بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > رمان - دانلود و خواندن

رمان - دانلود و خواندن در این بخش رمانهای با ارزش برای خواندن یا دانلود قرار میگیرند

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #2  
قدیمی 06-10-2012
گمشده.. آواتار ها
گمشده.. گمشده.. آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: کرمانشاه_ تهران
نوشته ها: 457
سپاسها: : 266

481 سپاس در 138 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تقدیم به دلهای شکسته
بسمه تعالی
در گورستان غوغای غریبی بر پا بود . زن و مرد ، پیر و جوان ، خرد و کلان ، همه و همه با چشمهای گریان ، نگران و غمگین به اطراف می نگریستند . من نیز ماتمزده و اندوهناک به همراه تنی چند از دوستان و آشنایان و همسر و فرزندم به قصد خروج ، از آنجا بیرون آمدیم . هنوز صدای ضجه و زاری چند نفر را پشت سر خود می شنیدم . قلبم پر بار از درد بود . بار دیگر بسوی او برگشتم ، و برای آخرین بار از او وداع نمودم . با عزیزی وداع می گفتم که از جان خود ، از هستی خود بیشتر دوستش می داشتم . آری ، او مادرم بود که اکنون با آسودگی در گور خود خفته و منتظر روزی بود که بتواند حق خود را بستاند و داد این همه ظلمها و بیداد گریها را باز پس گیرد . ظلمی را که در طول زندگی پر رنجش به او روا داشته بودند .
به خاطر دارم شبی را که فردای آن زندگانی را بدرود گفته بود ، ساعتها با من سخن گفت . با وجودیکه وضع مزاجیش جهت سخن گفتن مساعد نبود ، معذالک مدتها با هم راز و نیاز کردیم ، و در آخرین دقایق شب ، هنگامیکه می رفتم تا در بستر خود به خواب خوشی فرو روم ، او دفترچه ای را به من سپرد و قول گرفت که بعد از پایان یافتن عمرش آن را خوانده و از موضوعات آن مسبوق گردم .
آن شب حالت چهره اش از شبهای پیش نورانی تر شده بود ، و من پیشانی مقدسش را بوسیدم و به خوابگاه خود رفتم ، در حالیکه می دانستم شمع وجودش به پایان هستی خود رسیده و لحظه مرگش فرا رسیده است .
فردای آن روز جسد مادرم را در حالی یافتم که هنوز لبخند پر عطوفتی بر لب داشت و صورتش هنوز هم نورانی و مهربان بود . مرگ مادر ضربه هولناکی بود که بر من وارد آمد . او گوهر گرانبهایی بود که از دست داده بودمش . نور و روشنی زندگانیم بود که به خاموشی گرایید . دستهای مهربانش که همیشه تکیه گاهم بود ، حالا بی حرکت و خاموش در دو طرفش افتاده و نفسهای گرمش دیگر به صورت یخزده ام گرمی و حرارت زندگانی نمی بخشید .
زمانه چه بیرحم است و مرگ چه چهره زشتی دارد . هرگز تا بدین حد از عفریت مرگ بیزار نشده بودم . آه مادر . . . ای کاش قدرتی ما فوق بشری وجود داشت که پنجه هی فولادین مرگ را در هم شکسته و زندگی جاودانی را ارمغان بشریت می نمود ، تا انسان خاکی می توانست عزیزان خود را برای همیشه در کنار خود داشته باشد . . .
مادرم زن مهربان و فداکاری بود ، یک فرشته واقعی بشمار می آمد . زندگی گذشته اش همیشه برایم تاریک و مبهم بود . همواره چهره اش از غم سنگینی حکایت اشت . زندگی تاریک و اسرار آمیزی که گاهگاهی در لفافه از آن سخن می گفت .
دیر زمانی بود که می دیدم حوادث زندگی روز مره اش را روی دفتری ثبت می نماید ، اما هرگز نخواستم چه از روی کنجکاوی و شیطنت و چه از روی میل باطنی ، در کار هایش مداخله نمایم .
مادر برایم موجود عزیز و لطیفی بود که عاشقانه می پرستیدمش . در تمام مراحل زندگی و با شناختی که از روحیه اش داشتم همواره روح بزرگوارش را می ستودم . به اندازه تمام زندگیم دوستش داشتم و حالا پس از سالها که به راز های زندگی گذشته او پی برده و دانسته ام که در زندگیش از جوانی و شاید از اوان کودکی تا دم مرگ ، چه رنجها و مصائبی را پشت سر نهاده و چه شدائدی را متحمل گردیده ، بیشتر به او احترام می گذارم و عاشقانه او را ستایش می کنم .
او را تحسین می نمایم که این چنین با زندگی رقت انگیز خود به مبارزه برخاست و نا ملایمات را در هم شکست .
مادرم را می ستایم به این دلیل که زن خلق شده و زنها هم عموما نا کام و نا مراد از دنیا می روند . اما او با وجود زن بودن از خصلت مردانگی سرشار بود .
با وجودیکه هیچگاه پدر خود را ندیده بودم اما طبعا در قلب خود نسبت به او احساس محبت می کردم ، چه اینکه مادرم با علو طبعی که داشت هرگز از پدرم در مقابل من بد نمی گفت ، و سرشت حیوانی و ذات کثیف او را برایم فاش نمی ساخت مبادا که در ضمیرم اثر نا مطلوب نهاده و مرا نسبت به او متنفر سازد . همیشه محتاط و محافظه کار بود ، و هنگامیکه از او در مورد پدر و خصوصیات اخلاقی و روانی او سوال می نمودم ، با حالت بخصوصی جوابم را می داد که هرگز نمی توانستم از کلام مبهمش در یابم که آیا پدرم موجود بدی بود ، یا انسان شریفی بنظر می آمد . بنابراین در نتیجه گیری هایم پدر را مرد میانه روی می دانستم که قربانی دسایس خانواده و یا قربانی سرنوشت نا خواسته خود شده بود ، اما اکنون پس از مطالعه دفتر خاطرات مادرم ، بر همه اوضاع و احوال واقف گشته و دانسته ام که پدرم چه موجود شریر و خبیثی بود ، که از انسانیت و مردانگی بی بهره بوده است .
افسوس که او را ندیده و نمی شناسم تا در رویارویی با او خشم و نفرتی را که از او به دل دارم برایش آشکار سازم . دریغا که مادرم دیگر در این جهان نیست تا مراتب حق شناسی خود را به او ابراز دارم . و اکنون به خود جرات و جسارت دادم تا دفتر خاطراتش را که در واقع زندگینامه تلخ اوست برایتان فاش سازم ، تا بخوانید و ببینید آیا قضاوت من در مورد پدر بی عاطفه ام بحق و بجا بوده یا نه ؟ . آیا حق دارم که مادرم را بپرستم و یادش را چنین گرامی دارم ؟
داستان او غم انگیز و تاسف بار است . بیشتر به یک تراژدی شباهت دارد تا یک داستان . قصه کهنه یک عشق جانسوز ، عشقی که نه آغازی داشت و نه سر انجامی ، این کتاب سرگذشت زنی است که در سر تا سر زندگی نا بسامانش هرگز ناقوس خوشبختی برایش به صدا در نیامد ، آنچه را که خواسته بود و آرزویش را داشت هیچگاه بدست نیاورد . به هر کسی که روی آورد زخمی عمیقتر بر جراحاتش افزودند . تا اعماق وجودش در بدبختی و نگونبختی فرو رفته بود . تمام هستی خود را صادقانه در راه عشقش باخت . گرگهایی انسان نما او را دریدند . گرگهایی در لباس آدمیت که نقابی از پاکی و شرافت به چهره داشتند . آری این سرنوشت حدیث تلخ دیگریست از شقاوت و شهوت پرستی انسانهایی گرگ صفت . حالا سرگذشت مادرم را از زبان خودش در دفتر خاطراتش دنبال می کنیم .

* * *
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها