کوچه وقتي که نباشي
رگ خشکيده ي شهره
ماه تو گوش خونه گفته
ديگه با پنجره قهره
سقف دلبستگي بي تو
واسه من سايه نداره
دلم از روزي که رفتي
ديگه همسايه نداره
تو پي کدوم ستاره
پشت ابرا خونه کردي
رفتي و چيزي نگفتي
گريه رو بهونه کردي
من سوال ساده ي تو
تو جواب مشکل من
ردپاي رفتن تو
روي صحراي دل من
کوچه وقتي که نباشي
رگ خشکيده ي شهره
ماه تو گوش خونه گفته
ديگه با پنجره قهره
سقف دلبستگي بي تو
واسه من سايه نداره
دلم از روزي که رفتي
ديگه همسايه نداره
وقتي آسمون شبهام
زير سايه ي چشاته
وقتي حتي اين ترانه
رنگ غربت صداته
نمي ذارم اين دو راهي
سر راه ما بشينه
نمي ذارم اين جدايي
رنگ فردا رو ببينه
کوچه وقتي که نباشي
رگ خشکيده ي شهره
ماه تو گوش خونه گفته
ديگه با پنجره قهره
سقف دلبستگي بي تو
واسه من سايه نداره
دلم از روزي که رفتي
ديگه همسايه نداره
شبو با فانوس اشکت
مي برم به روشنايي
با تو ميرسم دوباره
به طلوع آشنايي
مي دونم هر جا که باشي
دل تو اهل همين جاست
واسـه ي من تو اينجا
اول و آخر دنياست
هر چي آرزوي خوبه مال تو
هرچي که خاطره داري مال من
اون روزاي عاشقونه مال تو
اين شبهاي بيقراري مال من
منم و حسرت با تو ما شدن
تويي و بدون من رها شدن
آخر غربت دنياست مگه نه
اول دو راهي آشنا شدن
تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشين بود
دلتو شکسته بودم همه ي قصه همين بود
مي تونستم با تو باشم مثل سايه مثل رويا
اما بيدارمو بي تو مثل تو تنهاي تنها