بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 08-31-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile مقام زن در شاهنامه فردوسی

بحث در باره زنان و جايگاه آنان در جامعه بحثي مفصل و گاهي پر چالش است.اين بحث گذشته از چند ده سالي كه تحت تاثير صورت افراطي حمايت (يا به عبارتي جانبداري) از زنان يا فمينيسم قرار گرفته، از گذشته هاي دور در فرهنگ كتبي و شفاهي ايرانيان وجود داشته است.صحبت از مقام زنان در ادبيات ايران مجالي بسيار وسيع طلب ميكند كه از حوصله اين مقال خارج است و در اينجا فقط به گوشه اي از آن اشاره اي مي كنم.



حكيم ابولقاسم فردوسي طوسي از بزرگترين و برجسته ترين شعراي جهان شمرده مي شود.كتاب وي (شاهنامه) درياي حكمت،معرفت،اخلاق و درس زندگيست.شعر از عناصري است كه به وسيله آن ميتوان به فرهنگ مردم زمان آن پي برد.شعرا اصولا انسانهايي نازك دل و متاثر از محيط ميباشند كه در واقع با سرودن شعر جداي از بروز درونيات خود به بازگويي احوال دوران خويش مي پردازند.با بررسي اشعار شعراي متقدم و متاخرو در كنار آن بررسي تاريخ ايران،مي شود به اين مهم دست يافت كه ادبيات ايران در تعاملي مستقيم و ارتباطي تنگاتنگ با وضعيت سياسي و فرهنگي زمانه خود بوده است.البته در اين ميان نبايد و نميتوان نقش جغرافيا و تاثير محيط طبيعي را بر شعر ناديده گرفت.
صحبت اصلي ما در باره جايگاه و مقام زن در شاهنامه فردوسي است كه نشان از نوع فرهنگ و رويكرد جامه آنروز به مسئله زنان دارد.
فردوسي در جاي جاي شاهنامه از دلاوري ها و هوشياري زنان،به ويژه زنان ايران، سخن به ميان آورده است و آنان را همپاي مردان وارد اجتماع نموده، ومقام منزلتي والا به زن بخشيده است، و اين گروه از افراد جامعه را از نظر عقل و هوشياري بسيار زيبا توصيف كرده است:
ز پاكي و از پارسايي زن كه هم غمگساراست هم رايزن
ودر جايي ديگر:
اگر پارسا باشد و رايزن يكي گنج باشد پراكنده زن
اين نشان از بزرگي و عظمتي است كه كه فردوسي براي زنان قائل است، همان زني كه چون پارسا و پاك بود و داراي عفت و عصمت، از مردان تكاور و وزراء و رهبران هوشمند و مردان خردمند برتر و بالا تر جلوه مي كند.يكي از نكات بسيار جالبي كه در اشعار حكيم مي توان يافت اظهار وفاداري كامل زن است، زن به عنوان موجودي وفادار و فداكار معرفي شده است به گونه اي كه در مواردي زياد وجود خود را فداي مردان نموده تا حفاظت و نگهداري آنان را تضمين نمايد .
مي سرايد:
بدو گفت راي تو اي شير زن درفشان كند دوده و انجمن
يا:
بدو گفت هركس كه بانو تويي به ايران و چين،پشت و بازو تويي
نجنبناندت كوه آهن زجاي يلان را به مردي تويي رهنماي
زمرد خردمند بيدار تر زدستور داننده هوشيارتر
همه كهترانيم و فرمان توراست بدين آرزو، راي وپيمان توراست
پس زن مورد بحث فردوسي ،راهنماي مردان جنگاور است، او مي تواند خرد مند تر از مردان باشد، و هوشيار تر از فرمانروايان و زيركتر از آنان، اين است كه مردان در برارش زانو ميزنند و خود را كمتر از او مي دانند،و تصور نمي شود كه فردوسي اغراق گويد و همانگونه كه رسم سرايندگان حماسه است هر كوچكي را بزرگ جلوه دهد تا بيشتر جلب توجه كند.در تاريخ هم بسياري از حوادث شيرين و تلخ وجود دارد كه در پشت پرده آن حوادث حضور زن يا زناني خود نمايي ميكند.
از ديگر صفاتي كه فردوسي از زن ايراني نقل مي كند شرم حياست:
بپرسيد كآ هو كدام است زشت كه از ارج دور است و دور از بهشت
چنين داد پاسخ كه زن را كه شرم نباشد به گيته نه آواز نرم
يا در جاي ديگر:
كدام است با ننگ و با سرزنش كه باشد ورا هركسي بد كنش
زناني كه ايشان ندارند شرم به گفتن ندارند آواز نرم
و در باب پوشيده رويي مي آورد:
هم آواز پوشيده رويان اوي نخواهم كه آيد ز ايوان به كوي
يا:
همه روي پوشيدگان را زمهر پراز خون دل است و ، پرازآب چهر
همان پاك پوشيده رويان تو كه بودند لرزنده بر جان تو
اما فردوسي بهترين زنان را زناني مي داند كه شوهران خود را خشنود كنندو اين نكته وجه ديگري است از جايگاه زن در فرهنگ ايران قديم:
بهين زنان جهان آن بود كز او شوي همواره خندان بود
يا در جاي ديگر:
به سه چيز باشد زنان را بهي كه باشند زيباي گاه مهي
يكي آنكه با شرم و با خواسته است كه جفتش بدو خانه آراسته است
دگر آنكه فرخ پسر زايد او زشوي خجسته بيافزايد او
سه ديگر كه بالا و رويش بود به پوشيدگي نيز مويش بود
البته در اينجا فردوسي نگفته است كه اگر تمام زنان از شوهران خود فرخ پسر بزايند ديگر چه دختري باقي ميماند كه با پسرشان ازدواج كند.واين نيز وجه ديگري از فرهنگ ايراني را نشان ميدهد كه فرزند پسر را برتر از دختر ميداند.ولي فردوسي در جاي ديگر در گفته اي متضاد ميگويد كه پسر و دختر فرقي نمي كند و گويا دچار نوعي دوگانگي شده است:
چو فرزند را باشد آيين و فر گرامي به دل بر چه ماده، چه نر
يا:
چو ناسفته گوهر سه دخترش بود نبودش پسر، دخنر افسرش بود
اما از طرف ديگر از برخي سروده هاي فردوسي چنين بر ميايد كه در اجتماع نميتوان زني را يافت كه طرف مشورت قرار گيرد، لذا شركت آنان در مسايل اجتماعي لطمه اي جبران ناپذير برپيكر جامعه وارد مي سازد:
همي خواست ديدن در راستي زكار زن آيد همي كاستي
يا:
كه پيش زنان راز هرگز مگوي چوگويي سخن باز يابي به كوي
كه نشان از عدم راز داري و عدم توانايي حفظ سخن دارد:
بدو گفت كز مردم سرفراز نزيبد كه با زن نشيند به راز
يا:
دگر بشكني گردن آز را نگويي به پيش زنان راز را
به هر حال در شاهنامه فردوسي اشعاري وجود دارد كه از زنان تعريف و تمجيد كرده و اشعاري نيز وجود دارد كه زنان را موجوداتي پايين تر از مردان نشان داده، صرف نظر از تضاد هايي كه در گفتار فردوسي در باره مقام زن وجود دارد وبلاتكليفيي كه در خواننده ايجاد مي كند مي توان به گوشه اي از فرهنگ زمانه فردوسي در باره باورهاي مردم در باره زنان دست يافت.
در پايان باز هم بگويم كه ادبيات آينه فرهنگ مردم دوران است كه با نظر به آن، ميشود به لايه هاي دروني فرهنگ عامه مردم نفوذ كرد.
__________________

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها