بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #7  
قدیمی 02-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مرده خورها

منيژه: چشمش کور مي‌شد مي‌خواست سر زنش هوو نياورد. همان‌طوري که مرد حاضر نيست که بگويند بالاي چشم زنت ابرو است زن هم وقتي ديد شوهرش سر او زن مي‌آورد، با او بي‌محبت مي‌شود. آن گور به گور شده تا زنده بود سوهان روحم بود، بعد هم که رفت تو راجلو چشمم گذاشت.

نرگس: تو ازبي‌قابليتي خودت بود، زني هم که خانه‌داري و شوهرداري بلد نيست، بايد پية هوو را به تنش بمالد. حالا گذشته‌ها گذشته، اما مال صغير نبايد زير پا بشود، درستش باشد اين النگوها که به دست کرده‌اي مال صغير است تا امروز صبح يکي از آن‌ها بيش‌تر مال خودت نبود. دوتا ي ديگرش را ازکجا آوردي؟

منيژه: حالا ميان دعوا نرخ مشخص مي‌کند! من بيست‌وپنج سال خانۀ اين مرد استخوان خرد کردم - لب بود که دندان آمد. زنيکۀ ديروزه چيز خودم را به خودم نمي‌تواند ببيند. حالا هرچه ازدهانم بيرون بيايد به آن گور به گور ...
بي‌بي خانم: خانم صلوات بفرستيد. زبانتان راگاز بگيريد. اين به جاي حمد و سوره است؟ روح او الان همۀ حرف‌هاي شمارامي‌شنود. به قول شما سه ساعت نيست که او مرده. فکر بچه‌هايش رابکنيد.

منيژه: زنگوله‌هاي پاي تابوت؟
مادر نرگس فرياد مي‌زند: خاک به گورم، مرده راببين!(غش مي‌کند).
بي‌بي خانم جيغ مي‌کشد: واي ننه پشت شيشه رانگاه بکن مشدي مشدي آمده ( زبانش بند مي‌آيد).

زن‌ها يک‌مرتبه با هم فرياد مي‌کشند، درباز مي‌شود. مشدي با کفن سفيد خاک‌آلوده، صورت رنگ پريده، موهاي ژوليده وارد مي‌شود وبه درتکيه داده دردرگاه مي ايستد.
منيژه دستپاچه کيسه را از گردن خودش درمي‌آورد. با دسته کليد و النگوها جلو مشدي پرت مي‌کند: نه، نه، نزديک من نيا؟ بردار و برو، مرده، مرده...دسته کليد رابردار، صدتوماني که ازصندوقت برداشتم توي کيسه است. با يک قبض پنج توماني، بردار و برو، به من رحم بکن، برو، برو ( بلند مي‌شودخودش راپشت بي‌بي خانم پنهان مي‌کند).

نرگس ازگوشه چارقدش چيزي درآورده مي‌اندازد جلواو: اين هم دندان‌هاي عاريه ات با پنج توماني که از‌آشيخ‌علي گرفتم. برداربرو، زود باش، برو.( بادست‌هايش صورت خودش راپنهان مي‌کند ومي‌افتد در دامن مادرش).
منيژه: همان دندان‌هايي که پنجاه تومان براي مشدي تمام شد!...
مشدي رجب مات با لبخند: نه نترسيد....من نمرده ام، سکته ناقص بود، درقبر به هوش آمدم!
منيژه: نه نه ، تو مرده اي برو. دست ازجانمان بردار،مراکه دوست نداشتي، زن عزيزت آن‌جاست. (‌اشاره به نرگس مي‌کند).

مشدي رجب: نه من نمرده‌ام. هنوز خاک نريخته بودند...که به هوش آمدم..گورکن غش کرد، بلند شدم....دويدم! خودم رارسانيدم به خانه يوزباشي....عباي او را گرفتم با درشکه مرا به خانه آورد. خودش هم درحياط است.
منيژه: اين‌هم....اينهم ماشاالله از کار کردن ‌آشيخ‌علي! سه ساعت مرده رابه زمين گذاشت! قليان...يکي به من قليان برساند...او زنده به گور...زنده به گور...


تهران 12 آبان ماه 1309


نقل از کتاب عشق‌ومرگ در آثار صادق هدايت
انتخاب و مقدمه: محمد بهارلو

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها