٥١- قانون ارزش واقعی
ارزش هر چيز در چشم بيننده است. برای هيچ چيز ارزش از پيش تعيين شدهای وجود ندارد. ميزان ارزش هر چيز بهايی است که کسی حاضر است برايش بپردازد.کسی که حاضر است در مقايسه با ديگران بالاترين بها را برای چيزی بپردازد ارزش نهايی آنرا تعيين میکند.
٥٢- قانون تعجيل
شما هميشه ترجيح میدهيد که زودتر به آرزوهايتان برسيد تا ديرتر.
به همين دليل است که در تمام عرصههای زندگیتان بیقرار هستيد.
٥٣- قانون ارزش نهايی
تعيين کننده بهای اصلی هر محصول اينست که آخرين مشتریها برای آخرين اقلام باقی مانده آن، چقدر حاضرند بپردازند.
٥٤- قانون عرضه و تقاضا
هنگامی که مقدار کالا يا مواد اوليه محدود است، افزايش قيمت منجر به کاهش تقاضا میشود و برعکس.
تشويق باعث افزايش و تنبيه باعث کاهش میشود. در فعاليتهای توليدی ، ماليات و مقررات در حکم تنبيه عمل میکنند و در فعاليتهای غير توليدی، سود و مزايا به عنوان پاداش عمل میکند.
٥٥- قانون کهن (Kohen)
همه چيز قابل بحث و مذاکره است.
چه در خريد و چه در فروش، هر پيشنهاد قيمت يا شرايطی از سوی يکی از طرفين معامله در صورتی بهترين پيشنهاد است که بازار، آنرا بپذيرد.
هميشه برای رسيدن به قيمت بهتر صحبت کنيد.
٥٦- قانون داوسن (Davson)
اگر بدانيد چگونه به بهترين نحو وارد مذاکره شويد، هميشه میتوانيد معامله بهتری انجام دهيد.
هميشه بيشتر از آنچه در نظر داريد مطالبه کنيد. هرگز اولين قيمت پيشنهادی را نپذيريد. عجله نکنيد و سپس قيمت بهتری را درخواست کنيد.
٥٧- قانون تعيين مهلت
تعيين مهلت يکی از جنبههای ضروری معامله است. هرگاه پيشنهادی میدهيد، برای رد يا قبول آن مهلتی تعيين کنيد.
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعيين کند، کافی است بگوييد: اگر فقط همين قدر وقت دارم جواب من منفی است.
٥٨- قانون شرايط پرداخت
شرايط پرداخت يک معامله از ساير شرايط، حتی از قيمت مهمتر است.
شما معمولا میتوانيد هر قيمتی را بپذيريد اگر شرايط پرداخت مطلوب باشد.
٥٩- قانون آمادگی
٨٠٪ موفقيت در معاملات بستگی به اين دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنيد.
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمعآوری کنيد، کارهای مقدماتی را انجام دهيد و از صحت فرضيات خود اطمينان حاصل کنيد.
٦٠- قانون جابجايی
قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذاريد و پيشبينی کنيد که او قصد دارد چگونه معامله را پيش ببرد.
هنگامی که از موقعيت طرف مقابل درک درستی پيدا کرديد، بهتر خواهيد توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانيد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|