بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-04-2010
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



این که خوب نوشته بیلفی و لیلی بیت.
البته اول باید سلام میکردم.
بالاخره وقتی حرف پنجاه و شصت شد از ما بزرگتر اینجا هست و ما هم کوچیک همه هستیم حتی اون دهه هفتادی ها. بزرگی به سن نیست. به علم و تجربست.
اما حالا که حرف خاطرات شد منم رفتم دهه سی و چهل. یادش بخیر.
زمانی که میرزا کوچک خان داشت با من سر پپسی کلا بازی میکرد . غروبا تیله بازی هم مکردیم.
یا با گردو سیبیک درست میکردیم و گردو بازی میکردیم.
اونوقتا تلوزیون نبود.

بعدش که اومد منم میرزا رو تنها گذاشتم موندم تو خونه فیلم تماشا میکردم اونم از بیکاری رفت جنگلی شد.
یادش بخیر ستار خان و باقر خان. هیییییی.

اون کتاب تن تن هم فکر کنم 10 12 جلدی باشه که ما 8 یا 9 جلدشو داریم.


حالا من از مشکلاتم و اینکه فرقی با دهه 50 ندارم بگم.
ما 5 تا داداش بودیم که یکیش تو 19 سالگی فوت کرد و از من چهار سال بزرگتر بود.
1دونه خواهر هم داریم. بنده آخرین فرزند هستم.
حالا مشکلات:
1- تلوزیون که تمام برنامه ها تکراری بود و همین که برنامه یا چیزی پخش میشد یکی از این داداشای بنده میشد گزارشگر و تا آخر تعریف میکرد. که زهر مارم میشد.


2-اسباب بازی که همیشه یا ماشینم چرخ نداشت یا تفنگم لوله نداشت یا اگه سالم بود صاحاب داشت. چون همش مال اونا بود

3-کتاب داستان هم که مربوط به همون دهه پنجاه بود و یا اول داستان مشخص نبود یا ته نداشت یا وسط چند صفحه کم بود

4-دو چرخه هم که...

راستی کارتون ممول یادتونه؟
اون پیر مرده بود مارژی پیر که یه عصای گرد با یه سوسمار داشت


راستی یکی از محاسن برادر زیاد داشتن این بود که تو خونه همیشه سر گرم بودیم.توی حال دو به دو فوتبال میزدیم که آخرش یا قاب میشکست یا گلدون. البته این آخرش نبود. اولش بود. چون بعدش یا کفگیر یا ملاقه تو تن ما میشکست
با چندتا ناخون جِله مَشدی که جاش رو تنمون میموند سر انجام با اشک فراوان پایان میافت

یاد سگا و میکرو بخیر. ییادمه پدرم میکرو خرید هفته دوم زد شکستش. بسکه ما برادرا سر نوبت با هم کل کل میکردیم.

منم ادامشو بعدا میگم. نکته خنده دار یادم افتاد حتما میگم.
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.


ویرایش توسط مجتب : 09-04-2010 در ساعت 03:48 PM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 09-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مجتب نمایش پست ها


این که خوب نوشته بیلفی و لیلی بیت.
راستی کارتون ممول یادتونه؟
اون پیر مرده بود مارژی پیر که یه عصای گرد با یه سوسمار داشت
.
مجتب جان مارژی پیر تو همین بلفی و لیلی بیت بود نه ممول
ممول با جغدش و دوستاش بود و دختر مهربون (چقدرهم سانسور داشت)

سری بعدی نوستالوژی دهه پنجاه و شصت:


هاچین و واچین




خونه مادربزرگه



هادی و هدی

من یادمه بزرگترها بیشتر برنامه خردسالان میدیدند تا بچه ها
ما بیشتر سرگرم بازی بودیم تا تماشای کارتون
ولی نمی دونم چرا همیشه تلویزیون ما زمان نشون دادن برنامه کودک روشن بود!!!!





اینو کی یادشه؟؟
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 09-04-2010 در ساعت 04:01 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-04-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile





اینو کی یادشه؟؟[/QUOTE]


انگار همین دیروز بود
بالایی برای یکی از آشنایان بود خدا بیامرزتش
پاینی هم مال مادربزرگ بود - آخه فروخت رنگی میبینه الان ماشالله

مجتب جان ما سه برادر بودیم البته یکی مال دهه 70 است و درواقع ما دوتا میکرو بعد سگا راحت بازی میکردیم غیر از بازی دزد و پلیس که یک نفره بود همش دعوا بود

تا سر و کله میهمان جدید پیدا شد و مدعی شد البته ما بزرگ شده بودیم ولی هنوز بازی میکردیم

مجتب چند تا جای ملاقه رو سرت مونده. یادته کچل میکردیم تو مدرسه سرهای شکسته با سنگ و ... معلوم بود
آخی
خدا به حاج امیر عباس خان انصاری خیر بده اگه حاضره براش دعا کنم بگه تا دعا کنم بابت این تاپیک.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها