نبرد من!!!!

با عرض سلام خدمت مناليل كرمانشاه! البته به علت سانسور مطالب فوق العاده زيبا و مفيدم توسط مديران محترم نميخواستم ديگه پست بزارم ولي طي درخواستهاي مكرري كه توسط خانوم رزيتا و حاجي آقا كلانه انجام گرفت مبني بر اينكه بابا بيخال حالا ما يه چيزي گفتيم شما به بزرگواري خودتان ببخشيد و كلي ناله و خواهش كه اگه شما نباشي تالار سوت و كوره و از رونق مي افته واز اين حرفا !!...من هم خوب حساس !! و داراي يك قلب رئوف و مهربان كه اصلاً نميتونم دل كسي رو بشكنم!! و از طرفي خداوند از دانشمندان تعهد گرفته كه در برابر سيري ظالم و گرسنگي مظلوم ساكت نباشند!! ...وديگه اينكه مرد وقتي مشكلي داره گريه نميكنه و قدم ميزنه و سوت ميزنه!!...بر آن شديم كه باز اين تالار رو مزين كنيم به مطالب نغز و زيبايمان باشد..بر طبع دوستان كرماشاهي مقبول افتد...همانطور كه مرسومه پيشاپيش از كساني كه مرا در طبع اين مطالب ياري نمودند تشكرميكنم!!از جمله هاشم چركن! و شاپور شيت و ...!!يه وقت فكر نكنيد اسم نبرد من رو از روي كتاب ادلف هيتلر كپي كردم ها!! برعكس من و ادلف زماني سري از هم سوا بوديم و دوستان گرمابه و گلستان بوديم!! ..ولي از وقتي كه اسم كتابش رو از روي دست نوشته هاي من كش رفت ديگه با هم بهم زديم !و ديگه هيچي !...مطالب اين پست در خصوص نبردهاي من در محله كوچه ثبت و بالاي تپه است ..كهدر اون برهه اي از زمان از اهميت فراواني برخوردار بود!! ...از مديران محترم هم خواهشمندم شكلك هاي بنده رو براي ادامه مطالب فعال بفرمايند...