابع طبیعی و معادن، هزینه ی ساخت سرپناه همه ی اعضای جامعه را فراهم کند.
3- تأمین حد اقل هزینه ی زندگی: برای رسیدن به اهداف توسعه ی پایدار، فراهم کردن امکان اشتغال برای همه ی کسانی که توانایی انجام کار کردن دارند، یک ضرورت انکارناپذیر است و از وظایف نخستین دولت ها، تأمین شغل است. بنابراین هر کس به هر دلیلی که بیکار بود یا توانایی انجام کار کردن نداشت، باید از حداقل امکانات زندگی که شامل خوراک، پوشاک و هزینه ی بهداشت و درمان است، برخوردار گردد و وظیفه ی دولت ها است که با برنامه ریزی های اصولی در تأمین حداقل هزینه ی زندگی اعضای جامعه بکوشند.
حقوق یاد شده ابتدایی ترین حقوق بشر و مقدم بر سایر حقوق اجتماعی است. این حقوق جزو نخستین مطالبات انسان از تمدن معاصر است که باید به عنوان حق تمدن رعایت و پرداخت گردد. این مقدار، حقی است که همه ی افراد، از یک جامعه ی متمدن دارند و هرکس بیش از آن را خواست، باید تلاش کند. پرداخت حق تمدن به دو دلیل عمده باید پرداخت گردد؛ اول اینکه تمدن موجود ساخته و پرداخته حکومت ها یا ثروتمندان جامعه نیست، بلکه حاصل تلاش و جانفشانی گذشتگان است و بدون وجود جامعه، ثروتمندان برای تأمین قوت لایموت خود نیز ناتوانند و دولتی هم وجود نخواهد داشت. دوم اینکه، حق تمدن هزینه ی پیشگیری برای اجتناب از انواع بیماری ها و ناهنجاری های اجتماعی و حفظ سلامت جامعه، کاهش پرونده های ارائه شده به دادگستری، کاهش آمار زندانیان، جلوگیری از فحشا، ناتوان سازی باندهای تبهکاری و در نهایت مبارزه علمی و عملی با تروریزم و جنگ و کشتار است.

5 – 4 پیشگیری و درمان
در تمام موارد پیشگیری، ساده تر و کم هزینه تر از درمان است. تخصیص حق تمدن به همگان نه تنها هزینه ساز نیست، بلکه صرفه جویی در هزینه های آتی است. بذر تمام گروه های تبهکاری، تولید و توزیع مواد مخدر، حکومت های غیر مردمی و حتی جنگ و تروریزم جهانی در بستر تبعیض و محرومیت ها رشد می کند. خیل عظیم زندانیان، عدم امنیت اجتماعی و روانی جوامع و حتی لشگرکشی های منطقه ای و فرامنطقه ای به نوعی وابسته به همین تبعیض در بهره مندی از مواهب تمدن است. هرچند به ظاهر تخصیص حق تمدن به همگان، هزینه بر به نظر آید، اما در عمل و در دراز مدت به صرفه جویی در هزینه ها خواهد انجامید. تا زمانی که حق تمدن پرداخت نشود، امنیت خاطر عمومی فراهم نخواهد شد و توسعه انسانی نیز با موفقیت کامل همراه نخواهد بود.
علاوه بر آن اگر پرداخت حق تمدن هزینه ساز است، این هزینه حق کسانی است که در عصر فنآوری اطلاعات زندگی می کنند و از حداقل امکانات برای رفع نیازهای طبیعی و انسانی خود محرومند. این در حالی است که درآمد تبهکاری های سازمان یافته و مواد مخدر در سطح جهان بیش کل درآمد کشورهای صادر کننده نفت است. تخصیص حق تمدن، انسان را با آرامش و امنیت ناشی از زندگی اجتماعی آشنا و موجب تعمیم آزادی های فطری و طبیعی او خواهد شد. ضمن آنکه در این مرحله، انسان هوشمندانه و با آرامش و نه از روی ترس، به زندگی اجتماعی دل خواهد بست و در اعتلای آن خواهد کوشید.
در نهایت تخصیص حق تمدن، مبارزه قاطعانه، علمی و عملی با جنگ طلبی ها، تبهکاری های سازمان یافته و تروریزم جهانی است.

5 – 5 رأی در مقابل استیفای حقوق
اگر در مورد پرداخت حق تمدن منصفانه و با دیدی آینده نگر بیاندیشیم، هر شهروندی باید مدافع پرداخت حق تمدن باشد. زیرا هر شهروندی در یکی از گروه های زیر قرار می گیرد:
1 – افراد نیازمند: اگر شهروندی نیازمند باشد، به یک دلیل باید مدافع پرداخت حق تمدن باشد؛ زیرا طبعاً با دریافت حق تمدن می تواند زندگی خود را سر و سامان دهد، و این جزئی از حقوق اجتماعی او در جهان متمدن امروزی است. بنابراین باید مدافع پرداخت حق تمدن باشد.
2 – افراد بی نیاز: اگر شهروندی از نظر مالی بی نیاز باشد، به دو دلیل باید مدافع پرداخت حق تمدن باشد؛ اول اینکه روند رویدادهای اقتصادی و اجتماعی چندان قابل اعتماد نیست و فردا ممکن است بر اثر یک حادثه ی طبیعی یا رویدادهای مختلف سیساسی اقتصادی و... از بی نیاز به نیازمند تبدیل شود. دلیل دوم هزینه های مختلفی که برای مبارزه با انواع و اقسام بزهکاری ها و ناهنجاری های اجتماعی پرداخت می شود، به طور غیر مستقیم از شهروندان بی نیاز اخذ می شود. علاوه بر آن پرداخت حق تمئن، امنیت اجتماعی را افزایش می دهد و افراد بی نیاز با آرامش بیشتری می توانند از امکانات خود استفاده کنند. همچنین جای هیچ گونه دلسوزی و ترحم برای بزهکاران و خلاف کاران باقی نمی ماند.
برای تحقق این مهم، لازم است که دولت ها پرداخت حق تمدن را در برنامه های اقتصادی منظور خود کنند. برای آنکه در برنامه ریزی ها، پرداخت حق تمدن نیز منظور گردد، نیازی به ایجاد اغتشاش و شورش و انقلاب نیست. امروزه افکار عمومی وزنه ی سنگینی در محاسبات احزاب و دولت ها به حساب می آید و در نهایت این آراء مردم است که دولت ها را تعیین می کند. اگر اندیشه ی پرداخت حق تمدن در ذهنیت بشریت نهادینه گردد، هر فرد یا حزبی که بخواهد از حمایت مردمی برای اخذ آراء برخوردار گردد، ناگزیر است در جهت پرداخت حق تمدن تلاش کند. به عبارت دیگر نامزدهای انتخاباتی باید متعهد شوند در مقابل رأی شهروندان، تلاش کنند تا پرداخت حق تمدن را در قوانین جاری و جودجه ی کشور منظور کرده و سازوکار لازم برای اجرای آن را به تصویب برسانند.
زورگویی های منطقه ای و لشگر کشی های فرامنطقه ای به این دلیل انجام می شود که دولت های متجاوز، حقوق مردم تحت تسلط خود را نادیده می گیرند. اگر پرداخت حق تمدن قانونی گردد و دولت ها ملزم به اجرای آن شوند، نه تنها لشگر کشی های فرامنطقه ای صورت نخواهد گرفت، بلکه حکومت های دیکتاتوری نیز تحلیل خواهند رفت.
پرداخت حق تمدن، در صورت تحقق، بزرگترین پیروزی حقوقی بشریت در طول تاریخ و در عین حال اولین گام برای آن خواهد بود که تمدن در خدمت همه قرار گیرد.

مطالعه بیشتر
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها