بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #61  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

احادیث پیامبر در مورد امام حسین (ع )

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :

براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .

منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :

الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا .
حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند ؛ چه بایستند و چه بنشینند .

منبع : کتاب بحار الانوار 43/291 و 44/2

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :


ان الحسین باب من اءبواب الجنة
بى گمان حسین درى از درهاى بهشت است .

منبع : کتاب احقاق الحق 9/202


قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :

براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .

منبع : ( کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)


ان الحسین باب من ابواب الجنة .
بى گمان حسین درى از در هاى بهشت است .

منبع : کتاب احقاق الحق 9/202)


من عائده ، حرم الله علیه رایحة الجنة.
کسى که با او ( حسین ) عناد ورزد ، خداوند رایحه بهشت را بر او حرام گرداند.

( کتاب بحار الانوار 35/405 و احقاق الحق 9/202)


ان الحسین بن على فى السماء اکبر منه فى الارض.
بطور یقین حسین بن على در آسمان والاتر از زمین است .

( کتاب عیون اخبار الرضا 1/60 و بحار الانوار 36/204)


حسین منى و أنا من حسین احب الله من احب حسینا حسین سبط من الاسباط .
حسین از من و من از حسینم ؛ دوستدار حسین محبوب خداست ؛ حسین امتى از امت ها است .

منبع : ( کتاب ذخائر العقبى /124 و کتاب سنن ترمذى 2/307 و کتاب کنزالعمال 6/221 و 7/107 کتاب الفصول المهمة /171 و کتاب فضائل الخمسة 3/264 - 262.)


حریم پاک :

عن النبى (ص) قال :

... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة .

پیامبر اسلام ( صلى الله علیه و آله ) در ضمن حدیث بلندى مى‏ فرماید :

کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ‏ها است و الحق که کربلا از بساط هاى بهشت است .

منبع : کتاب بحار الانوار ، ج 98، ص 115 و نیز کتاب کامل الزیارات ، ص 264
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #62  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دانلود زیارت عاشورای امام حسین با 10 صدای مختلفخدا میداند در زیارت امام حسین چه رازی نهفته است که در تمامی روزها و شب های مهم خداوند به ان تاکید نموده و زیارت او را زیارت خود و رضای او را رضای خود میداند ( الله اعلم) این مجموعه توسط :

زیارت عاشورا – ارضی : زیارت عاشورا – آهنگران : زیارت عاشورا – منصوری : زیارت عاشورا – طاهری : زیارت عاشورا – حدادیان : زیارت عاشورا – خلج : زیارت عاشورا – کریمی : زیارت عاشورا – حییبی : زیارت عاشورا -- دانلود در قسمت پایین








زیارت عاشورا – ارضیPlay Download


زیارت عاشورا – آهنگرانPlay Download


زیارت عاشورا – منصوریPlay Download


زیارت عاشورا – طاهریPlay Download


زیارت عاشورا – حدادیانPlay Download


زیارت عاشورا – خلجPlay Download


زیارت عاشورا – کریمیPlay Download


زیارت عاشورا – حییبیPlay Download


زیارت عاشورا – سازورPlay Download


زیارت عاشورا Play Download
پاسخ با نقل قول
  #63  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

افسانه ي عروسي قاسم
حضرت قاسم بن الحسن (ع) از شهداي والا مقام عاشوراست . با آنكه در بهاران زندگي بود و در حدود سيزده سال از عمر شريفش گذشته بود، همتي بس بزرگ داشت. در عظمت روحي آن قهرمان نوجوان ، همين بس كه در تعريف مرگ در راه حق و شهادت فرمود:« شهادت، شيرين تر از عسل است .» و در ميدان اقدام و عمل نيز چون پروانه اي پاكباخته به دور شمع وجود امام حسين (ع) مي چرخيد و مي گفت : تا زماني كه من زنده ام و شمشير در دست دارم، عمويم هرگز كشته نخواهد شد.
با اين حال، داستاني درباره ي قاسم (ع) مبني بر عقد كنان ايشان با دختر امام حسين (ع) ساخته شده است كه با هيچ توجيهي معقول به نظر نمي رسد و بيشتر به افسانه شبيه است تا به واقعيت.
براي اولين بار تنها در تصور ملا حسين كاشفي (متوفاي 910 ق) است كه اين عروسي و عقدكنان برگزار مي شود. پس از وي نيز فخر الدين طريحي (متوفاي 1085 ق) اين قصه را از فارسي به عربي ترجمه مي كند [52] و از اينجا به بعد است كه اين قصه در ميان عربها نيز شهرت مي يابد و كشورها و شهرهاي شيعه نشين را يكي پس از ديگري در مي نوردد و بر سر زبانها مي افتد.
اما امروزه ديگر براي همگان روشن است كه اين داستان بي اساس و ساختگي است؛ پس ما نيز نيازي به بحث و بررسي نمي بينيم و تنها به نقل ديدگاه چند دانشمند شيعي در اين باره بسنده مي كنيم :

چگونه مي شود قضيه اي به اين عظمت و آشكارا ، محقق باشد و به نظر تمام اين جماعت علما نرسيده باشد حتي مثل ابن شهرآشوب كه تصريح كرده اند كه هزار جلد كتاب مناقب نزد او بود؟!
مرحوم محدث نوري سخني نيز درباره ي حجله ي قاسم دارد، حجله اي بي اساس كه در زمان قاجاريه ساخته بودند، كه براي تكميل سخن جا دارد آورده شود : جوان ناكام، قاسم (ع) را آن همه درباره ي تاريخ زندگانيش ظلم كردند، بس نبود كه حال او را از جوار عم اكرم و ساير اعمام و عمو زادگان و برادران بيرون بردند؟! اي احمق كذاب، حال كه اين ظلم را به آن شهيد مظلوم كردي، پس محل دفنش را معلوم كن كه در آنجا زيارتش كنند؛ مثل بسياري از مكانها كه نسبت دهند به بزرگان و اصلا، اصلي ندارد ... به هر حال اين كذاب بي شرم كاش جايي را معين مي كرد كه اگر از او بپرسند كه قبر آن مظلوم كجاست، نشان دهد. سبحان الله! حضرت با دست مبارك، جسد پاره پاره ي قاسم را در بغل مي گيرد و مي آورد پهلوي جسد علي اكبر مي گذارد. همراه باقي شهداي اهل بيت در يك خيمه جاي مي دهد و شيخ مفيد در ارشاد مي فرمايد: همه ي شهداي اهل بيت در شهادتگاه امام حسين (ع) و زير پاي آن حضرت، دفن شده اند... مگر عباس بن علي (ع) كه جدا از شهداي بني هاشم دفن شده است. با اين حال، اين بي انصاف آن جسد شريف را [درخيالش] برداشته، نمي دانم به كجا برده؟ براي چه برده؟ آن مظلوم با او چه كرده بود كه با او چنين كرده؟ و احمق تر از او كساني هستند كه اين اراجيف مي خوانند و ابدا ملتفت نيستند. و علاوه بر آنكه در آن محضر انور، به آواز بلند چنين دروغ مستهجن مي گويند، غالبا معتقدند كه اين كلمات از اجزاي زيارت است و اين خود بدعتي است در دين، و خيانتي است در شريعت حضرت محمد (ص).[54]

در صورتي كه اين در هيچ يك از كتابهاي تاريخي معتبر نيست و اصل قضيه صد درصد دروغ است . [55]


پژوهشگران زيادي عروسي قاسم را رد كرده اند ، كه ما به دليل اطناب سخن نام آنها را ذكر نمي كنيم . 1- حاج ميرزا حسين نوري طبرسي( 1320- 1245ق) معروف به « محدث نوري » و « خاتمة المحدثين » مي نويسد : از آن رقم اخبار موهوني كه علما از آن روي گردانده اند ، يكي هم قصه ي عروسي قاسم است كه قبل از روضه ي كاشفي در هيچ كتابي ديده نشده. از عصر شيخ مفيد تا آن عصر كه بحمدالله مؤلفات اخبار ايشان (كتابهايي كه توسط علماي شيعه در اخبار و احاديث نوشته شده) در هر طبقه، فعلا موجود است و ابداً اسمي از آن (قصه ي عروسي قاسم) در آن كتابها برده نشده است. [53] 2- متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري مي گويد : در همان گرما گرم روز عاشورا كه مي دانيد مجال نماز خواندن هم نبود، امام نماز خود را خواند و باعجله هم خواند؛ حتي دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند كه امام بتواند اين دو ركعت نماز خوف را بخواند، و تا امام اين دو ركعت نماز را خواند اين دو نفر در اثر تيرهاي پياپي كه مي آمد، از پا درآمدند. مجالي براي نماز خواندن به اينها نمي دادند؛ ولي گفته اند: در همان وقت امام فرمود: حجله ي عروسي را بيندازيد! من مي خواهم عروسي قاسم با يكي از دخترهايم را در اينجا، لااقل شبيه آن هم كه شده، ببينم؛ من آرزو دارم. آرزو را كه نمي شود به گور برد! 3- ذبيح الله محلاتي عسكري ، نويسنده ي تاريخ سامرا و رياحين الشريعه ، مي نويسد : چندان كه كتابهاي معتبر و روايتهاي قابل اعتماد را سير كردم، اثر و اطلاعي از اين عروسي به دست نياوردم و اين مطلب در آثار مثبته و كتب معتبره وجود ندارد و شكي نيست كه فاطمه بنت الحسين، زوجه ي حسن مثني بود و شوهرش در كربلا حاضر بود. چگونه ممكن است اين نقل اصلي داشته باشد، حال آنكه در كربلا دختر ديگري، به نام فاطمه، از امام حسين عليه السلام نبوده است. [56] 4- عبدالرزاق موسوي مقرم مي نويسد: هر چه در عروسي قاسم مي گويند، نادرست است؛ چرا كه قاسم به سن بلوغ نرسيده بود و هرگز نص صحيحي نيز در اين باره از مورخان وارد نشده است. اما شيخ فخر الدين طريحي با آن عظمت و جلالت در علم، امكان ندارد كه چنين داستاني را نوشته باشد و بر كسي روا نيست كه در حق او اين خرافه را تصور كند. در كتاب او، منتخب، دست برده اند و اين افسانه را داخل آن كرده اند؛ طريحي آن كس را هيچ وقت نخواهد بخشيد. [57]

پاسخ با نقل قول
  #64  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


تعزيه;بدعت يا سنت؟




چكيده

تعزيه خواني و شبيه خواني، نمايشي است كه در يك محوطه، با حضور مردم توسط چند نفر انجام مي گيرد كه در نقش قهرمانان كربلا و با لباسهاي مخصوص و ابزار جنگي وهمراه با دهل و شيپور، نيزه، شمشير و غيره ايفاي نقش مي كنند . صحنه ، بر مبناي حوادث كربلا و مقتل ها تنظيم مي شود. تعزيه، اگر بصورت صحيح و با حفظ موازين معصومين انجام شود، تاثير مهم مي گذارد .[1]
تعزيه خواني ، عبارت از مجسم كردن و نمايش دادن شهادت جانسوز امام حسين «ع» و ياران آن بزرگوار يا يكي از حوادث مربوط به واقعه كربلا بود . شبيه خواني ناطق، ظاهراً در دوره ناصرالدين شاه در ايران معمول شد، يا اگر از قبل بود ، در دوره سلطنت ناصرالدين شاه رونقي بسزا يافت وشبيه خوانهاي زبردستي پيدا شدند. ظاهر آن كه مشاهدات شاه در سفرهاي خود از تئاترهاي اروپا در پيشرفت كار تعزيه و شبيه خواني بي تاثير نبوده است . شبيه خواني و تعزيه خواني سنت هنري و نمايشي اهل تشيع است كه سيماي وجيه و معصوم قديسين را از روزگار كهن تا به امروز در برابر ديدگان اهل معني عيان داشته است . [2]
درباره كيفيت اجراي تعزيه، تحقيقات ارزشمندي انجام گرفته و آثاري تأليف شده است. در يكي از منابع آمده است:« تعزيه به احتمال قوي بصورت هيئت فعلي خويش در پايان عصر صفوي پديد آمد و از همه سنت هاي كهن نقالي و روضه خواني و فضائل و مناق بخواني و موسيقي مدد گرفت و تشكيلاتي محكم براي خود ترتيب داد . تعداد تعزيه هاي اصلي كمي از صد مي گذرد .كيفيت تعزيه نامه ها غالبا منظوم و در هر حال آهنگين يعني مركب از بحر طويل و شعر است . به اقتضاي نقشي كه افراد مختلف در اجراي تعزيه داشتند و حال و هواي شعرها و نحوه خواندن، اصطلاحات خاصي هم رايج بود، مثل: رجزخواني، شبيه خواني، نوحه خواني، بحرطويل خواني، مقتل خواني، شهادت خواني، هجران خواني (از زبان اسرا)، اشقياخواني و شمرخواني (از زبان سپاه عمر سعد). آنچه نقل شد، گوشه اي از كيفيت اجراي آن را نشان مي دهد. [3]
مساله شبيه خواني از ديدگاه فقهي و اعتقادي نيز مورد بحث و بررسي عالمان شيعه قرار گرفته است. برخي آن را تحريم و بعضي تجويز كرده اند . تاثيرگذاري عاطفي و نيزروحيه ضد ظلم كه در پي ديدن نمايشهاي تعزيه در افراد ايجاد مي شود، از نقاط قوت و مثبت اين نمايش مذهبي است. به همين جهت در ايران پس از انقلاب اسلامي، رواج و توسعه بيشتري يافته و همراه اين توسعه، تحولاتي هم در سبك اجرا، هم در محتواي اشعار و جهت گيري سياسي اجتماعي پديد آمده است. در واقع، انقلاب اسلامي به تعزيه روح جديدي بخشيد و اين هنر جان گرفت. صاحب نظران اين فن، خود به تأثير آن در روحيه سربازان و افسران در طول سالهاي دفاع مقدس اعتراف كرده اند . [4]
پاسخ با نقل قول
  #65  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


عزاداري در مقياسي وسيع

ابوريحان بيروني يادآور مي شود ملت اسلام همواره عاشورا را بزرگ مي دانستند و اين روز برايشان خجسته بود تا آنكه قتل امام حسين(ع) در اين زمان روي داد و از اين تاريخ مسلمانان ، عاشورا را روزي شوم و منفور دانستند، ولي بني اميه در اين روز لباس نو بر تن كردند ، زيب و زيور نمودند و آن را عيد گرفتند . شيعيان در روز عاشورا از راه تأسف نسبت به شهادت سيد شهيدان در شهرهاي اسلامي گريه و نوحه سرايي مي كنند و تربت مسعود حسيني را در كربلا، در اين روز، زيارت مي نمايند. [5] به گفته برخي مورخان، آل بويه نخستين كساني بودند كه دامنه سوگواري بر شهيدان كربلا را گسترش دادند و مجالس عزا براي امام حسين (ع) و يارانش را كه به صورت خصوصي در خانه ها و احياناً در محافلي غيرعلني برگزار مي گرديد، به سوگواري در بازارها و معابر عمومي به طور آشكار و همراه با جوش و خروش مبدل ساختند .
موافق نوشته ذهبي و برخي تاريخ نگاران ديگر، در سال 352 هجري احمد معزالدوله ديلمي، عزاداري رسمي عاشورا را در بغداد متداول ساخت . وي امر نمود در دهه اول ماه محرم بايد مردم تمامي بازارها را بسته ، لباس عزا بپوشند و به تعزيه سيدالشهدا بپردازند.[6] بعد از آن در سال هاي ديگر تا هنگام انقراض دولت ديالمه شيعيان در دهه اول محرم در شهرهاي شيعه نشين يا مناطقي كه اكثراً شيعه بودند رسم سوگواري بجاي مي آوردند و در بغداد اين سنّت تا اوايل حكمراني سلجوقيان برقرار بود . شيخ عباس قمي ضمن اشاره به اين نكته مي افزايد:« علماي سنّي با چنين فرماني مخالفت كردند ، ولي چنين تخلفي مؤثر واقع نگرديد و معزالدوله ديلمي در عملي ساختن منظور خود مبني بر رسمي ساختن مراسم عاشورا ، پيروز گرديد.» [7]
ادوارد براون در تاريخ ادبيات خود به نقل از تاريخ ابن كثير شامي اين نكته را مورد تأييد قرار داده و اضافه مي کند:« احمد بن ابوالفتح در كتاب احسن القصص نوشته كه عزاداري در سال 963 م. در بغداد توسط معزالدوله بويه اجرا شده است.» مقريزي هم در كتاب الخطط خود مي نويسد :« در سال 363 هجري المعزالدين لله فاطمي، از حكمرانان فاطميان در مصر، سوگواري روز عاشورا را در ****و دولت خويش كه مصر و سودان و توابع آنها بود، مرسوم ساخت.»
صاحب بن عباد وزير دانشمند و مرثيه سراي آل بويه كه اشتياق ويژه اي در ترويج سوگواري براي امام حسين (ع) داشت، چكامه هايي چند در منقبت آن امام تصنيف كرد كه در ايام عزاداري عاشورا جهت تشويق سوگواران خوانده شد . در يكي از اين مرثيه ها آمده است:« خون دوستان محمد (ص) جاري است. اشك هايمان آكنده از درد است . لعن و ننگ بر دشمنان گذشته و آينده باد . سينه بسوزانيد از آنچه كه بر كودكان كربلا گذشته است. فرشتگان آسمان بر شهادت شهيدان كربلا شيون كردند. پس تو بايد چندي سرشك را از ديدگان خويش جاري نمايي، زيرا پس از واقعه عاشورا، خنده و شادي حرام است.» [8]
بنا به نوشته ابوبكر خوارزمي، در مقتل خود ، صاحب بن عباد در عموميت بخشيدن تعزيه و مرثيه سرايي تلاش زيادي نمود و ارزش سوگواري براي امام حسين(ع) را فزوني بخشيد. ابن عميد ، وزير ركن الدوله ديلمي، نيز در ترويج عزاي حسين نقش فعال و تأثيرگذاري را بر عهده داشت. آمده است كه ديليميان شيعه مذهب، مظالم بني اميه و حوادث جانگداز كربلا را به صورت شبيه خواني مجسم مي نمودند، اما اين نمايش ها صامت بود و افراد نمايش با لباس مناسب سوار و پياده در صحنه حضور مي يافتند . [9]
پاسخ با نقل قول
  #66  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


عزاداري در عصر صفويه

با روي كار آمدن دولت صفويه و رسمي گرديدن مذهب تشيع ، برگزاري هر چه باشكوه تر مراسم عزاداري در اشكال روضه خواني ، نوحه خواني ، مرثيه سرايي و سينه زني در قالب اجتماعات وسيع شكل فراگيري به خود گرفت . اروپاييان كه در قالب فرستادگان سياسي، نظامي، بازرگان، مبلغ مذهبي در اين دوران به دربار ايران آمده اند ، در سفرنامه هاي خود به چنين اجتماعاتي اشاره دارند . اما گرچه در پاره اي از اين يادداشت ها به صحنه هاي نمايش گونه سوگواري ها توجه شده و از اشخاصي سخن گفته اند كه با لباس هاي رنگارنگ مشغول عزاداري بوده اند و نبردهاي ساختگي توسط صدها تن عزادار صورت مي گرفته است ، ولي با كاوشي در اين منابع، ردپايي از مراسم تعزيه خواني، به شكل تكامل يافته در اعصار بعد، در زمان صفويه مشاهده نمي شود. آنتونيودي گووآر كشيش اسپانيايي كه از طرف فيليپ پادشاه اسپانيا در عهد حكومت شاه عباس اول ، چندين بار به دربار ايران مسافرت نموده ، در سال 1011 هجري از مشاهدات خود در شيراز چنين گزارش ارائه داده است:« ... در پيشاپيش دسته هاي عزادار شتراني ديده مي شد كه بر پشت هر يك پارچه اي سبزرنگ افكنده، زنان و كودكان را بر آنها سوار كرده بودند ، سر و روي زنان و كودكان گويي توسط نيزه زخمي شده بود و تظاهر به گريه مي كردند...» [10]
پيتر دلاواله سياح ايتاليايي در سال 1026 به اصفهان آمد و با مشاهده عزاداري در اين شهر به نگارش آن چه ديده بود پرداخت:« از تمام محلات اصفهان دسته هاي بزرگي به راه افتادند . بر روي اسبان آنان سلاح هاي مختلف و عمامه هاي متعدد قرار دارد و به علاوه چندين شتر نيز همراه دسته ها هستند كه بر روي آنها جعبه هايي حمل مي شود كه درون هر يك سه چهار بچه به علامت بچه هاي اسير حسين (ع) قرار دارند.»
توماس هربرت سياح انگليسي كه در عصر شاه عباس اول به ايران آمد ، با وجود آنكه مطالب دقيقي را در سفرنامه اش مطرح كرده، صحنه هاي عزاداري را از روي سرگرمي مشاهده نموده و نتوانسته است تصوير درستي از اين مراسم بر روي كاغذ بياورد .
آدام اولئاريوس كه در ايام محرم سال 1047 هجري در عصر شاه صفي در اردبيل به سر مي برده است ، نسبت به ديگر سياحان اروپايي اين دوره ، گزارش دقيقتري از مراسم سوگواري ايام عاشوراي شهر اردبيل دارد:« ... روي بعضي از شترها و اسب ها كودكان و پسربچه ها را به عنوان بازماندگان شهيدان كربلا نشانده بودند و به زين و روپوش نيلگون اين اسب ها و شترها تيرهايي فرو رفته بود كه به منزله تيرهايي بود كه دشمنان حسين (ع) به طرف آنها پرتاب كرده بودند. روي بعضي از اسب ها و شترها هم تير و كمان و شمشير و كلاه خود و زره و ساير سلاح هاي قديمي را به عنوان سلاح باقي مانده از شهدا حمل مي كردند.» [11]
سر ژان شاردن كه در اين عصر به ايران مسافرت كرده و گزارش سفرنامه اش به فارسي ترجمه شده ، در جلد چهارم اين مجموعه اشاراتي به عزاداري عصر صفوي دارد:« ... در جلو هر دسته بيست علم ، بيرق ، هلالي ، پنجه هاي فلزي مزين به نقوش رمزي كنده كاري شده از محمد(ص) و علي(ع) سوار بر دسته هاي نيزه مانند حركت مي كردند . اين وسايل براي مسلمانان نمادي مقدس بود از غزوات صدر اسلام...».
ژان باتيست تاورنيه، جهانگرد فرانسوي كه بين سا لهاي 1049 تا 1101 هجري به مدت 6 بار به ايران مسافرت نموده، در بخش هفتم از كتاب چهارم خود به برخي سوگواري هاي نمايش گونه و عمليات شبيه سازي اشاره مي كند:« ... هر دسته [عزادار] يك عماري داشت ، در بعضي از آن عماري ها طفلي شبيه نعش خوابيده بود و آنهايي كه دور عماري را احاطه كرده بودند گريه و زاري مي كردند . آنها كه به عدد كثيري براي تماشا در ميدان ايستاده بودند، از ديدن اين اطفال يك مرتبه به اجماع فريادكنان گريه مي كردند و عقيده ايشان اين است كه به واسطه اين گريه ها همه گناهانشان آمرزيده مي شود...» [12]
آخرين گزارش مهم از مراسم عزاداري در عهد صفوي به قلم جهانگردي است به نام كورني يل لابرون كه در سال 1704 م گواه شكوه رو به افزايش اين مراسم در عصر صفوي است . وي از عزاداراني سخن مي گويد كه از طريق حركات نمايش صامت صحنه هاي حزن انگيز كربلا را به تصوير مي كشيده اند و برخي براي نشان دادن چگونگي و شدت جراحات وارده پيكرهاي خود را به رنگ سرخ و سياه مي كردند.[13]
با بررسي گزارشهاي نگارش يافته توسط سياحاني كه در دوران صفويه به ايران آمده اند، ما شاهد رشد سالانه و شكوه و جلال مراسم عزاداري براي شهيدان كربلا در اين دوران مي باشيم. همچنين اين نوشته ها بيانگر آن هستند كه دسته هاي عزادار در سير تقويمي دوران اقتدار صفويان متنوع تر شده و با اشكال نمايشي مي كوشيده اند وقايع عاشورا را در اذهان زنده نگاه دارند. گر چه تمامي اين مراسم سير تكامل سوگواري را در شكل و محتوا مورد تأييد قرار مي دهند، ولي نمي توان از اين آداب و رسوم به عنوان نمايش تعزيه سخن گفت و تنها بايد خاطرنشان ساخت كه زمينه هاي اجراي تعزيه از طريق صحنه هاي نمايش مورد اشاره فراهم گرديده است. در اين عزاداري ها به قول لابرون جاي اشعار سوزناك كاملاً خالي بوده است؛ همان كه در تعزيه ركن اصلي و اساسي را به وجود مي آورد.
پاسخ با نقل قول
  #67  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


سوگواري هاي نمايشي

دو نفر جهانگرد اروپايي به نام هاي سالامون انگليسي و وان گوگ هلندي كه در دوران افشاريه و سال هاي 1734- 1736 م در ايران به سر مي برده اند، از اجراي يك نوع تعزيه خواني كه روي ارابه ها صورت مي گرفته خبر داده اند. نويسندگان ضمن شرح مفصلي از مراسم سوگواري ، نوشته اند : جالب ترين بخش هاي اين برنامه ها، نمايشي است كه در مجالس مجلل عزاداري روي ارابه ها به اجرا درمي آيد و در آن اعمال، رشادت ها، جنگها و زندگي امام حسين(ع) به نمايش گذاشته مي شود.[14]
اين نظر را كه اين دو سياح، نخستين اروپايياني بوده اند - كه تعزيه خواني را به عنوان صحنه اي نمايشي ضبط نموده اند و يا اين وصف اين نمايش مذهبي ايراني در دوران نادرشاه افشار پديد آمده است - دكتر پرويز ممنون مورد تأمل قرار مي دهد، زيرا قرائن حاكي از آن است كه در اين عصر، تعزيه به شكل تكامل يافته امروزين اجرا نمي شده ، بلكه صحنه هايي از حوادث محرم در كوچه و بازار به حالت نمايش نزديك به زبان حال و نوحه گري اجرا مي شده است. ساموئل هملين كه طي سا لهاي 1770- 1772م از جنوب ايران ديدار كرده و ناظر مراسم محرم بوده است، در اثر خود از نخستين نوع تكيه در شمال ايران (رشت) سخن مي گويد و مي افزايد :« هر قصبه اي براي خود اماكني خاص داشت كه وقتي دسته روي محرم به پايان مي رسيد، صحنه هاي زنده اي از واقعه كربلا در آنجا نمايش داده مي شد». [15]
از جالب ترين گزارشهاي تعزيه در دوران زنديه، مشاهدات ويليام فرانكلين يكي از افسران ارتش انگلستان در هندوستان بود و سفري به ايران انجام داد. وي كه در شهر شيراز شاهد اجراي كامل مراسم تعزيه عروسي قاسم (ع) بوده است، تعزيه را به عنوان والاترين نمونه تئاتر بشري، معرفي مي كند و در سفرنامه اش مي نويسد:« يكي از مؤثرترين صحنه هايي كه به نمايش گذارده مي شود، صحنه عروسي قاسم جوان، پسر امام حسن (ع) و برادرزاده حسين (ع) با دختر حسين(ع) است. اين ازدواجي است كه هرگز به فرجام نمي رسد، زيرا قاسم(ع) در روز هفتم محرم در كنار رود فرات به شهادت مي رسد. در اين نمايش به پسربچه اي لباس عروسي زنانه مي پوشانند و او را به شكل نوعروسي جوان درمي آورند. اين پسر توسط زنان خانواده كه نوحه سرايي مي كنند، احاطه شده است. در اين نوحه سرايي سرنوشت دلخراش شوهر او را كه توسط بي دينان به وجود آمده است ، بازگو مي كنند. جدايي بين نوعروس و شوهرش نيز نشان داده مي شود و به هنگامي كه شوهر جوان به صحنه نبرد مي رود، زن به مؤثرترين وجه ناراحتي خود را بروز مي دهد و وقتي شوهر تركش مي كند، زن كفني به وي هديه مي كند و آن را به دور گردنش مي بندد...». [16]
كريمسكي و برتلس كه آثاري درباره تعزيه دارند، از اجراي اين نمايش در دوره زنديه سخن گفته اند ؛ در اين خصوص كه چرا تعزيه در اين دوران حضور خود را نشان داد؟ حسن مشحون نوشته است:« در زمان كريم خان زند، سفيري از انگلستان به ايران آمد و در خدمت او شرحي در تعريف تئاترهاي حزن انگيز بيان كرد . شاه با شنيدن سخنان وي دستور داد كه صحنه هايي از وقايع كربلا و سرگذشت شهيدان عاشورا ساختند و از اين حوادث غم انگيز مذهبي، نمايش هايي ترتيب دادند كه به تعزيه معروف گشت.» [17]
نصراللَّه فلسفي ضمن اشاره به نكته مزبور و تأييد آن، به نقل از يك نسخه خطي، اجراي اين نمايش مذهبي را مربوط به عصر زنديه دانسته است. مرحوم دكتر محمدحسين محجوب نيز در مقاله اي نوشته است:« در ميان اخبار شفاهي شنيده ام كه از زمان كريم خان زند ( 1750-1779 م) چندين تعزيه نامه در فارس وجود داشته اند، اما از آنجا كه كاغذ آنها پوسيده بود، از متن هايشان نسخه برداري شد و دست نويس ها را به دليل آنكه نام خدا و معصومين دين رويشان گذاشته بودند، با آب شستشو دادند.» [18]
هانس روبرت رويمر پيدايش تعزيه را به ابتداي قرن نوزدهم ميلادي برمي گرداند:« به روزگار صفويه بازگرديم . هنوز مي توان از آثاري صحبت كرد كه وقف تحقيق در اوضاع اجتماعي و اقتصادي ايران آن عهد است . بدواً بايد از نوشته اي درباره تعزيه ذكر كرد ؛ يعني صورت خاصي از نمايش كه تا به امروز نيز براي تجديد خاطره كربلا بر صحنه مي آيد. در اين اثر، ثابت شد كه تعزيه نه آن طور كه بعضي از نويسندگان پنداشته اند، به دوره رواج تشيع در ايران [عصر صفويه] راجع است، بلكه بايد ابتداي آن را سال 1800 م.دانست...»
هرمان اته هم عقيده دارد، تعزيه در آغاز قرن نوزدهم ميلادي حضور خود را در ايران نشان داده است:« درست از آغاز اين قرن در ايران مانند يونان و آلمان و اكثر ملل مغرب زمين، به مناسبت بعضي از مراسم مذهبي، نمايش هاي صحنه اي پيدا شده و مقدمه اشعار نمايشي فراهم آمده است».[19]
از بررسي نظراتي كه بدان ها اشاره شد، مي توان اين گونه برداشت نمود و نتيجه گرفت كه مراسم شبيه خواني در دوران افشاريه و زنديه نخستين تجربه ها را سپري كرد و در اواخر اين دوران به نوع تكامل يافته اي دست يافت، اما اين نمايش هاي عاشورايي با آنچه كه بعداً در دوره قاجاريه به شكوه و رواج فزاينده اي رسيد، از لحاظ شكل ظاهر، امكانات، نوع اجرا، محتواي اشعار، مضامين و جلوه هاي هنري، تفاوت هاي عمده و آشكاري داشته است.
پاسخ با نقل قول
  #68  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


نشيب و فرازهاي شبيه خواني

در عصر قاجار و به خصوص در زمان حكمراني فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه قاجار، تعزيه رونق گسترده اي يافت و اجراي آن در سراسر ايران متداول گرديد، اما غالباً دست اندركاران و برگزاركنندگان شبيه خواني، وابسته به سلاطين و وابستگان دربار قاجاريه بوده اند؛ به نحوي كه نفوذ فرهنگ شاهان را به خوبي مي توان در مجالس تعزيه اين عصر شاهد و ناظر بود. از شواهد رواج تعزيه در چنين دوراني برپا شدن تكيه و مرسوم شدن تكيه سازي مي باشد؛ اما مشهورترين، مجلل ترين و مهم ترين اين بناها تكيه دولت است. هنگامي كه ناصرالدين شاه براي نخستين بار به فرنگ رفت و تئاترهاي اروپا را ديد، پس از مراجعت به ايران در سال 1290 هجري، اين تكيه را تأسيس نمود كه رضا قلي خان هدايت در كتاب روضةالصفا گزارش مفصلي از اين مكان آورده است. تكيه دولت، محوطه وسيع دوطبقه اي بود كه طبقه بالاي آن را به صورت غرفه غرفه ساخته بودند كه هر يك به شاه، بانوان حرمسرا و درباريان اختصاص داشت و در صحن آن جايگاهي براي اجراي تعزيه در نظر گرفته بودند و باشكوه ترين تعزيه ها در آن به اجرا درمي آمد و بهترين
افراد تعزيه خوان را از نقاط گوناگون كشور براي برگزار شدن اين مراسم به تهران فراخوانده بودند. شاهزادگان به تقليد از شاه و برخي از تاجران و كسبه نيز به منظور خودنمايي و تثبيت اعتبار خويش و در مواردي هم به قصد ثواب، احداث تكيه و اجراي تعزيه را رونق بخشيدند و در اين برنامه از يكديگر سبقت گرفتند و تنها در شهر تهران متجاوز از سيصد تكيه، در مدتي كوتاه، ساخته شد.[20]
ساموئل گرين ويلر بنجامين نخستين امريكايي بود كه به عنوان سفير امريكا طي سال هاي 1882-1885 م. در ايران به سر مي برد. وي فصل سيزدهم سفرنامه اش را به تعزيه اختصاص داده و شرح مبسوطي از تكيه دولت آورده است. معاصر وي، چارلز جيمز ويلز در اثر معروف خود - ايران آن گونه كه هست - كه به سال 1886 م. در لندن به طبع رسيده است ، مطالبي درباره شبيه خواني عصر قاجاريه دارد. خانم ليدي شيل كه در نيمه دوم قرن نوزدهم به ايران آمده، در دنباله گزارشي كه درباره مراسم سوگواري نوشته، شرح نسبتاً جالبي از مجلس تعزيه حضرت امام حسين (ع) ارائه داده است. كارلا سرناهم در سال 1883 م. تماشاگر تعزيه در ايران بود. وي در سفرنامه اش نوشته است:«... خيل اسيران مركب از زنان وكودكان خانواده امام، وارد صحنه مي شوند. آنان را مدتي در كوچه هاي شام مي گردانند و مردم بي سر و پا به سويشان سنگ مي پرانند. بالاخره اسيران از مركب هاي خود پايين آمده و با غل و زنجيرهايي روي سكو ظاهر مي شوند. سردار يزيد هر چه به دهنش مي آيد، مي گويد. سربازان او سرهاي بريده امام و يارانش را كه آنها را در سيني هاي نقره اي گذاشته اند و بر رويشان تور نازكي كشيده اند، حمل مي كنند... .» [21]
كلنل چارلز ادوارد پيت - كه از سوي انگلستان در عصر ناصرالدين شاه قاجار به سمت كنسول بريتانيا در مشهد منصوب شده بود - درباره تعزيه اي كه در اين شهر ديده، نوشته است:« ...بعداز ظهر مردم در مراسم شبيه خواني شركت جستند. هر روز صحنه اي مربوط به واقعه كربلا را اجرا مي كنند و امروز اوج اين نمايش، يعني شهادت امام حسين (ع) بود. مي گفتند كسي كه نقش امام حسين (ع) را بر عهده دارد، سرانجام از اسب بر زمين مي افتد و در حالي كه با پارچه اي روي او راپوشانند، صحنه هاي مربوط به جدا كردن سر آن حضرت اجرا مي گردد. در آخر يك سر مجسمه اي را به عنوان سمبل بر سر نيزه حمل مي كنند... .» [22]
همين كه اشرافيت به تعزيه راه يافت ، نسخه هاي آن دچار تحريف گرديد و نسخه نويسان تعزيه، براي خوش آمد عوامل حكومتي و تأمين اهداف سلاطين، مضاميني را به تعزيه وارد نمودند و صحنه هايي را بدان اضافه كردند كه ارتباطي به سوگوار ي هاي محرم و عاشورا نداشت . نمايش هاي مضحكي چون تعزيه امير تيمور گوركاني، عروسي دختر قريش كه صحنه هاي خنده آور و افسانه اي داشت، تدارك ديده شد. حتي در مجالس تعزيه شهيدان كربلا، برخي مضامين را جاي دادند كه جنبه هاي شادي آور داشت و در آخر اين تكه هاي نمايشي ، يكي از رويدادهاي كربلا را ترسيم مي نمودند تا جنبه عزاداري آن حفظ شود! [23]
مجالس تعزيه خواني به اندازه اي رسيد كه بنا به اظهارات بهرام بيضايي، تعداد آنها در تهران به سيصد مجلس مي رسيد . علاقه مندي پادشاهان و اعيان قاجاريه در گسترش ظاهري اين مراسم، بسيارمؤثر بود. اما بر خلاف اين رونق ظاهري و شكوفايي استعداد تعزيه خوانان در ايفاي نقش خويش و بروز خلاقيت هاي هنري از آنان ، مضامين و پيام تعزيه ها مسيري نزولي را طي كرد؛ به نحوي كه برخي سروده ها و نيز اجراي پاره اي از نمايش هاي تعزيه با فرهنگ قرآن و عترت مغايرت پيدا كرد و اين روند مخدوش ، علماي شيعه را وادار نمود تا شبيه خواني را مورد انتقاد قرار دهند . استاد سيدمحمد محيط طباطبايي مي نويسد:« مخالفت برخي از فقها با تشبيه و برخي ازمراسم تعزيه از اهميت آن در كار عزاداري محرم كاست و به تدريج از حوزه دولتي بركنار رفت و جاي آن را حركت دسته هايي گرفت كه در ضمن آنها، برخي از مراسم صوري تعزيه خواني حفظ شده بود و هنوز هم گوشه هايي از آن در برخي نقاط كشور به چشم مي خورد... .» [24]
دليل مخالفت علما با تعزيه آن بود كه در وهله اول مطالب تحريفي گوناگوني به آن راه يافت و از مقصد اصلي آنكه سوگواري براي خامس آل عبا بود ، فاصله گرفت و جنبه سرگرم كننده و تفريحي آن بر حالت سوگواري و ماتم سرايي پيشي گرفت و حتي اجراي تعزيه هاي مضحك و نمايش هاي وهن انگيز در برخي تكيه ها عموميت يافت. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم 1306 هجري) مي نويسد:« شنيدم ديشب در تكيه دولت، تعزيه دير سليمان بود و سفراي انگليس و ايتاليا با اتباعشان آمده بودند تماشا . بعد از ختم تعزيه، اسماعيل بزاز مقلد معروف با قريب بيست هزار مقلدين و عمله طرب بودند كه با ريش هاي سفيد و عاريه و لباس هاي مختلف از فرنگي و رومي و ايراني ورود به تكيه كردند و حركات قبيح از خودشان بيرون آوردند؛ به طوري كه مجلس تعزيه از تماشاخانه بدتر شده بود...» [25]
ميرزا تقي خان اميركبير كه مشاهده كرد ، خرافات و مطالب وهن انگيز به مجالس تعزيه و سوگواري راه يافته است، تصميم به اصلاح آن گرفت ؛ امير مثل يك مسلمان روشن و معتقد، با پاره اي از خرافات و اباطيل كه توسط جهال و مغرضان، به نام دين در ميان مسلمانان رواج يافته بود، مخالفت مي كرد و در عين حال به بسياري از امور كاملاً تعبدي اسلام كه سند محكم ديني دارند ... معتقد بود ... امير درصدد بوده است كه وضع روضه خواني و تعزيه داري را به صورت آبرومند و دنياپسندي درآورد ... به يكي از شعرا به نام شهاب (متوفي به سال 1291 هجري) دستور داد كه اشعار شيوا با مضامين عالي و آموزند هاي بسرايد تا اشعار نارسا و سبك را از مراثي سيدالشهدا حدف كنند... .» [26]



پاسخ با نقل قول
  #69  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


در تذكره گنج شايگان آمده است :« ... از آنجا كه در مجالس تعزيت و محافل شبيه ماتم و مصيبت حضرت خامس آل عبا (ع) اشعاري كه في ما بين اشباه اهل بيت مكالمه مي شد ، غالباً سست و غيرمربوط و مهمل و مغلوط بود ، ميرزا تقي خان وي [شهاب] را مأمور داشته چنين گفت كه دوازده مجلس از آن وقايع را متضمناً بالبدايع والصنايع به اسلوبي كه خواص بپسندند و عوام نيز بهره مند شوند، موزون سازد . شهاب نيز آن اشعار را چنان گريه خيز ساخت و بدانگونه غم انگيز بپرداخت كه اگر دل سامع به سختي حجر موسي است ، استماعش را اثري است كه در همان عصاست... .» [27]
دكتر رضا خاكي عقيده دارد مجموعه باارزش نسخه هاي خطي از شبيه نامه ها كه در كتابخانه ملك نگاهداري مي شود، همان مجموعه اي است كه شهاب به تشويق اميركبير تدوين و تنظيم كرده است. [28]
به تدريج ايرانيان با تئاتر غربي و نمايش هاي اروپايي ها آشنا شدند . ترجمه نمايش هاي غربي نيز وضع جديدي را پديد آورد . اين وضع ادامه يافت تا انقلاب مشروطيت به وقوع پيوست و نوعي تجدد ظهور خود را نشان داد كه از رونق تعزيه به شدت كاست . با روي كارآمدن رضاخان، اجراي تعزيه و مراسم سوگواري مشابه آن ممنوع گرديد و از سال 1312 ش در اثر جلوگيري از تعزيه خواني، دست اندركاران اين نمايش، شهرها را رها كرده ، روانه روستاها و نقاط دور افتاده كشور شدند .
در وضع جديد ، تعزيه خوانان و مجريان شبيه خواني براي در اختيارگرفتن اماكن پرسود، جهت اجراي تعزيه با هم در رقابتي شديد قرار گرفتند كه اين رقابت هاي شديد و خشن نيز در زوال تعزيه مؤثر واقع گرديد ؛ چرا كه دست بردن در نسخه هاي اصيل، دگرگون نمودن متن ها، روي آوردن به آداب و رسوم آميخته به خرافات و ايجاد تحريف در برخي صحنه ها به منظور تأمين اهداف خوانين محلي، از آفات غير قابل اغماض آن به شمار مي رفت . گرچه در اين انتقال تعزيه از فرهنگ شاهي و سنّت هاي درباريان مصون ماند ، ولي در روستاها گرفتار مطالب موهوم و فرهنگ هايي عاميانه گرديد كه از آسيب اولي كمتر نبود .
پس از سقوط رضاخان و از سال 1320 شمسي به اين طرف، تعزيه با قوت بيشتر و تجديد حيات گذشته از دهه هاي قبل، حضور خود را در برخي محافل شهري نشان داد ؛ ولي به دوران اوج خود « عهد ناصري » نرسيد و همچنان به صورت موروثي و عاداتي مذهبي با شيوه هاي ابتدايي و امكانات بسيار ساده اجرا مي شد و اثري از تكامل، بازسازي متون و پالايش هاي اساسي در آن مشاهده نمي گرديد. با به اجرا درآمدن مجلس تعزيه عبداللَّه عفيف در سال 1344 شمسي در تهران و نيز به نمايش گذاشتن چند مجلس تعزيه در شيراز، تعزيه در شهرهاي بزرگ متداول گرديد . اما رونق آنچناني نداشت . با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و بر اثر تأكيدهاي مكرر رهبري انقلاب، حضرت امام خميني (ره)، مبني بر اجراي عزاداري سنتي باشكوه هرچه افزون تر، تعزيه خواني رواج فزاينده اي يافت و بيانات آن فروغ فروزان از سوي برخي دست اندركاران تعزيه حمل بر تشويق و تكريم تعزيه بر همان روال آفت زاي قبلي گرديد و حتي پاره اي از مراكز فرهنگي و نهادهاي ذي ربط، به انتشار متن هاي مخدوش تعزيه روي آوردند و به بهانه نشر ميراث ملي و ذخاير هنرهاي مردمي و حمايت از سوگواري هاي سنتي و بومي، در اين راستا تلاش هايي از خود نشان دادند. (12)
پاسخ با نقل قول
  #70  
قدیمی 12-11-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


انواع تعزيه
2) تعزيه زنانه : نمايش تعزيه اي است كه روزگاري به وسيله زنان و براي تماشاگران زن ، معمولا در دنباله مجالس روضه خواني اجرا مي شد . گويند اين نوع تعزيه با حمايت و همت قمرالسلطنه- دختر فتحعلي شاه- و بعدها عزت الدوله- خواهر ناصرالدين شاه - در منزل نامبردگان پا گرفت و چون جنبه خصوصي و اشرافي داشت ، تنها به صورت كاري تفنني برجا ماند وعموميت و توسعه اي نيافت . اين تعزيه ها را در فضاي حياط ها، يا تالارهاي بزرگ خانه ها بازي مي كردند. بازيگران شبيه خوان هاي زني بودند موسوم به « ملا» كه پيش از آن در مجلس هاي زنانه روضه مي خواندند و يا پاي چنين مجالسي راه و رسم بازيگري را آموخته بودند . نقش مردان مجالس مختلف را نيز خود بازي مي كردند. درون مايه هاي اين تعزيه ها همچون مضامين تعزيه معمولي بود ، با اين تفاوت كه قهرمان هاي اصليش را بيشتر زنان تشكيل مي دادند از آن جمله اند : تعزيه شهربانو و غيره . آنها كه نقش مردان را بازي مي كردند سعي مي نمودند با به كارگيري لباس ها و خرده وسايل ديگر، وضع ظاهر خود را به قيافه مردان نزديك كنند، حتي صدايشان را هم به هنگام بازي تغيير مي دادند و چون تماشاگران نيز همگي زن بودند، پوشاندن چهره نيز ديگر معني نداشت. تعزيه زنانه تا ميان عهد قاجار گاه در خانه هاي اشرافيان بازي مي شد و كم كم تا اواخر اين دوره از ميان رفت . [30] 3) تعزيه مضحك : تعزيه اي است شاد با مايه هايي سرشار از طنز، كنايه، لعن و نفرين و خميرمايه آن تمسخر دين ستيزان و كساني است كه به پيامبر و امامان و خاندان آنها ستم و يا بي ادبي كرده اند . در اين تعزيه، كه در واقع نشانه اي است از تكامل كمي و كيفي پيش واقعه ها و واقعه هاي اصلي آن غلو، نقش مهمي دارد و در همه جنبه هاي آن به چشم مي خورد . اگر اولياخواني در اين تعزيه ها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار و چه در رفتار توأم با متانت است، در حالي كه ديگران هر يك به جاي خود با حركت هايي مضحك ظاهر مي شوند و شادي مي آفرينند . گاهي نيز مثلا براي نشان دادن مجلس كفار از مطربان و تقليدگران استفاده مي كردند كه چون مراد از اين استفاده توهين و تمسخر به آنها بود ، طبعا منعي نيز نمي توانست داشت . قنبر يا غلام حبشي در هيأت « سياه » در اين تعزيه ها بازي جالب و پرطنزي دارد . اسباب اين مجالس معمولا تجملي و چشمگير است . عروسي رفتن فاطمه زهرا (س) [عروسي دختر قريش ] و مجلس شهادت يحيي بن زكريا از نمونه هاي تعزيه مضحك اند. اين نوع تعزيه ها معمولا در جمعه ها، عيدهاي مذهبي و جز پنج روز دوم از دهه محرم به
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها