شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |

10-01-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نه راه است اين که بگذاري مرا بر خاک و بگريزي
گذاري آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
2 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مرادر غربت فردا رها كرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار كوچه ها كرد
به من گفت تنها و غریب است
ببین با غربتش با من چه ها كرد
تمام هستیم بود و ندانست
كه درقلبم چه آشوبی به پا كرد
و او هرگز شكستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا كرد
|
2 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تنها پرندهای که سَحرخيزتر از اذان ِ باد وُ
عطرِ شبنم است، میفهمد
شبزندهدار ِدرمانْنديدهای چون من
از چه خيال ِ يکی لحظهی خواب ِ شکستهاش
در چشم ِ خسته نيست!
کاش کسی میآمد
کسی میآمد از او میپرسيدم
کدام کلمه، چراغ ِ اين کوچه خواهد شد
کدام ترانه، شادمانیِ آدمی
کدام اشاره، شفای من؟
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
2 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دوست دارم بروم سربه سرم نگـــذاريد
گريه ام را به حســاب سفرم نگـــذاريد
دوست دارم که به پابوسي باران بروم
آسمان گفته که پا روي پرم نگـــذاريد
اين قدر آينه ها را به رخ من نکشيــد
اين قدر داغ جنون بر جگرم نگـــذاريد
چشمي آبي تر از آيينه گرفتارم کرد
بس کنيد اين همه دل دور وبرم نگذاريد
آخرين حرف من اين است،زميني نشويد
فقط... از حال زمين بي خبرم نگــذاريد
|
3 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده ست
وز عمر مرا جزشب دیجور نمانده ست
هنگام وداع تو زبس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده ست
می رفت خیال تو زچشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نمانده ست
وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نمانده ست
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
2 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وقتی از غربت ایام دلم می گیرد
مرغ امید من از شدت غم می میرد
دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد
|
3 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کوچه را آب و جارو زده ام
فواره ی آب حوض را راه انداخته ام تا که هوا را خنک کند
ماهی ها درون حوض انگار جشن گرفته اند و رقاصی می کنند
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
5 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نفسم تنگ شده دستم از تاب و توان افتاده چشم ها را بسته شعر بی قافیه ای خواهم گفت شعرم آهنگ عجیبی دارد قصد رفتن ،
به دل کوه و بیابان دارد شاید آنجا رسد وداد زند یا که باز هم صبوری بکند شعر من عریان است! عجب این جرم چرا سنگین است؟ قلمت بشکند و.... قافیه گم شودو....
چه کتابی شود این.....
|
5 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد؟
چشم من روشن روی تو سپید.
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید؟
آخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
|
5 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-02-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 504
سپاسها: : 5,940
1,937 سپاس در 757 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ميخندم اما خنده ام تلخه ميدوني .... ميگرم اما گريه از درده ميدوني.
خندم براي پوچي دنياست ميدونم .... گريم براي عشق بي فرداست.
ميخونم اين آواز عشق تا زنده هستم ..... بي عشق نميشه زنده بود اي يار خستم.
پر كن فضاي خالي دنيام رو با عشق .... بگزار اگر ميخندم هم با عشق بخندم..
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
کوروش بزرگ
javad.p سابق
|
3 کاربر زیر از اهورا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت ترکیبی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 04:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|