بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-27-2012
مهبا آواتار ها
مهبا مهبا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370

1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شعرهایی بهاری از نصرت بابایی

شعرهایی بهاری از نصرت بابایی

برای روح بلند آفرینش : بهار



منظور من از نوازش تو فهمیدن راز آرزویت
امید تمام لحظه هایم دزدیدن بوسه ای ز رویت

ای مست تر از شراب مهتاب !ای خوب تر از غرور خورشید‏
راهم بده در عبور چشمت ،تا تر کنم این لب از گلویت

دیشب به قنوت یک شقایق ،می دیدم و می شنیدم از شوق
ای عاطفه انگیز تر از عشق!حالم بده از هوای بویت
‏ ‏
اشک دل آسمان آبی ،شور و شر دوره ی جوانی‏
زیبایی هر چیز که خوب است،ازعاطفه ی غبار کویت
‏ ‏
سنگینی رقص زهره ی عشق،شیرینی واژه های حافظ‏
هر جا که نشانی از ترانه است،با یاد لب ترانه گویت
‏ ‏
تو غایت ذوق کودکانی ای روح بلند آفرینش!‏
احساس غرورشان فریباست، از حال و هوای خلق و خویت.‏


***

یک خاطره ی دور بهاری
آسمان مدهوش بازی های خویش
باد و برکه، بوی گندمزارها
‏ ‏‏
می دویدند از پی هم کودکان
کفتر و پروانه ها و سارها ‏

‏ ‏
***‏


باد می زد بر تن آلاله ها
دست می آورد روی خاطرات
‏ ‏ ‏
می کشید آن دامن افسونگرش
روی طرح چشمه های بی ثبات


‏ ‏
***‏ ‏


دشت می لغزید توی چشم من
یاد می آورد یاد روی او
‏ ‏
نرگسی دلداریم می داد ، شاد
مست گشتم از نسیم خوی او


‏ ‏
***‏ ‏


بوی گندم ، خرمنی از یادها
یاد شیرین زمان کودکی
‏ ‏ ‏
یاد آن گنجشک بازی گوش من
پیچش مست گیاه پیچکی ‏


‏ ‏
***‏ ‏


کفتری مست تماشای گیاه
بال می زد روی بام مردمان
‏ ‏ ‏
دانه ها می ریخت مردی روی بام
دخترش که : روی بام ما ممان!‏


‏ ‏
***‏‏


کودکان آواره های کوچه ها
کوچه هم از بوی آن ها مست مست
‏ ‏‏
آفتاب از لای دیوار زمان
سایه های خشم خود را می شکست!‏


‏ ‏
***‏ ‏


پرپر پروانه ای همراه دوست
این تماشا وآن تماشا دیدنی است ‏
‏«دوستت دارم» نوای آن یکی
این یکی هم مرده ی دل دادنی است


‏ ‏
***‏‏


سارها بازو به بازو روی دشت
دشت هم مدهوش بال سار بود ‏
‏ ‏‏
تا چه خواهد بوی نمناک زمین
آسمان از یاد او سرشار بود


‏ ‏
***‏‏


لحظه های بیکران زندگی !‏
حسّ یاد خویش را بر من ببار ‏
‏ ‏
تا برآید جانمان از بوی تو
بر تن من یاد بوی خود بکار


منبع : وب سایت بلوط
__________________

چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم



ویرایش توسط مهبا : 03-27-2012 در ساعت 01:11 AM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از مهبا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها