اولی رو خودم می زارم.
ای اشک هایت آوار غم بر پلک هایم
ای تنهاییَت کابوس بی خوابی های من
ای کاش می دانستی برای دوباره دیدنت چگونه ثانیه های فاصله را در قلبم فرو می کنم
و نمی چکد
و نمی چکد قطرات خون
چرا که خون گریه کردنم تمام جانم را به پای دوریت ریخته است
ای تنها امید شب های بارانیم
معبودم، ... .
ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 08-24-2010 در ساعت 01:02 AM
|