
04-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به بودن یا نبودن
ببودن یا نبودن، بحث از اين است
آيا عقل را شايسته تر آنكه :
مدام از منجنيق و تير دوران جفاپيشه ستم بردن
و يا بر روي يك دريا مصائب تيغ آهيختن
و از راه خلاف ايام آنها را سرآوردن
بمردن، خواب رفتن، بس
و بتوانيم اگر گفتن
كه با يك خفتن تنها
همه آلام قلبي و هزاران لطمه و زجر طبيعي را كه جسم ما دچارش هست
پايان ميتوان دادن
چنين انجام را بايد به اخلاص آرزوكردن
بمردن، خواب رفتن
خوابرفتن، يحتمل هم خوابديدن
ها، همين اشكال كار ماست
زيرا اينكه در آن خواب مرگ و
بعد از آن کز چنبر اين گير و دار بيبقا فارغ شويم
آنگه چه رؤياها پديد آيد
همين بايد تأمل را برانگيزد
همين پروا بلايا را طويل العمر ميسازد
و گرنه كيست كو تن در دهد
در طعن و طنز دهر و آزار ستمگر
وهن اهل كبر و رنج خفت از معشوق و
سرگرداندن قانون
تجريهاي ديواني و
خواريها كه دائم مستعدان صبور از هر فرو مايه هميبينند
اينها جمله در حالي كه هر آني
به نوك دشنهاي عريان حساب خويش را صافي توان كردن
كدامين كس بخواهد اينهمه بار گران بردن
عرقريزان و نالان زير ثقل عمر سركردن
جز آنكه ترس از چيزي پس از مرگ
آن زمين كشفناكرده كه هرگز هيچ سالك از كرانش برنميگردد
همانا عزم را حيران و خاطر را مردد كرده
ما را برمي انگيزد كه در هر آفت و شري كه ميبينيم تاب آورده
بيهوده به دامان بلياتي، جز از اينها، كه واقف نيستيم از حال آنها
خويشتن را در نيندازيم
بدين آيين شعور و معرفت ما را جمله نامرد ميسازد
بدين سان پوشش انديشه و سودا
صفاي صبغه اصلي همت را به رو زردي مبدل سازد و
نيات والا و گرانسنگ از همين پروا ز مجرا منحرف گرديده
از نام عمل محروم مي ماند.
قعطه ادبی از شکسپیر که توسط استاد مینوی ترجمه زیبا و آهنگین شده است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|