بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #4  
قدیمی 03-15-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ابرهای اجابت

ابرهای اجابت



ای خدای مهربان و پاك ما!
دفن كن شمشیر را در خاك ما

ما ز شرك و شمر و شیون خسته‌ایم
ما ز برق كوه آهن خسته‌ایم

سوختیم، ای كرت‌كار بامداد
ما نداریم ابر و باران را به یاد

شهر باران را به رومان باز كن
خاك‌مان را معدن آواز كن

نسل ما صد پشت خنجر دیده است
قرن‌ها این خاك قیصر دیده است

خان علیا، خان سفلی، خان خواب
خان صد شبنم ده و صد پاچه آب

بارالها! عرصه بر گل تنگ شد
روح شبنم در صحاری سنگ شد

بارالها! ناودان‌هامان كرند
خوشه‌هامان خسته و ناباورند

خاك ما نسبت به گل مسؤول نیست
كشت شبنم بین ما معمول نیست

ما به تعویق زمان افتاده‌ایم
ما به كنج كهكشان افتاده‌ایم

از تو می‌‌جوییم سمت باد را
سایه‌های سبز بی‌‌فریاد را

ما گرفتاریم با جرمی جهول
در ظلومستان عصری بی‌‌رسول

رقص ما بر گرد تشییع تن است
بهترین آوازمان از شیون است

ما گرفتاریم در قرنی مذاب
زیر سقف سرب عصری لاكتاب

خاك‌خواهان، دشمن سنجاقكند
دوست‌داران شقایق اندكند



نهر راه سبزه را گم كرده است
نرخ زیبایی تورم كرده است

جز صدای شوم شبنم‌خوارها
نیست باغی در طنین سارها

نسترن رسوای خاص و عام شد
خون داوودی مباح اعلام شد

زاهدان رفتند شب با قافله
نیست آواز نماز نافله

هیچ‌كس با گریه خود قهر نیست
لولی بربط‌زنی در شهر نیست

ماه رفت و یاس‌ها یاغی شدند
سیب‌های كرمكی باغی شدند

كودكان با نی‌‌لبك بیگانه‌اند
دختران در حسرت پروانه‌اند

كس چراغ عشق را روشن نكرد
عكس گل را نقش پیراهن نكرد

این همان عصر سیاه ثانی است
این كمون آخر ویرانی است

دامداران ولایت غافلند
گوسفندان رسالت بزدلند

ما به فرعونی‌‌ترین قصر آمدیم
ما به بی‌‌موسا‌ترین عصر آمدیم

باغداران «فلسطین» مرده‌اند
شاعران «دیر یاسین» مرده‌اند

كس نیارد در قدمگاه هجا
مستحبات شقایق را به‌جا

ما به سوی آب‌های ناگوار
بسته‌ایم از بركه بابونه بار

ای خدا! آواز ده خورشید را
بین ما تقسیم كن توحید را

گله‌ای بخش از شبانان امین
رسم شیون را برانداز از زمین

دست هر آلاله یك بیرق بده
كسب و كار باد را رونق بده

قفل شب‌های «حرا» را باز كن
كوه بعثت را طنین‌انداز كن

از زمین بردار رسم لرزه را
منزوی كن آب‌های هرزه را




احمد عزیزی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 03-15-2010 در ساعت 11:53 PM
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها