بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 09-17-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb اهميت زندگينامه

به بهانه انتشار كتاب - داستايفسكي
در مواجهه با آثار نويسندگاني مثل داستايفسكي همواره با نشانه ها و رمزگان هايي روبه روييم كه به شكلي پيچيده و گاه متناقض ارتباط اين آثار را با تاريخ و جريان هاي اصلي سياسي، اقتصادي و اجتماعي عصري كه نويسنده در آن زيسته آشكار مي كنند و همچنين توان اين نويسندگان را در فراروي از عصر خود و كشف روابطي كه در حال شكل گرفتن است. اين همان خصلتي است كه ادوارد سعيد آن را «ارتباط ادبيات با مسائل سخت سمج روزمره» مي نامد و در برابر نقد تخصص زده دانشگاهي كه متن را پديده يي خودكفا و مجزا از سياست و تاريخ و در كل بيگانه و بي ارتباط با جهان واقعي مي داند، از آن دفاع مي كند. چنانكه در مقدمه كتاب «جهان، متن، منتقد» مي نويسد: «متن گرايي تا حدودي خميرمايه رازآلود و ضدعفوني شده نظريه ادبي است. افزون بر اين متن گرايي دقيقاً گزاره يي است متضاد و جايگزين آن چيزي كه مي تواند تاريخ ناميده شود.» ( جهان، متن، منتقد/ ترجمه اكبر افسري، صفحه 19)

سعيد نقد صرفاً مبتني بر متن را رويكردي در خدمت قدرت حاكم مي داند. چراكه اين گونه از نقد با قرار دادن متن در چارچوب هايي صرفاً ادبي و «كارشناسانه» و مجزا كردن آن از واقعيت اجتماعي و سياسي و با به اصطلاح پالايش متن از آن «مسائل سخت سمج روزمره» و الصاق صفاتي نظير اصالت، شرافت، نجابت و پاكيزگي به متون ادبي دامن اين متون را از آلوده شدن به سياست و تاريخ و جامعه دور نگه مي دارد يا در واقع در برابر اين دامن آلودگي خود را به نديدن مي زند و با سكوت در برابر خصلت اجتماعي و سياسي متن با قدرت همدست مي شود. نازل ترين سطح چنين نقدهايي را مي توان در نمونه هايي ديد كه در آنها منتقد متن را صرفاً به مجموعه يي از ترفندهاي روايي و تكنيكي تقليل مي دهد بي آنكه از ارتباط اين ترفند ها با يك واقعيت تاريخي سخن بگويد.

ارتباطي كه نه آنچنان سرراست و مستقيم و شفاف كه اتفاقاً سخت پيچيده و متناقض است و نمي توان با ترجمه كلمه به كلمه رمزگان هاي يك متن ادبي به معادل هاي تاريخي و سياسي آن را به تمامي دريافت.

تاريخ در فرآيند تبديل شدن به شكلي ادبي نه راهي مستقيم كه گاه راهي معكوس يا آميزه يي پيچيده از اين دو را مي پيمايد. اينجاست كه اهميت فرم نه از آن زاويه كه كارشناسان ادبيات به آن نگاه مي كنند كه از زاويه يي ديگر يعني از زاويه يي كه محل تلاقي ادبيات با سياست و تاريخ است آشكار مي شود. چراكه به تعبير فردريك جيمسن فرم يك اثر ادبي بيش از محتواي آشكار آن مي تواند زمينه هاي پنهان و سركوب شده تاريخ را آشكار كند.( فردريك جيمسن/ آدام رابرتز /ترجمه وحيد ولي زاده/ فصل ناخودآگاه سياسي)

اما براي درك اين رابطه نه فقط درك زمينه تاريخي كه متن در آن شكل گرفته و حتي درك آينده يي كه بخشي از متن پا به پاي آن در حال شكل گرفتن است كه دانستن ارتباط شخصي نويسنده با اين زمينه تاريخي هم ضروري است و اينجاست كه پاي زندگينامه، نامه هاي خصوصي، يادداشت هاي روزانه و خصوصي ترين و پنهان ترين زوايا و لايه هاي زندگي يك نويسنده به تفسير آثار او باز مي شود. هرچند نه به اين شكل ساده لوحانه كه تمام وقايع يك اثر ادبي تنها با ارجاع به زندگي خصوصي نويسنده معنا شوند، كه اين نيز خود يكي از شيوه هاي نقد دانشگاهي براي شفاف سازي و راززدايي از متن و مقيد كردن آن به كوچك ترين محدوده از تجربه زيسته نويسنده است. حال آنكه زندگينامه بخشي از ماده خام منتقد است براي درك چگونگي تبديل امر خصوصي به امر عمومي در رمان و نحوه رابطه نويسنده با تاريخ و نحوه ادبي كردن اين تاريخ.

گرچه در اين ميان شايد زندگينامه به دليل رابطه نه چندان سرراستش با متن رمان گول زننده ترين و خطرناك ترين ماده خام در دست منتقد باشد. گاه بين بي ارتباطي آشكار متن رمان و زندگي خصوصي نويسنده رابطه يي عميق تر وجود دارد كه مثلاً خود را به صورت تلاشي براي مخدوش كردن زندگي واقعي از راه متن يا به صورت شكاف ميان شكل و زمينه تاريخي پديدآورنده آن آشكار مي كند. از زندگينامه هايي كه به بهترين شكل ارتباط با عرصه خصوصي و عرصه عمومي و تاريخي و سياسي زندگي يك نويسنده را روايت كرده اند يكي زندگينامه داستايفسكي نوشته لئونيد گروسمن است. روايت گروسمن از زندگي داستايفسكي و چگونگي شكل گيري رمان هايش روايتي است مبتني بر مستنداتي كه از زندگي خصوصي و مقطعي از تاريخ روسيه كه داستايفسكي در آن زندگي مي كرد به جا مانده است. گروسمن روايت خود را با ارائه تصويري تكان دهنده از محيطي كه كودكي داستايفسكي در آن گذشته آغاز مي كند و كم كم از تجربه هاي خصوصي و صرفاً خانوادگي به سمت تجربه هاي عمومي تر و پيوند آنها با تجربه هاي خصوصي پيش مي رود. در اين كتاب خصوصي ترين زمينه هاي شكل گيري رمان هاي داستايفسكي به عمومي ترين اين زمينه ها پيوند خورده است. اهميت كتاب گروسمن در توجه او به جزئيات و جنبه هاي گوناگون و گاه متضاد زندگي و انديشه داستايفسكي است: جنبه هايي كه بخشي از مكانيسم تبديل شكل تاريخ به شكل رمان را در آثار داستايفسكي آشكار مي كند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها