Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 02-10-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض به سازی تمدن

مقدمه:
مشکلات اساسی موجود در جوامع بشری پدیده ی تازه ای نیست و سابقه ای دیرینه به قدمت تاریخ تشکیل اجتماع دارد. اما با گسترش جوامع و پیشرفت فنآوری این مشکلات نیز بیشتر و پیچیده تر شد. نکته ی مهمی که در اینجا باید متذکر شد این است که کلمه ی مشکلات برای آنچه که امروزه بشریت از آن رنج می برد، کلمه ی مناسبی نیست، بلکه اصطلاح بیماری های اجتماعی برای آن مناسب تر است. این بیماری ها را می توان در سه گروه تبهکاری های سازمان یافته، تروریزم و جنگ، دسته بندی کرد که دارای ریشه ی مشترکی هستند و در عین حال موجب رشد یکدیگر می شوند. اگر این پدیده ها را به عنوان آثار اجتناب ناپذیر پیشرفت تمدن و رشد جمعیت شهر نشینی به حساب آوریم، دیگر نمی توانیم با آنها مبارزه کنیم یا مانع رشد آنها شویم، زیرا نگاه ما به آنها از نخست نادرست بوده و در نتیجه، به راه حل های نادرست و بی نتیجه ای نیز خواهیم رسید.
به عنوان مثال دو رویداد زیر را در نظر بگیرید، شهرک کوچکی را مجسم کنید که در حاشیه جنگلی قرار دارد. در یک شب تاریک و سرد زمستانی تعدادی گرگ به شهرک حمله می کنند و اهالی را به وحشت می اندازند و حتی ممکن است صدمات جانی نیز به آنها وارد کنند. در رویداد دوم یک گروه مسلح تبهکار به این شهرک حمله می کنند و علاوه بر سرقت اموال اهالی شهرک، عده ای را می کشند یا مجروح می کنند.
اگر این دو رویداد را یکسان بدانیم و هر دو را با اصطلاح مشکل مورد بررسی قرار دهیم، باید به برخی از انسان ها نیز مانند حیوانات وحشی و درنده نگاه کنیم که ذاتاً جانی بوده و تحت هیچ شرایطی نمی توانستیم مانع از رویکرد آنها به سرقت و جنایت شویم. اشکال مهم این نگرش در این است که نمی توانیم چنین انسان هایی را از بقیه جدا کنیم و علاوه بر آن نمی دانیم کدام کودکان را به خاطر آینده نگری و پیشگیری از سقوط در دام گروه های تبهکاری شناسایی کرده و با آنها رفتار متمایزی داشته باشیم. اما هر کودکی ممکن است آینده ی روشنی داشته باشد و از خدمگذاران بزرگ جامعه آتی شود و یا ممکن است جنایت کار یا تروریست گردد.
واقعیت انکار ناپذیری که تاریخ تمدن نشان داده، این است که اصولاً نمی توان انسان ها را از نظر فطری یا پایگاه اجتماعی و اقتصادی به گروه های مختلف ذاتی تقسیم بندی کرد. تجارب تاریخی نشان داده که در بین طبقات پائین اجتماعی دانشمندان بزرگی ظاهر شدند که بشریت را مرهون خود کردند و در عین حال در بین به اصطلاح اشراف زادگان نیز کم نیستند کسانی که از ابتدایی ترین خصلت های انسانی و اجتماعی بی بهره بوده و با قتل و جنایت و تبهکاری زندگانی را سپری کردند.
اگر به این پدیده نیز با انگ سرنوشت محتوم افراد برخورد کنیم، در تار و پود جهالت گرفتار خواهیم شد و باید از تلاش برای بهروزی زندگانی اجتماعی خود دست برداریم و هرچه را که پیش آید بپذیریم که در این صورت نیز تمام ارزش ها و اهمیت تلاش و اندیشه ورزی انسان را بی اعتبار خواهیم کرد.
هجوم گرگ به شهرک به دلیل گرسنگی و یک واکنش طبیعی و قانونمند است. گرگ گوشت خوار آفریده شده و در تنازع بقا، هنگام گرسنگی به هر جانداری که بتواند از گوشت آن تغذیه کند، حمله می کند. در حالیکه اعضای باند تبهکاری، انسان هایی هستند که در فرایند رشد خود و شرایط نامطلوب اجتماعی آلوده به انواع تبعیضات اقتصادی، حقوقی و فرهنگی، با معیارهایی به سنجش حق می پردازند که با منافع عمومی و اصول بقای جامعه در تعارض قرار دارد.
ما نمی توانیم و نباید اعضای این باند تبهکاری را بیگناه قلمداد کنیم، زیرا هر کس در مقابل قانون مسئول و پاسحگوی اعمال خود است. اما نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که شرایط نامساعد گوناگون اجتماعی عامل اصلی پیدایش و رشد تبهکاری و تروریزم است.
از دید کلی نظم حاکم بر جهان، نظام مطلوبی نیست و این نظام با سه بیماری مهلک تبهکاری های سازمان یافته، تروریزم و جنگ دست و پنجه نرم می کند که نه تنها آسایش و آرامش بشریت را مختل کرده، بلکه موجودیت انسان را به خطر انداخته است. این بیماری ها خود نیز معلول دو عامل مهم زیر هستند:
1 – نگرش تبعض آلود به انسان از آغاز تشکیل اجتماع
2 – پایمال شدن ابتدایی ترین حقوق فطری و طبیعی انسان از آغاز پیدایش تمدن
بررسی و تجزیه و تحلیل دو مورد بالا می تواند ما را به ارائه ی راهکارهای نظری روشن برای مداوای این بیماری های مهلک رهنمون گردد.

5 – 1 نگرش تبعیض آلود به انسان
برای شناخت بهتر انسان و بیان دلایلی که نگرش به انسان نادرست و تبعیض آلود است، مرور کوتاهی به فصول گذشته می اندازیم.
محیط زیست: در فصل یک با بررسی محیط زیست نشان داده شد که اجزای تشکیل دهنده ی زمین با یکدیگر کنش دارند و موجب تغییر یکدیگر می شوند. بنابراین هریک از اجزای زمین موجودیتی مستقل و منزوی از دیگر اجزا ندارد.
آب دارای جریانی دائمی است که با تمام اجزای زمین در تماس است و آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. علاوه بر آن مولکول های آب در محیط های مختلف شکل های متفاوتی دارند. حتی شکل مولکول های آب در مقابل اصوات مختلف نیز تغییر می کند. همچنین بخش بزرگی از بدنه ی جانداران از جمله انسان را آب تشکیل می دهد. هوا نیز جریانی دائمی از درون انسان تا اعماق وجود سایر جانداران دارد. همچنین هوا شامل مقداری مولکول های آب است که این این مولکول های آب با شکل های متفاوتی که در محیط های مختلف می گیرند، حامل اطلاعاتی هستند که از محیطی به محیط دیگر منتقل می کنند. هنگامی که طبیعت بیجان تحت تأثیر افکار ما قرار دارد، چگونه می توان تآثیر افکار و تمایلات خود را ولو آنکه به عمل در نیاید، بر روند حرکت جامعه باور نداشت؟
از آنجایی که انسان نیز جزئی از طبیعت است، از طریق جریان آب و هوا تحت تأثیر سایر جانداران از جمله انسان های دیگر و حتی افکار آنها قرار می گیرد. سیمای انسان تحت تأثیر افکار وی شکل های مختلفی می گیرد و با تابش امواج الکترومغناطیسی منعکس کننده ی افکار او به محیط است. بنابراین نحوه ی اندیشیدن و افکار ما(چه بخواهیم و چه نخواهیم) به بیرون درز می کند و محیط، از جمله مغز سایر انسان ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
بنابراین هر رویدادی در جهان، سایر پدیده ها را متأثر می سازد. افزون بر آن، اندیشیدن و انچه را که به آن می اندیشیم، یک رویداد است که بر سایر پدیده اثر می گذارد. اندیشه ی انسان، زیربنای گفتار و کردار او است که ساختار جامعه ی فردا را شکل می دهد و سرنوشت انسان ها را رقم می زند.
دفاع، قدرت و توسعه انسانی: در فصل دو با ذکر موارد مندرج در قوانین مدنی و حقوق جزا نشان داده شد که دفاع مشروع یکی از حقوق طبیعی انسان است. مستقل از دیدگاه انسان و قوانین جاری، هر جانداری در مقابل عاملی که موجودیت وی را به خطر اندازد، در مقام دفاع بر می آید. گیاهی که برگ هایش از دندان های تیز گیاه خواران صدمه دیده، با تولید سم و ارسال پیام، گیاهان اطراف خود را مطلع می کند و حتی اگر سایر گیاهان مورد هجوم گیاه خوار قرار نگیرند، محیط زندگی آنان حاکی از حالت دفاعی است. وقتی که جانداران فاقد مغز و یا جاندارانی که دارای مغزی ساده تر از انسان هستند، به طرق مختلف از موجودیت خود دفاع می کنند، طبعاً انسان با شیوه های پیچیده تری حالت دفاعی می گیرد یا در مقابل عامل تهدید کننده، حالت تهاجمی اتخاذ می کرد. توجه به این نکته ضروری است که اصولاً انسان موجودی فرهنگی است و در بسیاری از مواقع، بنیان های فرهنگی نهادینه شده در ذهنیت وی چنان عمیق و مؤثر است که دفاع از گرایش های فرهنگی و اعتقادی وی بالاتر و مهمتر از تداوم حیاتش می باشد. ویژگی های فرهنگی و اعتقادی انسان چنان مهم و بنیادی است که هر انسانی تحت تأثیر مختصات فرهنگی جامعه ی خود، دارای ویژگی خاصی است که آن را شرافت انسانی می نامند. در مناسبات اجتماعی و بین المللی، شرف انسانی بیش از حب نفس تأثیر گذار و هرگونه تجاوز به حیثیت فرهنگی و اعتقادی افراد، آنان را وادار به دفاع می کند.
در فصل دو، تعاریف مختلفی از قدرت بیان شد. فارغ از این تعاریف مختلف و بعضآ متضاد، قدرت موجودیتی اجتماعی است که تا به حال به شکل های مختلفی جلوه گر شده و در دست افراد یا گروه های خاصی متمرکز بوده و همواره چه در سطح خرد و چه در سطح کلان از آن سوء استفاده شده است. منظور از سوء استفاده در اینجا اصطلاحی عام است که هرگونه کاربرد قدرت که با فلسفه ی تشکیل جامعه در تناقض قرار گیرد، سوء استفاده از قدرت است. انسان ها با توانایی های مختلف تشکیل جامعه می دهند تا با قدرت جمعی مشترک ضمن مقابله با خطرات، با آسایش و آرامش به رفع نیازهای خود بپردازند. اما با تمرکز قدرت در دست افراد یا گروهی خاص، ترس از قدرت، آرامش همه را برهم زد. سوء استفاده از قدرت چنان دهشناک شد که هیچ کلمه و اصطلاحی نمی تواند گویای عمق جنایاتی شود که با سوء استفاده از قدرت انجام شد. هیچ حیوان درنده ای یا بلای طبیعی به اندازه ی تمرکز قدرت در دست عده ای خاص و سوء استفاده از آن موجب آزار و وحشت انسان نشده است. گذشته از کشتارهای فراوان، به سیاه چاله انداختن انسان ها، کور کردن، اخته کردن و ده ها جنایت دیگر که هیج کسی از آن در امان نبود. اینکه پسر پادشاه به فرمان پدر کور یا کشته شد و یا پدر به دست فرزند خلع موقعیت و محبوس شد، از مصادیق بارز عمق و همه گیر بودن وحشت ناشی از تمرکز قدرت در دست افراد یا گروه ها است.
این رویدادهای وحشتناک ناشی از نگرش جاهلانه به انسان بود. کسی که وحشت می آفرید و پخش می کرد، تصور می کرد خود در امان است، در حالی که امنیت یک پدیده ی عمومی و فراگیر است و هرجا امنیت انسانی به خطر افتد، کل امنیت حاکم بر جامعه ی بشری مختل خواهد شد.
ادامه د ارد ....
__________________
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها