بازگشت   پی سی سیتی > مقالات و مباحث علمی > مقالات و موضوعات علمی

مقالات و موضوعات علمی در این تالار مقالات و مطالب علمی قرار داده خواهد شد توجه شود که مقالات علمی و دانشگاهی با اخبار علمی تفاوت دارد و بخش مربوطه ی اخبار علمی به صورت جداگانه ایجاد شده است

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت علم در سنت تاريخي فلسفي
هرچند دانشمندان، اغلب، طالب وحدت بوده اند و آموزنده است كه نظام هاي علمي ايشان به تفصيل مورد بررسي قرار گيرد (در اين جا، اين امر به نيوتن محدود شده است، زير را ببينيد)، اما فيلسوفان نيز اغلب در صدد ارائه تضميني عام و پيشيني براي وحدت در دانش عمومي و يكي شده بوده اند. افلاطون، در ميان آن علوم رياضي كه نه فقط كاربردي داشتند بلكه دريافتي راستين از هستي نيز در آن ها وجود داشت، علمي برتر يعني ديالكتيك را ممتاز ساخت كه اصول اساسي علوم ديگر را نه قطعي گه مفروض مي داند و از آن ها به يك اصل قطعي عمومي يعني مثال خير مي رسد كه تمام علوم و هر معرفت راستيني، منطقاً، از آن حاصل مي گردد. در مقابل، از نظر ارسطو، هرچند علمِي براي تمام هستي، متافيزيك، وجود دارد، اين علم فقط اصول عمومي و آن قيود عام هستي را ارائه مي نمايد كه منطق را به طرزي بي ابهام به كار بردني مي سازد (مثلاً، اين كه هيچ دو شيئي در يك زمان در يك نقطه نيستند). هرچند، هر علم خاص، مصداقي از اين اصول است اما مصداقي منحصر به فرد است كه به طرزي بارز از علوم ديگر متفاوت است و بر خلاف متافيزيك، اصول اساسي اين علوم، برهان پذير نيستند.
از نظر كانت، عقل به طرزي روشمندانه در جستجوي وحدت است و زمينه هاي پيشنهادي آن از ساده انگاري عملگرايانه تا ضرورت واقعيت يكي شده را در بر مي گيرد. براساس خوانش اخير، اين يك شرط روشي است كه علم يكي شده باشد، زيرا پيش فرض اصول اساسي آن، كاربرد تجربي مقولات كانتي است كه بدين ترتيب به آن ها هم ضرورت و هم وحدت مي بخشد، زيرا فقط در اين صورت است كه مي توان جهان منسجمي از اشياء را بيان كرد. براساس خوانش اول، به تعميم هاي تجربي فقط هنگامي كه به در علمي يكي شده سازمان پذير شوند، وضعيت قانون پيدا مي كنند. اين دو رويكرد معاصر هستند: در هر يك از اين دو راه، ساختن علم، ساختن نظامي يكي شده است (Kitcher 1994).
ويول اساساً در اين سنت بود كه پيوند امور واقع و سپس استقرائاتي را كه به يگانگي بيشتر از طريق حذف پارامترها و يا قوانين و هستي شناسي هاي متمايز منتهي مي شد، دنبال كرد. مثلاً، نيوتن نشان مي دهد كه مدارهاي آسماني گوناگون با قانون گرانش به هم پيوند مي يابند كه پديده هاي ديناميكي زميني و كاملاً متمايز نيز از آن استنتاج مي شوند؛ پس استنتاج قانون عمومي گرانش، نمايانگر استقرايي قدرتمند است كه ثابتي جهاني را آشكار مي سازد. او نيز كه مانند كانت ملهم از نيوتن بود، معتقد بود كه هدف علم بايد يگانگي ژرفي باشد كه نشانه آن آشكارسازي ثابت هاي بنياديني است كه اشكال قوانين عمومي را ويژه مي سازند.
از نظر اثبات گرايان منطقي/ تجربه گرايان، كه مسئول پروژه دائره المعارف علوم يكي شده بودند، مي بايست به وحدت علم از طريق انتخاب چارچوب فلسفي، تضميني شبه كانتي داده شود. شرط معقوليت آن بود كه تمام علوم به زبان صوري منحصربفردي (معمولاً، نظان صوري- استنتاجي محمولي) بيان شود كه مي بايست در درون آن علم را چونان نظريه هايي اصل موضوعي به طرزي استنتاجي نظام مند ساخت. هر نظريه را مي بايست به طرزي استقرايي از پايه گزاره هاي مشاهدتي خالص و بي نقص، نخست فيزيك، سپس شيمي، زيست شناسي و آن گاه علوم اجتماعي كه تصور مي شود، منطقاً و متقابلاً سازگارند (به معني سازگاري هيومي امور واقع)، استنتاج كرد. برعكس، هر نظريه منطقاً به نظريه مقدم بر آن تقليل مي يايد و بدين ترتيب، وحدت صوري علم تضمين مي گردد (تذكر: اين تقليل اشياء است كه شامل هر دو تقليل جوهري و عرضي مي شود (كاوسي، 1997)؛ تقليل نظام هاي پيچيده، متضمن تقليل كاركردي نيز هست (هوكر، 1981)). بدين ترتيب در اين جا و در سنت تحليلي بعدي، تقليل در كانون مفهوم وحدت علم قرار داشت.
در اني اواخر سنت نظام سازي كانتي- ويولي كه در آن تقليل منطقي تجربه گرايي جاي خود را به استنباط نظام توضيحي يكي شده داد. مدل تجربه گرايانه توضيح به مثابه استنتاج ساده از قانون، جاي خود را به استنتاج از نظام يكي شده داد. تقليل مي تواند نقش مهمي ايفا نمايد اما معمولاً چنين نقشي ندارد. خوانشي تاريخي از ديالكتيك نيز وجود دارد كه به دريافت هاي كاملاً متفاوتي از وحدت منتهي مي شود. ايده اليسم هگلي و در پي آن ماتريالسم تاريخي (ماركس، انگلس، لنين) در عين حال به بنيادين بودن وحدت و اعراض متضاد (مثل يكساني، اختلاف) حكم مي كنند، كه وحدت مورد اخير به رشد تاريخي، پويايي ذاتي مي دهد. اين دريافت را مي توان تا سنت ديني و متافيزيكي باستاني رساند كه وحدت اضداد را سرشت بنيادين جهان و درك آن وحدت را معيار اساسي معرفتي مي داند كه به طرزي آرماني كامل شده باشد. علم در ديالكتيك تاريخي، روش و متافيزيكي يكي شده دارد، اما محتويات خاص آن، به وحدت هاي ناقص و پيچيده اضداد در كل هاي متناهي “انداموار” مربوط مي شود.
سنن تجربه گرايي منطقي، كانتي- ويويلي و ديالكتيك تاريخي، نماينده طيفي هستند كه از دريافت صوري محض از وحدت علم تا دريافتي جوهري را كه با وحدتي پويا در طبيعت متناظر است، در برمي گيرد. بدين ترتيب، بحث تاريخي وحدت، همين موضوعات را به مثابه بحث نظام مند آغازين مطرح مي سازد: حقيقت و وحدت وجود، و رابطه آن ها با وحدت محتوي و روش لازم براي معرفت ما به وجود. پس بازگرديم به بحث نظام مند.
__________________
__________________

ویرایش توسط SonBol : 04-15-2008 در ساعت 10:58 AM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حقيقت و وحدت
حقيقت واحد است اما خطا بسيار. بحث پارمنيدي به كنار، اين يكي بودن از منحصر به فرد بودن است نه لزوماً از وحدت. حقيقت براي وحدت كافي نيست، مگر آن كه جهان يكي شده باشد و بتوان دانست كه چنين است، اما خطا مي تواند براي عدم وحدت، حتي در جهاني يكي شده يا (با احتمال كمتر) براي باورهاي يكي شده اما خطا، كفايت كند. به همين نحو، ناكامل بودن مي تواند عدم وحدت ارتباطات مفقوده را مشخص سازد؛ مانند فيلي كه هفت مرد كور آن را توصيف مي كردند، براي هر واقعيت پيچيده اي مي توان توصيف هاي ناقص بسيار متفاوتي ارائه كرد- ويژگي توضيح (1) براي عدم وحدت در علم از همين جا ناشي مي شود.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت هستي شناختي
بازگرديم به توضيح (2)؛ آن چه بايد از وحدت علم انتظار داشته باشيم به وحدت هستي شناختي اين جهان بستگي دارد، هرچند به وسيله آن تعيين نمي شود، زيرا اين جهان است كه موضوع توصيف علمي قرار گرفته است.

پارمنيدس مي گفت تمام هستي بايد واحد باشد، زيرا هستي نمي تواند به طرزي منسجم در مرزي با نيستي سهيم گردد. اين وحدتي است سازگار با تنوع اعراض و اگر جا-گاه در هستي منظور شود، حتي با اتميسم. پارمنيدس موضوع اخير را نمي پذيرفت؛ از نظر وي تغيير، و زمان، توهم بودند (و نه “درجات وجود”) و فضاي اشغال نشده خلأ ناممكن خود وجود بود. آيا اين موضعي يكي شده تر بود؟ از اين برهان ها هر نتيجه اي گرفته شود، باز هم نشان مي دهند كه وحدت پيچيده است. وحدت جهان، همان طور كه هست، چهار بعد متفاوت دارد: وحدت فضا-زماني، وحدت جوهري، ساختار يكي شده اعراض آن، و وحدت پوياي آن
__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت فضا-زماني:
هرچند از لحاظ فلسفي محل نزاع نيست، اما جهان آشكارا قطع فضاي منحصر به فردي است؛ هرچند مانند “كفي” كوانتمي از لحاظ ساختاري پيچيده است، ارتباطي سينماتيكي را نشان مي دهد. به طريق اولي، ملاحظات مشابهي در مورد زمان مصداق دارد، حتي اگر ثابت شود كه زمان دو بعدي است. اما، گذار از مكانيك نيوتني به مكانيك نسبيتي نشان دهنده افزايش وحدت است زيرا جا- گاه هرچند از لحاظ ساختاري پيچيده تر است، اكنون به قطعه اي واحد تبديل مي شود كه از لحاظ صوري با تقارن هاي بيشتري نمايش داده مي شود؛ گروه هاي كلاسيك، حالت هاي خاص و تبهگن گروه هاي متقارن نسبيتي هستند (هرچند فقط در مرز غير نسبيتي).
__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت جوهري:
در علم، حداقل دو هستي شناسي جوهري متفاوت وجود دارد. ميداني تمام فضا و زمان را پر مي كند (شايد به استثناي وضعيت هاي ميدان صفر براي ميدان هاي غيرپارمنيدي). فقط يك تفاوت وجود دارد. حركت بازتوليد متوالي الگوي فضاي متفاوتي است و تغيير معمولاً گونه اي پيچيده تر از همين امر است. اتم ها (ذرات) اشيائي منفصل و موضعي هستند كه هويت آن ها را عدم تقاطع مسيرهاي فضا- زماني شان تضمين مي كند و بنابراين مستقل از ويژگي هاي آن هاست. در جايي كه ويژگي هاي اتمي پايدار هستند، هر تغييري به بازآرايي فضايي تقليل مي يابد. اين ها دو نوع بسيار متفاوت از وحدت هستند. نظريه هاي كوانتمي، به ويژه نظريه ميدان كوانتمي، در قياس با نظريه هاي غيركوانتمي، تقارن هاي قوي تري را نشان مي دهند و مي توان بر اين اساس گفت كه، مانند فضا- زمان نسبيتي در قياس با فضا- زمان كلاسيك- يكي شده تر هستند. اما بدين سؤال هنوز پاسخ داده نشده كه آيا نظريه كوانتمي نوع سومي از وحدت هستي شناختي را تشكيل مي دهد و به ويژه نوعي كه (همان طور كه ادعا شده است) تمايز ميدان/ذره را از ميان بر مي دارد و اگر پاسخ مثبت است، چگونه.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت ويژگي:
هر دو هستي شناسي ميداني و اتمي، مي توانند تنوع ويژگي ها را نشان دهند. ممكن است هم زمان ميدان هاي متعددي وجود داشته باشند كه از يكديگر مستقل يا در حال اندركنش با يكديگر باشند. استقلال آن ها از يكديگر، نشان دهنده عدم وحدتي بنيادي در ويژگي هاست. اندركنش، كه معادل است با پيوند يك ميدان با ويژگي هاي ميداني متعدد، به دليل آن كه هر اندركنشي به قانوني وادارنده نياز دارد، وحدت وابستگي متقابل را نشان مي دهد. به همين نحو، اتم هاي جهان اتمي ممكن است، هم در ميان اتم ها و هم در طي زمان براي يك اتم واحد، ويژگي هاي متفاوتي را به نمايش بگذارند. تقسيم اتم ها به انواع طبيعي كه هر يك با خوشه ويژگي هاي متمايز و پايدار خود مشخص گرديده، فقط يك بديل است، هرچند بديلي است كه معمولاً مفروض گرفته مي شود. اتم ها ممكن است (متقابلاً يا به وضعي ديگر) مستقل باشند كه عدم وحدت در ويژگي هاست، يا ممكن است با يكديگر اندركنش داشته باشند كه باز هم نمايانگر وحدت وابستگي متقابل تحت قوانين وادارنده است.
در هردو مورد، بايد كاهش تعداد ويژگي هاي اساسي را با افزايش تقاضا براي تقليل به منظور توضيح تنوع ويژگي ماكروسكوپي، جبران كرد. بازآرايي فضايي تعداد كم تري از انواع طبيعي اتم ها، قيود سختي بر تقليل تحميل مي كند، اما مثلاً در شيمي ساختماني كه در آن فقط سه نوع طبيعي (پروتون، نوترون و الكترون) داده شده، موفق بوده است. اما برنامه اي مشابه با برنامه اينشتاين كه ويژگي هاي جرم و انرژي را يكي كرد و هر دو را با ويژگي هندسي انحناي فضا-زمان يكسان دانست و در نتيجه آن را به يكي سازي تمام ويژگي هاي اساسي و معلوم به مثابه ساختاري منحصر به فرد، هندسي و يازده بعدي گسترش داد، براي هندسي سازي تمام ويژگي هاي ميداني وجود ندارد. در اين جا، وحدت ويژگي ها و فضا-زمان به طريقي چنان عميق با هم مربوط مي شوند كه در هستي شناسي اتمي ممكن نيست. در روايت كوانتمي، اين وحدت هندسي، از بعد ديگر و پوياتري برخوردار است: تمام قوانين نيرو، تحت شرايط مناسب (شرايط مهبانگ) به يك قانون تقليل مي يابند و فقط با باز شده فضا-زمان و كاهش دما و چگالي به صورت نيروهايي متمايز مي شوند كه ما مي شناسيم (هسته اي قوي و ضعيف، الكترومغناطيسي، گرانشي).
طبيعت گرايان استراليايي-انگليسي، (به ترتيب زماني) الكساندر، اندرسن و آرمسترانگ، فلسفه هايي را پديد آورده اند كه در آن ها اين ابعاد وحدت به طرزي آموزنده با هم پيوند مي يابند. طبيعت گرايي هر سه از تأكيد آن ها بر اين نكته ناشي مي شود كه خارج از فضا-زمان، واقعيت نهايي و چارچوب يكي كننده، هستي نيست. تنوع از ويژگي ها حاصل مي گردد. جهان الكساندر سرشار از الگوهاي به سامان ويژگي هاي بنيادي فيزيكي است و اين ويژگي ها مي توانند به نوبه خود از ظهور راستين ويژگي هاي جديد در كل هاي پيچيده حمايت نمايند. شعور، ذهن و حتي خداي طبيعي، بخشي از تنوعي غني هستند كه با افزايش پيچيدگي پديد مي آيد. اندرسن، با تأكيد بر اين كه هرچيز (به طور دقيقتر، هر “گزاره”) كمپلكسي از فعاليت ها در منطقه اي فضا-زماني است، نظريه كمپلكس ها را باز هم بيشتر بسط داد. اما، وي، ضمن حمايت از برهان پيشيني به نفع آتئيسم، ظهور (و قسمت اعظم تقليل) را رد كرد. آرمسترانگ معتقد است كه ويژگي ها خود واقعي و پيچيده هستند و با هم ارتباط پيدا مي كنند و كمپلكس هايي را تشكيل مي دهند كه به وسيله اشياء مادي مجسم مي شوند. در عين حال، او برنامه ماترياليستي قوي براي تقليل ويژگي و جوهر فيزيك را مي پذيرد. هر سه فلسفه در وحدت فضا-زماني طبيعت گرايانه سهيم هستند، اما در چارچوب آن، دريافت هاي كاملاً متفاوتي را از وحدت ويژگي جهان پيچيده به نمايش مي گذارند.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت ديناميكي:
اگر جهان چنان باشد كه نظريه ميدان كوانتمي مي گويد، آن گاه وحدتي قوي در بنيان تنوع ماكروسكوپي قوانين ديناميكي وجود دارد. در نزد دياللكتيسين ها نيز معنايي به همين اندازه قوي، اما آشكارا متفاوت، از وحدت ديناميكي وجود دارد (كه در روايت هاي افلاطوني، هگلي و ماركسيستي هم متفاوت است)، كه در بنيان تنوع ماكروسكوپي قرار دارد. شايد، دريافت معاصر از سيستم هاي خودزايا، خودسامان، انطباقي پيچيده كه در سيستم هاي غيرخطي و برگشت ناپذيرِ دور از تعادل بنا شده اند، سازه اي كه در حال حاضر در علوم انقلابي پديد آورده است، در ميان آن ها قرار گيرد (اين كه آيا اين شكاف پر شده است، بي جواب خواهد ماند). در اين جا، تنوع ويژگي ها و فرآيندها به وحدت ديناميكي خاصي منتهي مي گردد كه آن قدر قوي هست كه بازساماندهي داخلي براي سازگاري خودبهبودگر و بيشتر (يادگيري) حمايت نمايد. تنوع ويژگي براي تنوع ديناميكي ضروري است.
افراد، معمولاً، سيستم هايي هستند كه ديناميك آن ها مجموعه اي مناسب از ناورداها را نشان مي دهد كه براي شناسايي و ويژه سازي آن ها به طرزي منحصر بفرد كفايت مي كند. ديناميك جسم صلب، جرم و هندسه را ناوردا مي گيرد، و مسيرهاي غير متقاطع فضا-زماني اجزاء، مبنايي بسنده براي تشخص و شمارش اين اشياء فراهم مي آورد. ساختاري كه از ناورداهاي ديناميكي مربوطه حمايت مي كند براي تشخص لازم است اما كافي نيست؛ امواج روي بركه هر چند ساختارمند هستند اما منفرد نيستند، زيرا توانايي آن ها به برهم نهش، بسياري از ناورداها را از بين مي برد. فوتون ها هم چنين نيستند. هرچند افراد زنده نيز مسيرهاي فضا-زماني منحصر بفردي را نشان مي دهند، ديناميك بسيار پيچيده تر آن ها، تمام ناورداهاي جسم صلب را نمايش نمي دهد، در عوض كاركردهاي متنوع تري را - مثلاً هضم و واكنش سيستم ايمني- همراه با هر ساختاري كه ممكن است بدان نياز داشته باشند، ناوردا مي گذارد. در اين يادگيري، سيستم هاي سازگاري، كامل بودن يا عموميت عملياتي، استقلال، و عينيت تحت هنجارهاي معرفتي، همه در كنار هم به مثابه نشانه سيستمي تنظيم گر و در حال شكوفايي توسعه مي يابند. چيزي كه كم تر از اين پيچيده باشد، براي بيان تونع ديناميكي و متمايز آن ها كافي نيست. اين بحث نمي تواند حق مطلب را در بارة ظرافت مفهوم تشخص ادا كند، اما تنوع وحدت هايي را كه در آن وجود دارد، ثابت مي كند.
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها