نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

Like her hair, in my affairs there is a knot
Like my eyes, her grace will open my lot.
My redness is not from joy of the wine
Like a cup, my cheeks my bleeding heart blot.
The musicians, all play and sing in tune
If my song is out of tune, I lose my spot.
I am the night watchman of heart every night
Other than of the Beloved, I think not.
I am the magical poet whose magic words
From the reed draw sugar and fill a pot.
Her vision puts the eyes of Fate to sleep
O breeze, gracefully save me from dreamy rot.
I cannot find my friend upon the path that I trot
Whom can I speak a word to, and say what?
They used to say, Hafiz is false and fake, but
Her doorway is my only spot and plot.






گر چـه افـتاد ز زلـفـش گرهی در کارم
همچـنان چشـم گشاد از کرمش می‌دارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل عکـس برون می‌دهد از رخـسارم
پرده مـطربـم از دسـت برون خواهد برد
آه اگر زان کـه در این پرده نـباشد بارم
پاسـبان حرم دل شده‌ام شب همه شـب
تا در این پرده جز اندیشـه او نـگذارم
منـم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلـک همه قـند و شـکر می‌بارم
دیده بخـت بـه افسانـه او شد در خواب
کو نـسیمی ز عـنایت کـه کـند بیدارم
چون تو را در گذر ای یار نـمی‌یارم دید
با کـه گویم کـه بگوید سـخـنی با یارم
دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
بـجز از خاک درش با کـه بود بازارم
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید