![]() |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی |
آموزش زبان انگلیسی در قالب تصویر - آموزش و سرگرمی انگلیسی در قالب تصویر
3 فایل پیوست
آموزش زبان انگلیسی در قالب تصویر - آموزش و سرگرمی انگلیسی در قالب تصویر a comparison between "past" tenses in English languages talking about the weather at a shoe shop .. how to choose the suitable shoe |
آموزش زبان انگلیسی در قالب تصویر - انگلیسی جالبه - آموزش مفاهیم انگلیسی در قالب تصویر
1 فایل پیوست
آموزش زبان انگلیسی در قالب تصویر - انگلیسی جالبه - آموزش مفاهیم انگلیسی در قالب تصویر some usefull expressions in different situatuins you are the apple of my eye! انت قره عینی، نور چشم منی تو :p |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
5 فایل پیوست
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1372858683 http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1372858683 http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1372858709 http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1372858709 http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1372858730 |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی همراه با مثال کاربردی اصطلاح شماره 1 Take it on the lamb معادل فارسي: در رفتن Poor Richard has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry. بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شدبه سرعت فرار کنه. اصطلاح شماره 2 Cat got your tongue معادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی) What's the matter? Cat got your tongue? موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟ (يعني چرا حرف نمي زني) اصطلاح شماره 3 Get off someone's back معني: دست از سر کسي برداشتن - Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. - Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. - You've been studying for a long time. Why don't you take a break? - Get off my back! I can't go anywhere! - OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished. - هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم. - متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي کنم. امشب نمي تونم بيام. - تو خيلي وقته که داري درس مي خوني. چرا يک کم استراحت نمي کني؟ - دست از سرم بردار! من هچ جا نمي تونم بيام! - باشه، ديگه اذيتت نمي کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي. اصطلاح شماره 4 Pull someone's leg معني: کسي را دست انداختن - Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest. - Oh, really? You're pulling my leg! - هي، ال، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم. - واقعاً؟ تو داري من رو دست مي ندازي! |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی اصطلاح شماره 5 Feel like (doing something) معنی فارسی: خواستن - I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something. - من نمی خوام امشب دوباره خونه بمونم، من می خوام یه کاری بکنم. ............................................................ ................................ اصطلاح شماره 6 A Slap in the face معادل فارسی: تو دهنی - It was a slap in the face to be the only one not invited to the party. - اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود. ............................................................ ......................... اصطلاح شماره 7 Jump out of the frying pan and into the fire معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن - I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire. - من می دانم که شما فکر می کنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید. ............................................................ ................... اصطلاح شماره 8 Lose one's head معنی: دستپاچه شدن - When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree. - وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد. ............................................................ ...................... اصطلاح شماره 9 Let the cat out of the bag معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن - I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag. - من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد. |
English is Fun انگلیسی جالبه (آموزش و سرگرمی با انگلیسی در قالب تصویر)
آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی همراه با مثال کاربردی اصطلاح شماره 1 Keep something under your hat معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن - You should keep the news under your hat. - تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری. ----------------------------------------------------- اصطلاح شماره 2 Drive somebody up the wall معنی: کسی را عصبانی کردن - That noise is driving me up the wall. - آن صدا دارد من را عصبانی می کند. - The news will drive him up the wall. - آن خبر او را عصبانی خواهد کرد. ------------------------------------ اصطلاح شماره 3 Don't count your chickens (until they've hatched) معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند. - Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you. - I won't count my chickens until they have hatched. - جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم. - جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود). ---------------------------------- اصطلاح شماره 4 Be in the same boat توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی) She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat. او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند. -------------------------------------------- اصطلاح شماره 5 When pigs can fly معني: به همین خیال باش، وقت گل نی - I'm going to buy a big car by the end of the year. - Yes, when pigs can fly! - می خواهم تا آخر سال یک ماشین بزرگ بخرم. - به همین خیال باش! |
اکنون ساعت 10:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)