بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[آناهیتا الهه آبها]

اسم اين تاپيك بايد عوض شه
دختران کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ خانم های کرمانشاه
تمام
اه

آخييييييييييي نازززززززززززي اشكال نداره روله
غصه نخور اسم اينجايم عوض مكنيم فقط به خاطر اينكه حرفت رو زمين نمانه
ولي اول بايد افتتاح كننده اش بياد
كه ايشانم معلوم نيس كجان خداكنه تو سال جديد چراغش روشن بشه

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj

وای من امسال وقت نکردم سبزه درست کنم باید یکی آماده بخرم
آناهیتا جان نمی دونم چرا نوشته های شما رو می بینم ناخوداگاه هوس کرمانشاه به سرم میزنه

اشكال نداره افسانه گيان ما مثلا يادمان بود چه كرديم؟
آقا ما يه سبزه اي گذاشتيم هي آبروريزي بود
مث سر بعضي از اي مردا هس تاسه اي سبزه مام گر و گور شده بود
ديه با بچه ها انداختيمش تو زباله هاي تر آمديم رامان

نوشته اصلی توسط باران.ف

ای روله ها سلام..........
من مردم از بس تمیزی کردم...
به خدا دس یه قد سیاه وسفید نزدم...
از بس خانه مان کثیفه روم نمیاد مهمان دعوت کنم..آبروم میره اخه
آناهیتا جان ممنوع که احوال میگیری..قربانت برم دد خاص
دس رو دلم نزارین که خونه...مه امسال سبزه نزاشتم..ای اولین سالیه که بعد از زندگی متاهلی ای کاره نکردم
چون اولا عید نداریم
دوما وقت نداشتم
سوما چون مخوایم بریم مسافرت و سفره هفت سین نداریم لزومی ندیدم
البته مادر جان برای هممان گندم میزاره سبزه..
میگه گندم ریشه است..به اندازه تمام خانواده و بچه هاش و نوه هاش به نیت هرکدام یه مشت گندم مکنه آب...بعد وقتی سبز شد سهممان را میده..دسش درد نکنه
آقا خدا بری ای اموزش وپرورش بسازه یا نه نمیدانم...انقدر بری ما امتحان گذاشتن که حتی تا 25 اسفند هم امتحان ضمن خدمت داریم
شیت شدم از بس درس خواندم..
برای همینه نمیتانم هیچ کاری بکنم...
امیدوارم امسال سال خوبی داشته باشین...

به به سلام و صد سلام بر باران خانوم عزيز
نيستي خانومي...خوش بگذره سفر. ايشالله به سلامتي برين و برگردين
چرا عيد ندارين؟؟؟

سلام بر همگی

دلم برای حال و هوای پارسال نزدیک عید تنگ شده بود

که همه از سبزه هامون و خونه تکانی حرف میزدیم

حالا خدا را شکر بحثش راه افتاده

ایشالا همه چی بسلامتی و دل خوش باشه

سلام مهبا گياني خوشحاليم كه هستي
روله تند تند بيا بشمان سر بزن ديگه خو

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj

آناهیتا جان چشم در تدارک سفره ی هفت سین هستم ایشاالله تا شنبه حتما می زارم .
ولی هر چی آجیل گرفته بودم متاسفانه تموم شد ..... این شکمو ها همشو خوردن . فردا باید برم دوباره بخرم .

افسانه گيان منتظر عكست هستيم
مه از صب شنبه ميايم پاي كامپيوتر ميشينم تا بياي عكس بذاري
آنا مام الان به مامانمان ميگيم آجيل گرفتي ميگه نه ميدانه بوتكشه يه روزه مياريم

صبا، مهرگان، فرگل...يادتان باشه مياين و اينجا نمياين
اگه عيد آمدم خانه تان باشه
حالا كه مه عيد نميام خانه تان و به قول صبا باشتان قهرم
بي زحمت عيدي منه پستش كنين مرســـــــــي

[Afsaneh_roj]

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها

افسانه گيان منتظر عكست هستيم
مه از صب شنبه ميايم پاي كامپيوتر ميشينم تا بياي عكس بذاري
آنا مام الان به مامانمان ميگيم آجيل گرفتي ميگه نه ميدانه بوتكشه يه روزه مياريم

سلام و درود بی پایان بر دوستان وووووووو آناهیتا جان
چشم آناهیتا جان از امروز شروع کردم به جمع آوری سین ها .... رفتم آجیل بگیرم از بس صفش شلوغ بود پشیمون شدم .. سفارش دادم برام بیارن ... یه سبزه هم گرفتم ..... به نظرم رسید وقتی میشه به این آسونی سبزه تهیه کرد پس چرا بشینم سبزه بکارم سعی می کنم فردا ازش عکس بگیرم ... فقط منتظره آجیل هستم ......
در ضمن یک شنبه هم عازم سفر به منطقه ی غرب .هستیم.و تا 15 هم میهمان اون مناطق .... آرزوی پایان سال خوب و آغاز سالی پر از نشاط برای تمامی دوستان و ایرانیان ......