بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای جهان

سینمای جهان در این بخش به آثار سینمای خارجی و اخبار مربوط به آنها میپردازیم

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-23-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post نگاهي به نمايش عروسکي موزيکال"يوهان اشترا‌وس و دوشيزه دانوب" به کارگرداني ورنر هيرزر

نقش موسيقي در رابطه با تئاتر عروسکي، همراهي نسبي و در عين حال تعميق بخشيدن به مابه‌ازاهاي محتوايي نمايش است. ضمناً داستان هم در نمايش عروسکي يا به صورت يک خط داستاني معمولي پيش مي‌رود و يا حاوي و حامل برخي ژرف‌ساخت‌هاي تمثيلي، شاعرانه، معنادار و گاه عرفاني، تغزلي يا حماسي است که همه اين ويژگي‌ها در وهله اول در طراحي عروسک و قابليت‌هاي حرکتي ‌و نيز در صحنه‌آرايي نمايش مورد توجه قرار مي‌گيرد. معمولاً داستاني که براي تئاتر عروسکي انتخاب مي‌شود بايد فراز و فرودهاي معيني را در قالب چند حادثه‌ کنش‌مند طي کند. لذا، نه موسيقي براي صحنه جنبه جلوه افزايي شنيداري دارد و نه صحنه براي موسيقي يک ترفند تزئيني تلقي مي‌شود، بلکه آن چه روي صحنه اجرا مي‌شود در مرحله نخست بايد واقعاً نمايش باشد و سپس موسيقي هم به عنوان مکمل و تشديد کننده تاثيرات بصري و حسي آن به کار گرفته شود.
نگاهي به نمايش"يوهان اشتراوس و دوشيزه دانوب" نوشته گروه اجرايي نمايش و به کارگرداني ورنر هيرزر از کشور اتريش بهانه‌هايي جدي براي وارد شدن به اين مبحث به دست مي‌دهد.
از آن جايي که موسيقي والس عمدتاً براي رقص والس در نظر گرفته شده، تنها مابه‌ازاي نمايشي که مي‌توان براي آن در نظر گرفت همان صحنه رقص است که از لحاظ بصري و دراماتيک و نيز محتوايي براي تماشاگر ملال‌آور و صرفاً توضيحي بصري در مورد کاربري اين موسيقي تلقي مي‌شود. از اين رو، نمايش عروسکي موزيکال"يوهان اشتراوس و دوشيزه دانوب" در بخش اول اجراي خود ار اين تاثيرات محدود فراتر نمي‌رود.
در بخش دوم نمايش به دليل پرداختن به قصه‌اي که يکي از قطعات موسيقي براساس آن ساخته شده، نمايش تا حدي مي‌کوشد گيرا و جذاب جلوه کند، اما اين بخش با در نظر گرفتن قسمت‌هاي نسبتاً طولاني و اضافي آغازين آن که به پرواز پرندگان و دو عروسک‌ خرس‌نما(ظاهراً آدم‌برفي) مي‌پردازد و کوتاه بودن قسمتي هم که به اصل افسانه پري دريايي مربوط مي‌شود، چندان گيرا و جذاب نيست.
ترفندي هم که براي نشان دادن سيلابي شدن رود دانوب در نظر گرفته شده اصلاً تصوير آب و طغيان را تداعي نمي‌کند و بايد گفت ميله يا هر وسيله‌اي که زير پارچه حرکت داده مي‌شود تا شکل امواج و طغيان آب ايجاد مي‌شود، ناشيانه به کار گرفته شده است. براي اين ميله بايد در فواصل معيني برآمدگي‌هاي نوک تيز متحرکي در نظر گرفته مي‌شد تا وقتي که زير پارچه قرار مي‌گيرد به کمک نور به نماي بيروني پارچه حالت امواج متحرک و ناآرام بدهد. متاسفانه اين کار خوب انجام نشده‌ و اين يکي از ضعف‌هاي اجراي اين نمايش عروسکي موزيکال است.
عروسک‌هاي نخي که به کار گرفته شده‌اند، از انعطاف خيلي زيادي برخوردار نيستند و صرفاً جنبه تزئيني دارند. بيان دراماتيک اجراي نمايش در برابر سيطره موسيقي"يوهان اشتراوس" الکن است و چيز زيادي براي ارائه ندارد. بخش عمده صحنه را هم دو دکور تشکيل مي‌دهد.
اجراي اين نمايش ذهنيتي را پيش مي‌آورد مبني بر اين که گويا هدف اصلي از اجراي چنين نمايشي صرفاً معرفي و ارائه برخي از قطعات موسيقي يوهان اشتراوس بوده است. توضيحي هم که عروسک راوي به تماشاگران مي‌دهد ذهنيت فوق را تقويت مي‌کند، زيرا آن چه او مي‌گويد بسيار خلاصه و کوتاه است که در زندگينامه آهنگساز بزرگي مثل"يوهان اشتراوس" چيزي بيش از يک اظهاريه اشاره‌وار نيست.
اگر همان قطعه موسيقي مربوط به"پري دريايي و مرد ماهيگير" در قالب يک داستان نمايش بسط داده مي‌شد و بر وجوه داستاني و افسانه‌اي آن تاکيد دراماتيکي بيشتري انجام مي‌گرفت، در آن صورت نمايش قابل اعتنا بود، اما چون هدف معرفي کوتاه"يوهان اشتراوس" بوده است، هر دو بخش نمايش تا حد زيادي ناقص ارائه شده‌اند.
مضافاً اين که راوي حضور پررنگ‌تري در نمايش دارد و اين حضور فقط براي ربط دادن قسمت‌هاي مختلف نمايش به همديگر و همزمان توضيح دادن صحنه‌هاي نارساي آن است.
صحنه زيبايي که در آن ويلون‌ها، جعبه سازها و آرشه‌ها با موسيقي"اشتراوس" حرکات موزوني شبيه رقص دارند فقط براي پر کردن زمان اجراي نمايش کاربري پيدا کرده است وگرنه هيچ ارتباطي با مضمون و محتواي بقيه نمايش ندارد.
گاهي عروسک پسر بچه‌اي(احتمالاً اشتراوس نوجوان يا پسر ماهيگير) همزمان با ريتم و ملودي موسيقي والس در هوا به چپ و راست حرکت داده مي‌شود که هدف وغايت‌مندي قابل تاملي براي آن نمي‌توان در نظر گرفت، حتي اگر بشود آن را نوعي سرمستي و پرواز انتزاعي روح تلقي کرد، در آن صورت حداقل قائل شدن به دو بال انتزاعي براي او و فرشته‌آسا جلوه دادن اين روح الزامي مي‌شود، اما چنين ترفند و رويکردي در نمايش نيست.
تنها صحنه زيبا، به جا و مناسبي که با برداشت‌هاي انتزاعي از موسيقي شکل مي‌گيرد، بخشي از صحنه پاياني است که در آن سه عروسک زن در حال حرکت هستند و ناگهان در عمق صحنه همچون تصور و رويايي زودگذر زن و مردي تمثيل‌وار براي چند لحظه‌ در حال حرکت پديدار مي‌شوند و مي‌گذرند.
معمولاً در اجراي يک نمايش عروسکي بايد عروسک‌ها قابليت‌هاي قابل توجهي را براي ارائه يک پرسوناژ معين داشته باشند و بتوانند جلوه‌هاي دراماتيک زيباتر و گاه عميق‌تري از آنان را به نمايش بگذارند و عملاً از جنبه ابزاري صرف بدر آيند و به بازيگر تبديل شوند، وگرنه با عروسک‌هاي داخل ويترين يک مغازه چندان تفاوتي نخواهند داشت.
در نمايش عروسکي، جان بخشي و شبيه‌سازي فقط هنگامي معنا و کاربري دارد که عروسک‌هاي بازيگر تبديل به پرسوناژ شوند و در رابطه با حضور خويش روي صحنه واکنش‌هاي عاطفي و انديشه‌ورزانه‌اي را در ذهن و احساس تماشاگر برانگيزند. متاسفانه در نمايش"يوهان اشتراوس و دوشيزه دانوب" عروسک‌ها از آغاز تا پايان همچنان يک عروسک مي‌مانند. ضمناً از لحاظ روايي هم نمايش داراي ضعف است. به رغم مخالفت پدر"يوهان" با موسيقي‌دان شدن پسرش بايد روي اين حقيقت زيبا، انکارناپذير و پارادوکس‌دار بيشتر تاکيد مي‌شد که راه"اشتراوس پسر" دقيقاً ادامه راه"اشتراوس پدر" و ضمناً بزرگترين ارثيه پدر براي پسر همان موسيقي است.
آنچه که نمايش در رابطه با"يوهان اشتراوس پسر" به تماشاگر مي‌دهد اساساً ارزش آن را ندارد که طرح و تم يک نمايش قرار بگيرد. همه قطعات موسيقي"يوهان اشتراوس" همين چند قطعه نبوده و خود زندگي او هم در همين مدت کوتاه خلاصه نشده است، در نتيجه معرفي بسيار کوتاه او در چنين نمايش مجملي، به جايگاه و مرتبت والاي اين موسيقيدان آسيب زده است.
همان طور که قبلاً به طور ضمني اشاره شد عروسک‌هايي که"ورنر هيرزر" روي صحنه ارائه مي‌دهد، مخصوصاً عروسک خود يوهان اشتراوس و عروسک پري دريايي، هرگز تبديل به پرسوناژ نمي‌شوند، زيرا وجوه معين و شاخص خود را در قالب يک بيان بصري و نمايشي به تماشاگر عرضه نمي‌کنند. علت آن هم روشن است: نمايش در اصل از دو نمايش جداگانه تشکيل شده و هر دو هم بسيار کوتاه و اشاره‌و‌ار از کار درآمده‌اند و همين سبب شده که عروسک‌ها مجال شخصيت‌پردازي نداشته باشند و فقط به حضور فيزيکي و شيئي آنان اکتفا شود.
اجراي اين نمايش هم مناسب سالن اصلي تئاترشهر نيست، زيرا به تناسب کوچک بودن صحنه و نقطه کور داشتن بخش‌هاي جانبي سالن، صحنه عقب‌‌تر رفته و نهايتاً براي تماشاگران رديف‌هاي عقبي سالن تا حدي نامعلوم و در نتيجه، ابهام‌آميز و نازيبا جلوه مي‌کند. اين نمايش بايد در کارگاه نمايش که طول و عرض آن کمتر است، به اجرا درمي‌آمد.

ایران تئاتر/هنرهای نمایشی
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها