زمانی كه نیما فوت میكنه جنازه اش یك روز میمونه و روز بعدش تشییع جنازه میشه. چرا؟
خاطرم نیست.
میدانیم كه در ساعت دو نیمه شب نیما فوت میكنه و جلال میاد سر داغ پیرمرد رو در آغوش میگیره ولی عصر همان روز، شاملو برای گرفتن آخرین عكس نیما به سراغهادی شفائیه میره و فردا صبح دفنش میكنند. چرا جنازه نیما یك روز بر روی زمین میمونه؟
نیما رو به عنوان امانت دفنش كردن تو امامزاده عبدالله. خیلی اومده بودن و بعدها بردنش یوش. بعد وقتی كه یوش را مهاجرانی درست كرد، نعشش رو بردن یوش.
نیما در وصیت نامه اش گفته كه علاوه بر نظارت و كنجكاوی دكتر معین، جلال و جنتی با هم در جمع آوری آثار باشند. چرا جلال با توجه به علاقه اش به نیما، در رابطه با جمع آوری آثار كمك چندانی نكرد؟
طاهباز جمع آوری كرد. جلال كمك كرد. جنتی هم كمك كرد.
نیما برای شما شعر هم میخواند؟
بله بیشتر شعرهاش رو واسه من خونده. خودش میگفت من یه رودخانه ای هستم كه از هرجاش میشه آب گرفت. گفت: آب در خوابگه مورچگان ریخته ام كه خوب یادمه. گفتم نیما اینو تقدیم كن به من. نمیكرد. اینكاره نبود.
گویا نیما بیشتر اوقات در منزل شما بود و با شما حشر و نشری دائم داشت.
بله، میاومد اینجا مینشست. صبح میاومد اینجا پیش من. من عصرها درس داشتم. یك تخته سنگ بود اینجا. اینجاها همه بیابون بود. ما اینجا برای نیما آمدیم. گفت اینجا یك زمینی هست بیایین بسازین. تقریباً ما شب و روزمون با نیما بود. صبح میآمد دنبال من، با هم میرفتیم راهپیمایی.
اینجا با نیما هم میرفتید از دشتبان سیب زمینی میخریدید.
نه، سیب زمینی نمیخریدیم، حق الماله بود. پنج شش تا سیب زمینی بهش میداد دشتبان. میدانست مرد بزرگی است، اما نمیدانست چرا بزرگ است. اینو میبرد، نهارش بود. میرفتیم، سیب زمینیها رو كنار آتش میچید. خاك روش میریخت. بعد سوراخ سوراخ میكرد و میرفتیم. راه میرفتیم. شعر میگفت. بعد میگفت سیب زمینیهام پخته. میاومد سیب زمینیهارو تو یه پاكت میگذاشت. میگفت این نهارمه. میگفتم این نهارته فقط. میگفت: شام منم هست. میگفتم: چرا ! میگفت: نمیخوام نونخور عالیه باشم. و بعد میدونی چی میگفت كه خیلی دلم میسوخت. میگفت كه وزارت آموزش، ماهی 150 تومن بهش میداد، بشرطی كه نیاد. چون كارمند وزارت آموزش بود. خیلی خاطره از نیما دارم. گفته بودن كه تو نیا، برای اینكه متلك میگفت بهشون. چیزایی میگفت كه اونا درست نمیفهمیدن. میگفتن كه این 150 تومن رو بیا بگیر و نیا. اینم نمیرفت. 150 تومن هم پول «تریاكش»، كفش و پوشاكش میشد.
....