بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ورود کاروان به کربلا




اسب امام حسين عليه‏السلام به زمين هولناك رسيده بايستاد و هر چند امام تازيانه ميزد گام از گام بر نمى‏داشت امام حسين پرسيد كه هيچكس مى‏داند اين چه زمين است يكى گفت: اين را ارض ماريه گويند آن حضرت گفت: شايد نام ديگر داشته باشد گفتند: آرى، اين موضع را كربلا خوانند.
امام حسين گفت: الله اكبر ارض كرب و بلا و سفك الدماء اين زمين كرب و بلا و اين جاى ريختن خون‏هاى ماست اين محط رجال آل عبا است.


گر نام اين زمين به يقين كربلا بود

اينجا نصيب ما همه كرب و بلا بود

اينجا بود كه تيغ بر آل نبى كشند

و اينجا بود كه ماتم آل عبا بود

كار مخدرات من اينجا تبه شود

پشت مبارزان من اينجا دو تا بود

ريزند در مصيبت من آب چشم خويش

هر مرغ و ماهئى كه در آب و هوا بود
على اكبر پيش آمد كه اى در بزرگوار اين چه فالست كه مى‏گيرى و اين چه مقال است كه ميگويى؟ گفت: اى جان پدر با جدت مرتضى على در وقت عزيمت صفين بدين موضع رسيدم كه كربلا ميگويند امير فرود آمد و سر بر كنار برادرم امام حسن نهاد و من بر سر بالين وى نشسته بودم كه ناگاه از خواب درآمد و گريان گريان برادرم گفت: يا ابتاه تو را چه شد؟ گفت: در واقعه ديدم كه دريايى از خون در اين صحرا بود و حسين من در آن دريا افتاده دست و پا مى‏زند و فرياد مى‏كند و هيچكس به فرياد او نميرسد آن گاه رو به من كرده و گفت: يا اباعبدالله تو را در اين صحرا واقعه هايله دست خواهد داد چه خواهى كرد؟ گفتم: صبر كنم و جز صبر و شكيبايى چه چاره دارم امير فرمود: كه همچنين كن كه مزد صبركنندگان در شمار نمى‏آيد كه انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب خدا يار صابرانست و ما را تمسك به چيزى كه فرمود صبر است.
پس حسين فرمود: كه حالا شتران بخوابانيد و بارها باز كنيد و خيمه‏ها بزنيد.

آنگاه امام حسين پاى از مركب بگردانيده همانجا فرود آمد اما چون قدم آن حضرت به خاك كربلا رسيد خاك را رنگ زرد شد و از او غبارى برخاست كه گيسوى مبارك امام حسين پر گرد شد ام كلثوم گفت: اى برادر عجب حالى مشاهده مى‏كنم و از اين باديه هولى عظيم به دل من مى‏رسد

وادى عشق كه جز كشته درو نايابست‏ ‏

ريگش از خون دل تشنه‏لبان سيرابست‏
امام حسين خواهر را تسلى داد و شهر بانو را طلبيدهوصيت كرد كه اى يار دلنواز و اى غمگسار كارساز چون مرا بينى در اين موضعاز اسب افتاده و سر و روى درهم شكسته و اعضا از زخم تيغ و تير و نيزهمجروح گشته زنهار تا سر و موى برهنه نكنى و سينه و روى نخراشى كه شماتتاعدا عظيم‏ترين مصيبتى است اما چون اهل بيت اين سخن شنيدند همه در خروش وفغان آمده گفتند: اى سيد و سرور اين چه خبر دلسوز و جانگداز است كه مى‏دهىو اين چه داغ اندوه و ملالست كه بر سينه ما يتيمان و غريبان مى‏نهى.

پس فرزندان و اقربا چندان گريه كردند و بناليدند كهاهل زمين و آسمان از گريه ايشان به تنگ آمدند و نداى الرضا بالقضاء به گوشايشان رسيده صبر اختيار كردند.
امام فرمود: كه چون چنين است چاره چيست به جز آن كه صبر كنيد و پناه بهخدا بريد آن گاه امام حسين به آن‏جا فرود آمده بفرمود تا كسان او آن جاخيمه بزدند و نزديك به آب فرات قرار گرفتند.



روضة الشهداء
مرحوم ملاحسين واعظى كاشفى




پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها