بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 02-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض جان در خزانه ایزد است ,جانشینی حاتم طایی


جان در خزانه ایزد است


امیر ابوالعلا را گفت :تا آنجا رود و خبری بیاورد،
بوالعلا آمد و مرد افتاده بود، چیزها که نگاه بایست کرد و نومید برفت و امیر را گفت:
«زندگانی خداوند دراز باد، بونصر برفت، بونصری دیگر طلب باید کرد.»
امیر آوازی داد با درد گفت: «چه میگویی!»
گفت: «این است که بنده گفت و در یک روز و یک ساعت سه علت صعب افتاد که یکی از آن نتوان جست و جان در خزانه ایزد است.»

[تاریخ بیهقی، ص596]

جانشینی حاتم طایی
در اخبار آمده چون حاتم طایی فوت کرد، برادر حاتم از مادرش درخواست کرد؛ حال که حاتم فوت کرده او بر جای حاتم نشیند و مردم مستحق و بیچاره را روزها از سفره خانه ، غذا هدیه کند.
مادرش مخالفت کرد و گفت: ای نور چشم من تو نمی توانی جای حاتم را پرکنی، چرا که وقتی حاتم کودک شیرخواری بود و سینه مرا می مکید، هر گاه کودکی وارد می شد، سینه را رها می کرد تا من به آن کودک هم شیر بدهم، اما تو هر گاه مشغول شیر خوردن بودی ، اگر کودکی وارد می شد دست بر سینه دیگر من می نهادی که به آن کودک شیر ندهم،
هر چه مادر با دلیل و برهان خواست فرزندش را از این کار منع کند که جای حاتم ننشیند، برادر حاتم قبول نکرد. بالاخره رفت و جانشین حاتم شد.

درویشی مستمند آن روز هفت بار در جامه های مختلف به سفره خانه آمد و جیره دریافت کرد، برادر حاتم در آخرین مرحله درویش را به گوشه ای کشید و گفت:

ای مرد نزد خود نگویی این برادر حاتم است و امروز اولین روزی است که بر جای برادر نشسته و حساب و کتاب دستش نیست، با این بار که غذا گرفتی امروز هفت بار از من جیره دریافت کرده ای .

درویش گفت: ای مولای من، من سی سال در حیات برادرت هر روز هفت بار جیره می گرفتم، یک دفعه به روی من نیاورد ولی امروز تو در روز اول مرا رسوا کرده و خطایم را به رخم کشیدی.
وقتی این واقعه را برادر حاتم برای مادرش بیان کرد، مادر گفت:
گفتم تو نمی توانی جانشین حاتم شوی..!


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها