به نبودنش عادت می کنی ...!
ولی دلت بودنش رو می خواد ...!

هرکجا دور از تو باشم نازنین غربت نشینم
هر کجا پایت گــذاری خــاک نــرم آن زمینم

باران باشد
تو باشی
غزل و شعر و ترانه
من هستم و نگاه مستانه
دست در دست تو شادمانه
نخواهم دگر هیچ ز این رسم زمانه

ایرج تمجیدی

من سبز ترین واژه ملموس غروبم
کاش در این وسعت سبز
یکی درد مرا می فهمید

سفیر آرزوهایم ست
صدای قدم هایت
.
.
.
اگر بیایی
به حرمت شان
دنیا را وارونه به سکوت می کنم .

نیلوفرثانی.شباهنگ

صداقت و مهربانیت را می ستایم
صداقت را از کلامت
و مهربانی را از نگاهت

ای شبانگاه نوازشگر تو ...
تا سحر چشم تو در خواب ولی ...
به تما شای تو من بیدارم ...
به سفر باید رفت ...
من ولی منتظر حادثه ی دیدارم ...

مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفتگوی باران باز داشته اند .
من برای رسیدن به ارامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...

سید علی صالحی

چـرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا

خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :
" نــــذار برم "
یعنـــــــی بــرم گــــردون
سفــــت بغلـــــم کـــن
ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ات و
بگــــــو :
"خداحافــــظ و زهــــر مـــار
بیخــــــود کــــردی میگی خداحافـــــظ
مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!
مــــــگه الکیــــــــه!!!!

گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص، برایت

فریاد تجویز کند.....