بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 01-23-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ابوذر و معاويه

ابوذر و معاويه


در دوره خلافت عثمان(رض) ، ابوذر مدتى از مدينه به شام تبعيد شد، تا اينكه صدايش وپيامش خاموش گردد.
اما برعكس در شام با زمينه آماده ترى كه داشت ، بهتر به فعاليت پرداخت ، او هر روز در شام ميان مردم مى گشت و مى گفت :
اى گروه توانگر، باتهيدستان و فقيران مساوات كنيد.
آنان كه سيم و زر مى اندوزند و در راه خداانفاق نمى كنند، بشارت بده كه آن آتشى خواهد شد و پيشانى و پشت و پهلوى آنها راداغ خواهد زد.
او هميشه بين مردم محروم مى گشت و اينگونه سخنان را تكرار مى كرد، تا اينكه فقيران ومحرومان آگاه و بيدار گشتند و عليه غارتگران دست به اعتراض و شورش زدند.
كار به جايى رسيد كه پولداران از فقيران نزد معاويه شكايت بردند.
معاويه هم كه ازاعمال ابوذر باخبر بود، شبانه براى ابوذر هزار دينار فرستاد تا شايد ابوذرپول را بگيرد و صدايش درنيايد.
خلاصه معاويه
خيال كرد كه با آن پول مى تواند ايمان و اعتقاد ابوذر را به سازش و تسليم بكشاند.
كه ماءمور معاويه آن هزار دينار را براى ابوذر آورد، وى پولها را گرفت و همه آن هزاردينار بين مستحقان پخش كرد.
معاويه كه وضع را اين چنين ديد از ماجرا با اطلاع شد وابوذر را هم همانطور كه هميشه بود، ديد، همان ماءمور را احضار كرد و گفت :
برو نزد ابوذر بگو هزار دينار را كه من به تو داده ام معاويه از من درخواست كرده است، زيرا براى كسى ديگر بوده و من اشتباها به تو داده ام ، در صورتيكه براى تو نبوده و شما اگر آن مقدار پول را به من باز نگردانيد، از طرف معاويه مورد آزار و بازخواست قرار خواهم گرفت . ماءمور معاويه هم همانطور كه به وى سفارش كرده بود، به خانه ابوذر آمد و همان سخنان را به او گفت ابوذر در جواب سخنان ماءمور معاويه به وى گفت :
اى فرزند به او بگو كه يك دينار هم از آن مبلغ نزد من نمانده است . و از او بخواه تاسه روز به من مهلت دهد، تا من هر چه به مردم داده ام پس ‍ بگيرم و به تو بازگردانم .
ماءمور معاويه نزد وى بازگشت و سخنان ابوذر را باز گفت .
معاويه هم فهميد كه ابوذر راست مى گويد و همه آن هزار دينار را به فقيران بخشيده است .
پس از مدتى فكركردن ، راه چاره اى نيافت و ناچار نامه اى به عثمان ( رض ) نوشت و در آن گفت :
ابوذر برعليه من شوريده و سخت گرفته و فقرا هم به او پيوسته اندعثمان (رض) هم در جواب معاويه از وى خواست تا ابوذر را مجددا به مدينه بازگرداند.
معاويه هم او را با شترىبدون پالان به مدينه فرستاد.

ابن اثيرتاريخ كامل ايران و اسلام ترجمه عباس خليلى ج 3 ص 189.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها