بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #17  
قدیمی 09-05-2011
Red آواتار ها
Red Red آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 159
سپاسها: : 136

306 سپاس در 164 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Red به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سراب

آفتاب است و، بيابان چه فراخ!
نيست در آن نه گياه و نه درخت.
غير آواي غرابان، ديگر
بسته هر بانگي از اين وادي رخت.
***
در پس پرده اي از گرد و غبار
نقطه اي لرزد از دور سياه:
چشم اگر پيش رود، مي بيند
آدمي هست كه مي پويد راه.
***
تنش از خستگي افتاده ز كار.
بر سر و رويش بنشسته غبار.
شده از تشنگي اش خشك گلو.
پاي عريانش مجروح ز خار.
***
هر قدم پيش رود، پاي افق
چشم او بيند دريايي آب.
اندكي راه چو مي پيمايد
مي كند فكر كه مي بيند خواب.
*****
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها