
02-01-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آنتون چخوف؛ راوی بزرگ قصههای کوچک Anton Chekhov
از بنبست زندگی تا پهنه تاریخ
چخوف داستاننویسی را کمابیش قریحه یا استعدادی مادرزادی میدانست
چخوف، به قول قدما، با "طبع روان" قلم میزند، و زیاد در بند "معانی و بیان" نیست. او با نظاره و تأمل در زندگی واقعی، رشتهی "نوولنویسی" را بر شالودهای تازه بنیاد نهاد، که در آن اصل بر "مشاهده دقیق جزئیات زندگی" است.
چخوف داستاننویسی را کمابیش قریحه یا استعدادی مادرزادی میدانست و خود از این استعداد به کمال برخوردار بود: "نویسنده باید بتواند دقیق به زندگی نگاه کند، و با دقت نقل کند که آدمها چه میکنند و چه میگویند."
توماس مان، نویسنده بزرگ آلمانی، چخوف را "تماشاگر بزرگ زندگیهای کوچک" دانسته است. چخوف امور ساده و پیش پاافتادهی زندگی را توصیف میکرد، و قهرمانانش همان مردم عادی روزگار بودند: کارمندان و مأموران دولت، زنان خانهدار، دانشجویان، تاجران و کاسبکاران و...
هنر چخوف، که آثار او را تا زمان ما ماندگار کرده در آن بود که توانست ماجراهای کوچک و "مبتذل" را به صحنههای بزرگی پیوند بزند، که در آنها روح و معنای یک دوران به چشم میخورد.
چخوف "دید حماسی" نداشت، و هرگز دربارهی مسائل مهم فلسفی و تاریخی چیزی ننوشت. او به لئو تولستوی ارادت میورزید، اما هرگز به سبک او نزدیک نشد. ماکسیم گورکی را دوست داشت، اما از مضامین سیاسی دوری میکرد، زیرا به روشنفکران و رسالت آنها باور نداشت.
در کار چخوف "توفانهای عظیم" وجود ندارد؛ از "خشم و هیاهو" اثری نیست، همه چیز ساده و معمولی، همین پایین روی میدهد. گفته است: «مردم هیچوقت به قطب شمال نمیروند، به اداره میروند، با زنشان دعوا میکنند و سوپ میخورند.»
هنر دشوار، کمیاب و دستنیافتنی چخوف در آن است که آدمهای آشنای او همه جا و در تمام اعصار حی و حاضر هستند.
شگردهای نویسندگی
چخوف و لئو تولستوی داستان نویس مشهور روسیه در قرن نوزدهم
چخوف استاد نمایش زندگی واقعی است، و جلوههای رنگین واقعیت را زنده و شاداب به روی کاغذ میآورد.
او در تجربۀ روزنامهنگاری با لایههای گوناگون اجتماعی آشنا شد، و به ویژه شیوهی گفتار آنها را آموخت.
چخوف استاد ایجاز و گزیدهگویی است. در کارهای او یک کلمه گفتار یا توصیف اضافی وجود ندارد.
چخوف در بیان صحنهها و گفتارها صادق است، هرگز نظر و ارادۀ خود را در سیر وقایع داستان دخالت نمیدهد. شخصیتهای داستان را آزاد میگذارد تا خود پیش بروند و حرف بزنند.
در نامهای میگوید: "کار نویسنده این نیست که درباره مسائل بشری، دین و خدا و خوشبینی یا بدبینی اظهار نظر کند. وظیفه واقعی او این است که با دقت و صداقت نشان بدهد که آدمهای واقعی درباره این مسائل چگونه فکر میکنند و چه میگویند."
چخوف در نقل داستان، ناظری خونسرد و بیطرف است. کار خود را نشان دادن یک موقعیت میداند، نه ارشاد و راهنمایی. از نظر او داوری نهایی با "هیئت منصفه" است، یعنی خوانندگان.
...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|