بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق و عقل


عشق مستلزم از دست دادن عقل است .عقلی که انسان را از خطرات آگاه می کند و می گویدکه نرو که راهی بس دشوار و نا رسیدنی است .
عشق گوید : می دانم درست می گویی اما چه کنم که غایت من اوست و غایت تو تندرستی است. عقل گوید : این چه راهی است که آخرش ویرانی است ؟
عشق گوید: در راه او ویرانی خود زندگی است .
عقل گوید : جوابهایت برای من قابل درک نیست . از همین حالا مجلس سوگواری برایت ترتیب میدهم چون آخر کارت برایم معلوم است .
عشق گوید : لازمه ی من شدن از بین بردن مادیات است . هر وقت ترازوی سنجش خود را به دور افکندی می توانی همراه من شوی ، من تو را به ژرفای دریاهای عظیم، بر فراز قله های بلند، در قلب خورشید، بر روی ابرهای بیکران ، به جزایر اسرار آمیز ، آسمان های هفتگانه و همه ی چیزهایی که قدرت درک آن را نداری خواهم برد.
به تو نشان می دهم که چشم معشوق بسان دریاست، ابروانش بسان کمان رزم آوران ، لباسش بسان دو قوس ماه ، سخنانش بسان جزایر اسرار آمیز .
تو ای عقل با من بیا تا همه ی اینها را که گفتم نشانت دهم .
عقل گفت: اگر اینطور که تو می گویی من شوم عشق و دیگر عاقلانه کاری نخواهم کرد . هر دو به راه افتادندعشق که راه را نشان می داد پیش می رفت و عقل از پس او می آمد. عشق از فراق دیدار گریست ، عقل گفت:چرا گریه می کنی ؟
مگر رسیدن به این همه لطف گریه دارد؟ عشق گفت: شرط اول اظهار نا توانی است و دوباره به راه افتادند . عشق اسرار درونی را بیرون آورد تا به معشوق دهد، عقل گفت:این چه کاریست که میکنی ؟ آیا می دانی که با این کار معشوق را مغرور می کنی؟ عشق گفت: شرط دوم صداقت داشتن برای اوست و دوباره حرکت کرد.
این بار عشق اضافه های خود را از خود دور کرد، عقل گفت:بیرون نریز شاید به کارت آید، عشق گفت:شرط سوم طهارت و پاکدامنی است ، باز به راه ادامه دادنداین بار عشق تیغی را صیقل می داد و تیز می کرد، عقل گفت : این دیگر چیست و چه حکمتی دارد؟
عشق گفت: آخرش فنا شدن به دست خود.
عقل که کاسه صبرش لبریز شده بود برگشت و از آن روز تا حال و از حال تا قیامت دشمن عشق شد.
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها