بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 01-20-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض قساوت هارون

قساوت هارون


هارون از رابطه جعفر با عباسه هيچگونه اطلاعى نداشت و نمى دانست كه اينها درخلوت اجتماع مى كنند تا آنكه زبيده همسر هارون به خاطر مشاجره اى كه بين او و يحيى بن خالد برمكى پيش آمد داستان مواصلت و بهم پيوستن جعفر را با عباسه بيان وتقرير كرد.
هارون برآشفت و گفت
:

هيچ دليلى بر صحت اين مطلب دارى ؟
زبيده گفت :
كدام
دليل محكمتر از فرزند مى باشد. هارون پرسيد.

اكنون فرزند كجاست ؟
زبيده گفت : در
اينجا بود و عباسه ترسيد كه قضيه ظاهر گردد از اين جهت او را به مكه فرستاد.

هارون
سعى كرد ضمن تحقيق اين موضوع را پنهان كند و حج را بهانه و دستاويز خود قرار داده و به مكه برود.
پس از چند روز دستور داد كه خواص و اطرافيان ويژه خودشان را براى
رفتن به زيارت مكه مجهز و آماده سازند و او و جعفر و... بغداد را به سوى مكه ترك كردند.
عباسه پيكى را به مكه فرستاد و به خادم و دايه نوشت تا كودك را به يمن ببرند،هارون هنگامى كه به مكه رسيد افراد مورد اعتماد را ماءمور ساخت كه از داستان كودك جستجو كنند، آنان پس از بررسى دقيق مطلب به صحت آن پى بردند.
آنگاه هارون
تصميم گرفت كه دست برمكيان را از حكومت كوتاه كند و پس از انجام مناسك حج به بغداد مراجعت نمود.

هارون روزى پيشگاه ويژه خود را بنام مسرور به حضور طلبيد و گفت :
هنگام شب پس از
تاريكى ده نفر كارگر و دو نفر خادم با آنان پيش من بياور.
مسرور نيز چنين كرد. هارون
جلو افتاد و آنان را به اطاق خلوتى كه خواهرش ‍ عباسه آنجا بود آورد. هارون به عباسه نگريست او را آبستن ديد به وى سخنى نگفت و به آن دو خادم دستور داد خواهرش را بكشندو همانطورى كه هست در صندوق بزرگى بگذارند و درش راقفل نمايند.
بعد هارون به كارگر دستور داد كه در وسط اطاق خلوت چاهى كندند و به
آب رسانيدند. هارون گفت : صندوق را آوردند و به چاه افكندند و سپس با خاك پر كرده وهموار نمودند و پس از آن هارون كارگران را از اطاق خارج ساخت و در اطاق را بست وقفل كرد و كليدش را خود برداشت .
بعد هارون به مسرور گفت :
اينها (خدمتكاران و كارگران ) را ببر اجرت و دستمزدشان
بده . مسرور آنها را آورد و هر يك از ايشان را همراه با سنگ و سنگريزه ميان جوالى قرارداد آن را محكم دوخت و به ميان رود دجله انداخت .
هارون گفت :
مسرور آنچه به تو دستور داده بودم انجام دادى ؟ گفت :
بلى اجرت و پاداش
آن را دادم .
هارون پس از تار و مار كردن برمكيان ماءموران خود را به مدينه فرستاد و
فرزندان جعفر را كه از خواهرش عباسه بودند به نزد او آوردند، هنگامى كه هارون آنهارا ديد و پسنديد چون هر دو زيبا و خوب صورت بودند.
هارون به بزرگتر گفت :
نور
ديده نامت چيست ؟
گفت : حسن
و به كوچكتر گفت :
عزيزم اسم تو چيست ؟
گفت : حسين ،
سپس
به آنها نگريست و با صداى بلند گريست و بعد گفت :
حسن و
جمال شما برايم ناگوار است .
پس از آن به مسرور گفت :
آنانرا بياور، و بعد هارون چند نفر از غلامان و خدمتكاران را
خواست و به آنان دستور داد كه در وسط خانه خلوت عباسه گودال عميقى بكنند.
پس از كندن هارون مسرور را خواند و به او فرمان داد كه هر دو كودك
را بكشند و در آن گودال با مادرشان دفن نمايند، مسرور هم اين چنين كرد، مسرور گفت :
هارون با اين حال با شدت مى گريست و من پنداشتم كه به ايشان رحم و دلسوزى كرد.

سيد مهدى علوى ( داستانهاى علوى ج 1 ص 85 تا 90.)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها